
وکالت بلاعزل با فوت از بین می رود
وکالت بلاعزل با فوت موکل یا وکیل، قطعاً از بین می رود و این یک اصل مسلم حقوقی است که بر اساس ماهیت «جایز» بودن عقد وکالت و نص صریح قانون مدنی استوار است. در ادامه به بررسی جامع این موضوع، مبانی قانونی آن و راهکارهای عملی برای تضمین معاملات و حقوق پس از فوت خواهیم پرداخت تا اطمینان خاطر لازم برای مخاطبان حاصل شود.
وکالت بلاعزل، ابزاری رایج در معاملات و امور حقوقی روزمره است که به منظور ایجاد اطمینان و تسهیل فرآیندها به کار می رود. از خرید و فروش املاک و خودرو گرفته تا امور مربوط به طلاق و اداره اموال، بسیاری از افراد به دلایل مختلف از این نوع وکالت نامه استفاده می کنند. با این حال، پرسش مهم و حیاتی که ذهن بسیاری را به خود مشغول می سازد، سرنوشت این وکالت نامه ها پس از فوت یکی از طرفین است. درک صحیح این موضوع و آگاهی از پیامدهای حقوقی آن برای جلوگیری از مشکلات احتمالی و حفظ حقوق طرفین، ضروری است.
مبانی حقوقی وکالت: تفاوت عقد جایز و لازم
برای درک عمیق تر اینکه چرا وکالت بلاعزل با فوت از بین می رود، ابتدا باید به مبانی و ماهیت اصلی عقد وکالت در قانون مدنی ایران بپردازیم و تفاوت آن را با سایر عقود درک کنیم.
تعریف عقد وکالت و ماهیت جایز آن
عقد وکالت طبق ماده ۶۵۶ قانون مدنی تعریف می شود: وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می نماید. به عبارت دیگر، وکالت قراردادی است که در آن، یک شخص (موکل) به شخص دیگری (وکیل) اختیار می دهد تا به جای او و به نام او، عملی حقوقی را انجام دهد.
نکته کلیدی در اینجا، ماهیت «جایز» بودن عقد وکالت است. ماده ۱۸۶ قانون مدنی بیان می دارد: عقد جایز آن است که هر یک از طرفین عقد هر وقت بخواهد می تواند آن را فسخ کند. این بدان معناست که در یک وکالت نامه عادی، موکل هر زمان که اراده کند، می تواند وکیل خود را عزل کند و وکیل نیز هر زمان که بخواهد، می تواند از وکالت استعفا دهد. این ویژگی، انعطاف پذیری بالایی به عقد وکالت می بخشد، اما در عین حال، ممکن است در برخی معاملات که نیاز به پایداری بیشتری دارند، چالش برانگیز باشد.
شناخت عقود لازم
در مقابل عقود جایز، عقود «لازم» قرار دارند. ماده ۱۸۵ قانون مدنی مقرر می دارد: عقد لازم آن است که هیچ یک از طرفین معامله حق فسخ آن را نداشته باشد مگر در موارد معینه. عقود لازم مانند بیع (خرید و فروش)، اجاره یا صلح، از پایداری بیشتری برخوردارند و اصولاً بدون رضایت طرفین یا وجود خیارات قانونی، قابل فسخ نیستند. این تفاوت ماهوی میان عقود جایز و لازم، مبنای اصلی تحلیل ما در خصوص سرنوشت وکالت بلاعزل پس از فوت است.
وکالت بلاعزل: مفهوم و دامنه آن
با توجه به ماهیت جایز عقد وکالت، ممکن است در شرایطی که نیاز به تضمین و اطمینان بیشتری برای وکیل وجود دارد، این سوال مطرح شود که آیا راهی برای جلوگیری از عزل وکیل توسط موکل وجود دارد یا خیر. اینجاست که مفهوم «وکالت بلاعزل» وارد می شود.
تعریف وکالت بلاعزل و هدف آن
وکالت بلاعزل، نوعی از عقد وکالت است که در آن موکل حق عزل وکیل را از خود سلب می کند. این سلب حق معمولاً در ضمن یک عقد لازم دیگر (مانند قرارداد بیع یا صلح) یا به صورت یک شرط ضمن عقد صورت می گیرد. هدف اصلی از تنظیم وکالت بلاعزل، ایجاد اطمینان و امنیت حقوقی برای وکیل است؛ به خصوص در معاملاتی که وکیل در واقع خریدار یا صاحب منفعت اصلی است و موکل صرفاً برای تسهیل فرآیند انتقال سند یا انجام امور اداری، وکالت می دهد. به عنوان مثال، در خرید و فروش ملک یا خودرو، گاهی اوقات به دلیل فراهم نبودن شرایط انتقال قطعی سند، فروشنده به خریدار وکالت بلاعزل می دهد تا خریدار بتواند کارهای مربوط به انتقال را انجام دهد.
مستند قانونی بلاعزل کردن وکالت
قانون مدنی امکان بلاعزل کردن وکالت را پیش بینی کرده است. ماده ۶۷۹ قانون مدنی در این خصوص بیان می دارد: موکل می تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل وکیل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد. این ماده صراحتاً بیان می کند که سلب حق عزل تنها در صورتی معتبر است که در ضمن یک عقد لازم دیگر شرط شده باشد. این شرط مانع از آن می شود که موکل به صورت یک طرفه وکیل را از وکالت عزل کند و به این ترتیب، وکیل از حق نمایندگی خود برای انجام موضوع وکالت بهره مند می ماند.
با این وجود، بسیار مهم است که بدانیم اصطلاح بلاعزل تنها حق عزل موکل را سلب می کند و ماهیت جایز بودن ذاتی عقد وکالت را تغییر نمی دهد. این نکته کلیدی، مبنای اصلی پاسخ به این پرسش است که آیا وکالت بلاعزل با فوت از بین می رود یا خیر. بلاعزل بودن، فقط جلوی فسخ ارادی توسط موکل را می گیرد، نه عوامل قهری انقضای عقود جایز.
بسیاری از افراد تصور می کنند که با تنظیم وکالت بلاعزل، حقوق وکیل پس از فوت موکل نیز تضمین شده است، در حالی که این باور از لحاظ حقوقی صحیح نیست و می تواند منجر به مشکلات جدی شود. ماهیت جایز عقد وکالت، حتی با وجود شرط بلاعزل بودن، در صورت فوت طرفین، تغییر نمی کند.
پاسخ قطعی به پرسش اصلی: انفساخ وکالت بلاعزل با فوت
اکنون به مهم ترین بخش این بحث می رسیم: آیا وکالت بلاعزل با فوت از بین می رود؟ پاسخ قاطع و حقوقی به این پرسش بله است. وکالت بلاعزل، مانند هر عقد وکالت دیگری، با فوت یکی از طرفین (موکل یا وکیل) منفسخ می شود و از اعتبار ساقط می گردد.
اصل حقوقی انفساخ عقود جایز با فوت
همان طور که پیشتر اشاره شد، عقد وکالت ذاتاً یک عقد جایز است. یکی از مهم ترین ویژگی های عقود جایز این است که با فوت، جنون یا سفه (سفیه شدن) یکی از طرفین، خود به خود منحل و منفسخ می شوند. این یک اصل بنیادی در حقوق مدنی ایران است و استثنایی برای وکالت بلاعزل در این خصوص وجود ندارد.
استناد به ماده ۶۷۸ قانون مدنی
مستند قانونی این اصل، صراحتاً در ماده ۶۷۸ قانون مدنی بیان شده است. این ماده طرق از بین رفتن عقد وکالت را به شرح ذیل برشمرده است:
- به عزل موکل.
- به استعفای وکیل.
- به موت یا جنون وکیل یا موکل.
همان طور که بند سوم این ماده به وضوح نشان می دهد، فوت (مرگ) هر یک از طرفین، خواه موکل باشد یا وکیل، از جمله عواملی است که به موجب آن عقد وکالت، حتی از نوع بلاعزل آن، منفسخ می شود. این انفساخ قهری است و نیاز به اراده هیچ یک از طرفین یا حکم دادگاه ندارد؛ به محض وقوع فوت، وکالت نامه بی اعتبار می گردد.
عدم اعتبار شرط بقای وکالت پس از فوت
گاهی اوقات در متن وکالت نامه های بلاعزل، شرطی مبنی بر بقای وکالت پس از فوت موکل یا وکیل قید می شود. این شرط، با وجود اینکه ممکن است با حسن نیت و به منظور حفظ حقوق وکیل تنظیم شده باشد، از لحاظ حقوقی باطل و بی اثر است. دلیل این بطلان، خلاف مقتضای ذات عقد بودن آن است.
مقتضای ذات عقد وکالت، جایز بودن آن و انحلال قهری آن با فوت طرفین است. هر شرطی که ماهیت اصلی یا مقتضای ذاتی یک عقد را تغییر دهد، باطل است. ماده ۲۳۲ قانون مدنی شرایط صحت شروط ضمن عقد را ذکر می کند و ماده ۲۳۳ نیز شروط باطل و باطل کننده عقد را برشمرده است. شرط بقای وکالت پس از فوت، به دلیل تعارض با ماهیت جایز بودن وکالت، از مصادیق شرط باطل و نامشروع است و اعتبار قانونی ندارد. بنابراین، حتی اگر چنین شرطی در وکالت نامه قید شده باشد، با وقوع فوت، وکالت نامه منفسخ خواهد شد و آن شرط نیز بی اعتبار می ماند.
آثار حقوقی فوت بر وکالت بلاعزل (تکلیف معاملات و اموال)
آگاهی از این نکته که وکالت بلاعزل با فوت از بین می رود، برای مدیریت صحیح امور حقوقی و جلوگیری از اختلافات آتی بسیار حائز اهمیت است. در ادامه به بررسی دقیق تر آثار حقوقی فوت موکل و وکیل بر وکالت بلاعزل می پردازیم:
در صورت فوت موکل
وقتی موکل فوت می کند، وکالت بلاعزل او نیز بلافاصله منفسخ می شود. این بدان معناست که دیگر وکیل از سوی موکل متوفی، هیچ گونه اختیار و نمایندگی قانونی برای انجام امور موضوع وکالت را ندارد. اما تکلیف معاملاتی که بر پایه این وکالت نامه منعقد شده اند، چه می شود؟
چنانچه وکالت بلاعزل به منظور انجام یک معامله اصلی مانند بیع (خرید و فروش) تنظیم شده باشد و آن معامله اصلی (بیع نامه، صلح نامه یا هر عقد لازم دیگر) پیش از فوت موکل به طور صحیح و قانونی منعقد شده باشد، اصل معامله به قوت خود باقی است. در این حالت، حقوق وراث موکل به مبیع (مال فروخته شده) منتقل نمی شود، بلکه آن ها موظف هستند تا برای انتقال سند رسمی ملک یا مال به نام خریدار (وکیل سابق)، اقدام کنند. اگر ورثه از این امر خودداری کنند، خریدار می تواند با مراجعه به مراجع قضایی، دعوای الزام به تنظیم سند رسمی را علیه ورثه مطرح کرده و با ارائه مدارک مثبته (مانند مبایعه نامه و رسید پرداخت ثمن)، حقوق خود را استیفا کند. در این شرایط، وکالت بلاعزل تنها یک ابزار برای تسهیل انتقال بود و معامله اصلی، خود دارای اعتبار مستقل است.
در صورت فوت وکیل
در صورتی که وکیل بلاعزل فوت کند، وکالت نامه نیز به تبع آن منفسخ می شود. ورثه وکیل هیچ گونه حق یا اختیاری برای ادامه امور موکل از طریق آن وکالت نامه ندارند. در این حالت، موکل (که اکنون وکیل خود را از دست داده) باید شخصاً امور خود را پیگیری کند یا در صورت نیاز و امکان، وکیل جدیدی را انتخاب و منصوب نماید. این موضوع، به ویژه در مورد وکلای دادگستری که در حال پیگیری پرونده های موکلین خود هستند، اهمیت فراوانی دارد و موکل باید در اسرع وقت نسبت به تعیین وکیل جدید یا پیگیری شخصی پرونده اقدام کند.
تفاوت وکالت بلاعزل با وکالت تام الاختیار در صورت فوت
گاهی اوقات، اصطلاحات «وکالت بلاعزل» و «وکالت تام الاختیار» به اشتباه به جای یکدیگر به کار می روند یا تصور می شود که یکی از دیگری قدرتمندتر است و شاید با فوت از بین نرود. اما از نظر حقوقی، هر دو نوع وکالت، از جهت انقضا با فوت، یکسان هستند.
مفهوم وکالت تام الاختیار
«وکالت تام الاختیار» به وکالتی گفته می شود که در آن موکل، حدود اختیارات بسیار گسترده ای را به وکیل تفویض می کند. این اختیارات می تواند شامل انجام هر گونه عمل حقوقی و اداری باشد، از جمله فروش، خرید، اجاره، رهن، اخذ وام، مراجعه به کلیه ادارات و محاکم، امضای اسناد و… بدون نیاز به کسب اجازه مجدد از موکل. تفاوت اصلی این نوع وکالت با وکالت مقید (که در آن اختیارات وکیل محدود به موارد خاصی است)، در گستره اختیارات وکیل است نه در ماهیت کلی عقد وکالت.
سرنوشت هر دو نوع وکالت با فوت
با وجود تفاوت در میزان اختیارات، هر دو نوع وکالت (چه بلاعزل و چه تام الاختیار)، به دلیل ماهیت «جایز» بودن عقد وکالت، با فوت (یا جنون/سفه) وکیل یا موکل از بین می روند. گستره اختیارات وکیل (تام الاختیار بودن) و یا عدم حق عزل وکیل توسط موکل (بلاعزل بودن)، هیچ کدام نمی تواند ماهیت ذاتی عقد وکالت را از جایز بودن به لازم بودن تغییر دهد. بنابراین، هیچ تفاوتی در سرنوشت این دو نوع وکالت نامه پس از فوت وجود ندارد و هر دو با وقوع فوت، منفسخ خواهند شد.
در واقع، مفهوم بلاعزل تنها تضمینی در برابر اراده یک جانبه موکل برای عزل وکیل است و تام الاختیار نیز تنها گستره اختیارات وکیل را در زمان حیات موکل مشخص می کند. هیچ کدام از این دو ویژگی، بر قاعده ی کلی انفساخ عقد جایز با فوت استثنا وارد نمی کند.
راه حل های حقوقی جایگزین برای تضمین اهداف پس از فوت
با توجه به اینکه وکالت بلاعزل با فوت از بین می رود، ضروری است که افراد برای تضمین معاملات و اهداف خود پس از فوت، به جای اتکای صرف به وکالت نامه، از ابزارهای حقوقی جایگزین و مطمئن تری استفاده کنند. این راهکارها، ماهیت لازم و پایداری دارند و با فوت یکی از طرفین منحل نمی شوند.
تنظیم مبایعه نامه (قرارداد بیع) قطعی
یکی از مطمئن ترین و رایج ترین راه حل ها، تنظیم یک قرارداد اصلی و لازم الاجرا مانند <بایعه نامه قطعی> (در مورد اموال منقول و غیرمنقول) در کنار وکالت بلاعزل است. مبایعه نامه، به عنوان یک عقد لازم، حقوق خریدار را حتی پس از فوت فروشنده (موکل) تضمین می کند. در صورت فوت فروشنده، خریدار می تواند با استناد به مبایعه نامه و اثبات پرداخت ثمن، از ورثه متوفی برای تنظیم سند رسمی به نام خود، درخواست قانونی کند و در صورت عدم همکاری، از طریق دادگاه اقدام به الزام آن ها نماید.
اقرارنامه رسمی
در برخی موارد، به خصوص در معاملات ملکی که امکان انتقال قطعی سند به سرعت وجود ندارد، می توان از اقرارنامه رسمی در کنار وکالت بلاعزل بهره برد. در این سند رسمی، موکل (فروشنده) به صورت رسمی اقرار می کند که مال را به وکیل (خریدار) فروخته و تمام ثمن معامله را دریافت کرده و مالکیت از او سلب و به خریدار منتقل شده است. این اقرارنامه، سند مثبته قوی برای اثبات وقوع معامله و انتقال مالکیت است و با فوت موکل، اعتبار خود را از دست نمی دهد.
صلح نامه یا هبه
عقود صلح یا هبه نیز می توانند به عنوان جایگزین هایی برای انتقال قطعی مالکیت استفاده شوند که با فوت طرفین ساقط نمی شوند. صلح نامه، قراردادی است که به موجب آن، دو نفر بر امری توافق می کنند و می تواند برای انتقال مالکیت به صورت قطعی و لازم الاجرا استفاده شود. هبه نیز عقدی است که به موجب آن مالی به صورت رایگان به دیگری منتقل می شود. هر دو این عقود، ماهیت لازم دارند و با فوت منحل نمی گردند.
وصیت نامه
برای امور خاص و انتقال قسمتی از اموال پس از فوت، می توان از وصیت نامه استفاده کرد. وصیت نامه سندی است که به موجب آن فرد تکلیف اموال خود را برای پس از مرگ تعیین می کند. با این حال، وصیت تنها تا یک سوم از کل اموال متوفی نافذ است و برای بیش از آن، نیاز به رضایت وراث دارد. همچنین، وصیت نامه برای انتقال فوری و قطعی اموال به شخص دیگر در زمان حیات موثر نیست و تنها برای امور پس از فوت کاربرد دارد.
سند رسمی انتقال قطعی
بی شک، بهترین و مطمئن ترین راهکار برای انتقال مالکیت و تضمین حقوق خریدار، تنظیم سند رسمی انتقال قطعی در دفاتر اسناد رسمی است. این روش، بدون هیچ گونه ابهام یا ریسکی، مالکیت را به صورت کامل و قانونی از فروشنده به خریدار منتقل می کند و با فوت هیچ یک از طرفین، دچار مشکل نمی شود. هرچند ممکن است به دلیل مراحل اداری و مالیاتی، گاهی تنظیم آن زمان بر باشد، اما از نظر حقوقی، امن ترین گزینه محسوب می شود.
نکات مهم و توصیه های حقوقی
در مواجهه با وکالت بلاعزل و به منظور جلوگیری از بروز مشکلات حقوقی، رعایت نکات و توصیه های زیر از اهمیت بالایی برخوردار است:
- مشاوره با وکیل متخصص: قبل از هرگونه اقدام برای تنظیم یا پذیرش وکالت بلاعزل، به خصوص در معاملات مهم و انتقال اموال، حتماً با یک وکیل پایه یک دادگستری متخصص در امور قراردادها و املاک مشورت کنید. یک وکیل می تواند با بررسی دقیق شرایط خاص شما، بهترین راهکار حقوقی را پیشنهاد دهد و از بروز خطاهای جبران ناپذیر جلوگیری کند.
- عدم اتکای صرف به وکالت بلاعزل: هرگز نباید تنها به یک وکالت بلاعزل اکتفا کرد. همان طور که بیان شد، این وکالت نامه با فوت از بین می رود و نمی تواند تضمین کننده حقوق شما پس از مرگ طرف مقابل باشد. همواره باید آن را با یک قرارداد اصلی و لازم الاجرا مانند مبایعه نامه یا صلح نامه همراه کنید.
- بررسی دقیق مفاد وکالت نامه: محتوای وکالت نامه بلاعزل را با دقت کامل مطالعه کنید. اختیارات تفویض شده، مدت اعتبار (اگر قید شده باشد) و هرگونه شرط دیگر باید به وضوح مشخص و شفاف باشند.
- مستندسازی پرداخت ها: در معاملاتی که بر اساس وکالت نامه بلاعزل انجام می شود (مانند خرید ملک یا خودرو)، حتماً تمام پرداخت های ثمن یا عوض معامله را به صورت مستند و قابل اثبات (مانند رسید بانکی، چک، یا اقرار رسمی) ثبت کنید. این مستندات در صورت بروز اختلاف یا فوت طرفین، نقش حیاتی در اثبات حقوق شما ایفا می کنند.
- ثبت قراردادهای اصلی: اگر قرارداد اصلی مانند مبایعه نامه به صورت عادی (دست نویس) تنظیم می شود، سعی کنید برای افزایش اعتبار آن، در صورت امکان دو شاهد معتبر زیر آن را امضا کنند و از کد رهگیری املاک استفاده کنید. البته، بهترین راه ثبت رسمی قرارداد است.
وکالت بلاعزل می تواند ابزاری کارآمد برای تسهیل امور باشد، اما نقاط ضعف و محدودیت های خاص خود را دارد، به ویژه در مواجهه با اتفاقاتی مانند فوت. آگاهی از این محدودیت ها و استفاده از راهکارهای حقوقی مکمل، تنها راهی است که می توانید از منافع خود محافظت کرده و از ورود به پیچیدگی های حقوقی و اختلافات آتی جلوگیری کنید.
سوالات متداول
آیا وکالت بلاعزل فروش ملک با فوت صاحب ملک باطل می شود؟
بله، وکالت بلاعزل فروش ملک، مانند هر نوع وکالت نامه دیگری، با فوت موکل (صاحب ملک) یا وکیل به صورت خودکار منفسخ و باطل می شود. ماهیت جایز عقد وکالت، حتی با وجود شرط بلاعزل بودن، با فوت تغییر نمی کند و ماده ۶۷۸ قانون مدنی صراحتاً به این نکته اشاره دارد.
چه مدارکی برای اثبات معامله در صورت فوت موکل وکالت بلاعزل لازم است؟
در صورت فوت موکل و در شرایطی که وکالت بلاعزل منفسخ شده باشد، برای اثبات معامله (مثلاً خرید ملک) باید به مدارک دیگری غیر از وکالت نامه اتکا کرد. این مدارک شامل <قرداد بیع (مبایعه نامه) رسمی یا عادی>، <رسیدهای پرداخت ثمن معامله> (مانند فیش واریزی یا چک های بانکی)، و <اقرارنامه رسمی> (در صورت وجود) می شود. این اسناد نشان دهنده وقوع یک معامله لازم الاجرا هستند که با فوت موکل، اعتبار خود را از دست نمی دهند.
آیا می توان در وصیت نامه، شرط بقای وکالت بلاعزل پس از فوت را گذاشت؟
خیر، چنین شرطی از لحاظ حقوقی باطل و بی اثر است. حتی اگر در وصیت نامه یا در متن خود وکالت نامه، شرط شود که وکالت بلاعزل پس از فوت موکل نیز معتبر باقی بماند، این شرط خلاف مقتضای ذات عقد وکالت (جایز بودن) است و فاقد اعتبار قانونی خواهد بود. بنابراین، با وقوع فوت، وکالت نامه منفسخ شده و آن شرط نیز باطل تلقی می شود.
اگر وکیل بلاعزل فوت کند، تکلیف موکل چیست؟
اگر وکیل بلاعزل فوت کند، وکالت نامه نیز به طور خودکار منفسخ می شود. در این حالت، موکل دیگر وکیلی برای انجام امور مورد نظر ندارد و باید شخصاً اقدام به پیگیری امور کند یا در صورت نیاز، وکیل جدیدی (در صورت امکان و تمایل) تعیین نماید. ورثه وکیل نیز هیچ گونه حق و اختیاری برای ادامه دادن به موضوع وکالت نخواهند داشت.
فرق وکالت بلاعزل با سند قطعی چیست؟
تفاوت اساسی بین وکالت بلاعزل و سند قطعی در ماهیت و اثر حقوقی آن هاست. <وکالت بلاعزل> تنها یک ابزار نمایندگی است که به وکیل اجازه می دهد به جای موکل عملی را انجام دهد، اما مالکیت یا حق عینی را منتقل نمی کند و با فوت منفسخ می شود. در مقابل، <سند قطعی> (مانند سند مالکیت رسمی) سندی است که به موجب آن مالکیت یک مال به صورت کامل و دائم از فروشنده به خریدار منتقل می شود. سند قطعی یک عقد لازم و پایدار است که با فوت طرفین از بین نمی رود و قوی ترین ابزار برای اثبات مالکیت است.
نتیجه گیری
در پایان، باید به صراحت تأکید کرد که وکالت بلاعزل با فوت از بین می رود. این یک اصل حقوقی قطعی و غیرقابل انکار است که ریشه در ماهیت جایز عقد وکالت و نص صریح ماده ۶۷۸ قانون مدنی دارد. فارغ از اینکه وکالت تا چه حد بلاعزل یا تام الاختیار باشد، وقوع فوت برای هر یک از طرفین، به معنای پایان یافتن اعتبار این عقد است.
آگاهی از این اصل برای تمامی افرادی که در معاملات و امور حقوقی خود از وکالت نامه بلاعزل استفاده می کنند، حیاتی است. اتکای صرف به این نوع وکالت نامه، بدون در نظر گرفتن راهکارهای حقوقی جایگزین و مطمئن، می تواند منجر به از بین رفتن حقوق و ایجاد مشکلات فراوان برای وارثان و طرفین معامله شود.
بنابراین، همواره توصیه می شود در کنار تنظیم وکالت بلاعزل، از ابزارهای حقوقی پایدارتری مانند مبایعه نامه رسمی، اقرارنامه رسمی، صلح نامه یا مهم تر از همه، تنظیم سند قطعی انتقال مالکیت استفاده شود. در نهایت، مشورت با وکلای متخصص در امور حقوقی، پیش از هرگونه اقدام، بهترین راهکار برای تضمین منافع و جلوگیری از پیچیدگی های آتی خواهد بود.