آیا ابرا قابل رجوع است

آیا ابرا قابل رجوع است؟

خیر، ابراء (به ویژه در مورد مهریه) عملی حقوقی و قاطع است که به موجب آن زن با اختیار و اراده خود، ذمه مرد را از پرداخت مهریه بری می کند و این عمل، بر خلاف هبه، اصولاً غیرقابل رجوع است. در ادامه به تفصیل به بررسی ابعاد حقوقی و تمایز آن با مفاهیم مشابه می پردازیم.

موضوع مهریه به عنوان یکی از حقوق مالی مهم و تضمین کننده امنیت خاطر زن در زندگی زناشویی، همواره از حساسیت بالایی برخوردار بوده است. در برخی شرایط، بنا به تصمیم زن، مهریه ممکن است به شیوه های گوناگونی از سوی او بخشیده شود. این بخشش می تواند در قالب مفاهیم حقوقی چون ابراء، هبه یا بذل صورت گیرد که هر یک دارای ماهیت و آثار حقوقی متفاوتی هستند. عدم درک صحیح این تفاوت ها می تواند به تصمیم گیری های اشتباه و تبعات حقوقی جبران ناپذیری منجر شود. نگرانی اصلی بسیاری از افراد، به ویژه زنانی که قصد بخشش مهریه خود را دارند، این است که آیا پس از این اقدام، امکان پشیمانی و رجوع از آن وجود خواهد داشت یا خیر. این مقاله با هدف تبیین ماهیت حقوقی ابراء مهریه، تمایز آن با سایر مفاهیم مشابه و ارائه پاسخ قطعی و مستند به قابلیت رجوع از آن نگارش شده است تا آگاهی حقوقی لازم را برای تصمیم گیری آگاهانه فراهم آورد.

ابراء مهریه چیست؟ ماهیت حقوقی و ارکان آن

ابراء، در علم حقوق، عملی است که به موجب آن داین (طلبکار) به اختیار و با اراده خود از حق و طلب خویش در مقابل مدیون (بدهکار) صرف نظر می کند. ماده ۲۸۹ قانون مدنی ایران این مفهوم را به وضوح تعریف می کند: «ابراء عبارت از این است که داین از حق خود به اختیار صرف نظر کند.» در خصوص مهریه، که یک دین بر ذمه مرد محسوب می شود، زن به عنوان داین و مرد به عنوان مدیون شناخته می شود. بنابراین، زمانی که زن مهریه خود را ابراء می کند، به این معنی است که او به صورت ارادی و قطعی، حق مطالبه مهریه را از خود ساقط کرده و ذمه همسرش را از پرداخت آن بری می سازد.

اثر حقوقی اصلی ابراء مهریه، بری الذمه شدن زوج و سقوط تعهد پرداخت مهریه است. با انجام صحیح ابراء، دین مهریه به طور کامل از بین می رود و مرد دیگر هیچ وظیفه قانونی برای پرداخت آن نخواهد داشت. این عمل به منزله اسقاط کامل یک حق مالی تلقی می شود و پیامدهای آن دائمی است.

برای آنکه ابراء مهریه از نظر قانونی صحیح و معتبر باشد، باید شرایط عمومی صحت معاملات و عقود حقوقی در آن رعایت شود. این شرایط عبارتند از:

  1. اهلیت: زن ابراءکننده باید دارای اهلیت قانونی برای تصرف در اموال خود باشد؛ به این معنا که بالغ (رسیدن به سن قانونی)، عاقل و رشید (توانایی تشخیص نفع و ضرر مالی خود) باشد. ابراء مهریه توسط افراد صغیر یا مجنون از اساس باطل است.
  2. قصد: زن باید قصد جدی و واقعی برای صرف نظر کردن از مهریه خود را داشته باشد. این قصد باید بدون هرگونه ابهام یا تردید ابراز شود.
  3. رضا: ابراء باید با رضایت کامل و بدون اکراه و اجبار صورت گیرد. هرگونه فشار، تهدید یا اجبار که موجب سلب اراده آزاد زن شود، می تواند موجب بطلان یا عدم نفوذ ابراء گردد.

با توجه به ماهیت حقوقی مهریه که به صورت یک دین بر ذمه مرد قرار می گیرد، ابراء بهترین و قاطع ترین راه برای بخشش آن محسوب می شود. این اقدام موجب می شود که دین از اساس ساقط شود و در نتیجه، امکان مطالبه مجدد آن نیز وجود نداشته باشد.

پاسخ قاطع به سوال آیا ابراء قابل رجوع است؟

پاسخ صریح و حقوقی به این پرسش کلیدی این است که خیر، ابراء اصولاً، ماهیتاً و به طور کلی غیرقابل رجوع است. این بدین معناست که پس از اینکه زن به صورت صحیح و قانونی مهریه خود را ابراء کرد، دیگر تحت هیچ شرایطی نمی تواند از این بخشش پشیمان شده و مجدداً آن را مطالبه کند. این قاعده، یک اصل مسلم در فقه و حقوق مدنی ایران به شمار می رود.

دلایل حقوقی متعددی بر عدم قابلیت رجوع از ابراء مهریه وجود دارد که به شرح زیر است:

  • ماهیت ابراء به عنوان اسقاط دین: ابراء به معنای اسقاط یک دین یا حق مالی است. زمانی که دین از ذمه مدیون ساقط می شود، دیگر وجود خارجی ندارد که بتوان آن را مجدداً احیا کرد یا مطالبه نمود. این تفاوت اساسی با عقد هبه است که در آن عین مالی به دیگری تملیک می شود و تحت شرایطی می توان از آن رجوع کرد. در ابراء، چیزی برای رجوع باقی نمی ماند.
  • استناد به نظریات فقها و حقوقدانان: اکثریت قریب به اتفاق فقهای شیعه و حقوقدانان برجسته ایران، بر غیرقابل رجوع بودن ابراء اتفاق نظر دارند. این اجماع فقهی و حقوقی، نشان دهنده استحکام این اصل در نظام حقوقی ما است. ابراء به عنوان یک ایقاع (عمل حقوقی یک طرفه) شناخته می شود که به محض وقوع، آثار حقوقی قطعی و غیرقابل بازگشتی را به همراه دارد.
  • رویه قضایی محاکم و دیوان عالی کشور: محاکم دادگستری و شعب دیوان عالی کشور نیز به طور مداوم و یکپارچه، بر غیرقابل رجوع بودن ابراء مهریه تأکید کرده اند. آرای متعدد صادر شده در این خصوص، سند محکمی بر این قاعده حقوقی است. برای مثال، آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور که جنبه لازم الاتباع دارند، این موضوع را تثبیت کرده اند. رویه قضایی، ابراء را موجب بری شدن کامل ذمه زوج می داند و هرگونه ادعای بعدی زن برای مطالبه مهریه ابراء شده را رد می کند.

با ابراء مهریه، زن برای همیشه حق مطالبه آن را از دست می دهد. این اقدام حقوقی، به منزله از بین بردن قطعی یک دین است و هیچ امکان قانونی برای احیای آن پس از ابراء وجود ندارد، مگر اینکه ابراء از اساس باطل یا ابطال شود.

پیامدهای حقوقی این قاعده بسیار روشن است: زنی که مهریه خود را ابراء می کند، باید با آگاهی کامل از این نکته اقدام نماید که این تصمیم غیرقابل برگشت است و در آینده، حتی در صورت پشیمانی یا بروز مشکلات زناشویی، نمی تواند مجدداً مهریه را مطالبه کند. این امر اهمیت مشاوره حقوقی پیش از هرگونه اقدام در زمینه بخشش مهریه را دوچندان می کند.

تفاوت ابراء با هبه و بذل مهریه: کلید درک قابلیت رجوع

برای درک کامل این که چرا ابراء مهریه غیرقابل رجوع است، لازم است تفاوت های بنیادین آن با دو مفهوم مشابه یعنی هبه و بذل مهریه را روشن کنیم. این سه عمل حقوقی، گرچه در ظاهر همگی به معنای بخشیدن هستند، اما از نظر ماهیت، ارکان و مهم تر از همه، قابلیت رجوع، کاملاً با یکدیگر متفاوت اند.

۱. ابراء مهریه در مقابل هبه مهریه

هبه، طبق ماده ۷۹۵ قانون مدنی، عبارت است از «عقدی که به موجب آن یک نفر مالی را به رایگان به شخص دیگری تملیک می کند.» تملیک به معنای انتقال مالکیت است؛ یعنی هبه دهنده (واهب) مالکیت مالی را به هبه گیرنده (متهب) منتقل می کند. به عنوان مثال، اگر زن ملکی را به عنوان مهریه خود به مرد هبه کند، مالکیت آن ملک از زن به مرد منتقل می شود.

ماهیت متفاوت: تفاوت کلیدی بین ابراء و هبه در ماهیت آنهاست. ابراء اسقاط دین است؛ یعنی دینی که بر عهده مرد بوده است، از بین می رود و دیگر وجود ندارد. در حالی که هبه، تملیک عین معین یا حتی دین است؛ یعنی چیزی از دارایی واهب به دارایی متهب اضافه می شود. وقتی مهریه به صورت سکه یا وجه نقد (که دین بر ذمه مرد است) هبه می شود، در واقع زن آن دین را به مرد می بخشد، اما اگر آن دین به صورت یک عین خارجی باشد (مثلاً یک خودرو)، تملیک آن عین به مرد هبه محسوب می شود.

قابلیت رجوع از هبه: بر خلاف ابراء، هبه اصولاً قابل رجوع است. ماده ۸۰۳ قانون مدنی تصریح می کند: «بعد از قبض نیز واهب می تواند با بقاء عین موهوبه از هبه رجوع کند، مگر در موارد ذیل:» این موارد استثنا شامل:

  • هبه به پدر و مادر و اولاد (اصول و فروع).
  • هبه معوض (هبه ای که در ازای آن، متهب نیز چیزی به واهب داده باشد).
  • خروج عین موهوبه از ملکیت متهب (مثلاً متهب آن را فروخته باشد).
  • فوت واهب یا متهب.

بنابراین، اگر زن مهریه خود را به صورت هبه به مرد ببخشد و این هبه مشمول هیچ یک از استثنائات فوق نباشد، زن می تواند در آینده از هبه خود رجوع کرده و مهریه را مطالبه کند. اما اگر زن مهریه را ابراء کند، دیگر چنین حقی نخواهد داشت. این نکته به خصوص در مورد مهریه ای که در قالب دین (مثل سکه یا وجه نقد) است، اهمیت بیشتری پیدا می کند. اگر زن دینی را به شوهرش ابراء کند، دین ساقط می شود و دیگر نمی تواند رجوع کند. اما اگر هبه کند، در واقع مالکیت آن دین را به شوهرش منتقل کرده و تحت شرایط ماده ۸۰۳ می تواند رجوع کند.

۲. ابراء مهریه در مقابل بذل مهریه

بذل مهریه مفهومی است که عمدتاً در چارچوب طلاق های خلع و مبارات مطرح می شود. در این نوع طلاق ها، زن که از ادامه زندگی با مرد کراهت دارد، در ازای گرفتن طلاق و رهایی از زندگی زناشویی، مالی را به مرد می بخشد. این مال ممکن است تمام مهریه، بخشی از آن، یا حتی مالی غیر از مهریه باشد. این بخشش، در واقع «فدیه»ای است که زن برای طلاق می دهد و از این رو به آن «بذل» گفته می شود.

ماهیت حقوقی بذل: بذل مهریه جزئی از تشریفات طلاق خلع یا مبارات است. این عمل حقوقی با قصد ایجاد توافق بر طلاق و در ازای آن صورت می گیرد و هدف آن رهایی زن از قید زوجیت است.

قابلیت رجوع از بذل: بر خلاف ابراء، بذل مهریه در شرایط خاصی قابل رجوع است، اما این رجوع محدود به زمان عده طلاق رجعی است. طبق ماده ۱۱۴۵ قانون مدنی، طلاق خلع و مبارات ذاتاً بائن هستند؛ یعنی مرد در زمان عده حق رجوع به زن را ندارد. اما یک استثناء مهم وجود دارد: اگر زن در مدت عده از بذل خود رجوع کند (یعنی پشیمان شود و بگوید فدیهای را که داده بودم، پس می خواهم)، طلاق بائن به طلاق رجعی تبدیل می شود و در این صورت، مرد نیز حق رجوع به زن را پیدا می کند. اما پس از انقضای مدت عده یا بائن شدن قطعی طلاق (مثلاً در خلع یا مباراتی که سه طلاقه باشد)، بذل نیز غیرقابل رجوع می شود.

جدول زیر می تواند تفاوت های اصلی این سه مفهوم را به صورت خلاصه نشان دهد:

ویژگی ابراء مهریه هبه مهریه (به صورت دین) بذل مهریه
ماهیت اسقاط دین تملیک دین فدیه برای طلاق خلع/مبارات
هدف صرف نظر از حق مالی انتقال مالکیت به رایگان گرفتن طلاق
قابلیت رجوع غیرقابل رجوع (اصولاً) قابل رجوع (با استثنائات ماده ۸۰۳ ق.م) قابل رجوع (فقط در عده طلاق رجعی)
مورد استفاده بخشش قطعی مهریه بخشش مهریه با امکان بازپس گیری (در صورت عدم وجود استثنا) در طلاق های خلع و مبارات (طلاق توافقی)

با توجه به این توضیحات، روشن می شود که اگر قصد زن، صرف نظر قطعی و بدون بازگشت از مهریه باشد، باید از قالب ابراء استفاده کند. در غیر این صورت، استفاده از هبه یا بذل می تواند پیامدهای متفاوتی در پی داشته باشد که ممکن است با قصد اصلی او مغایر باشد.

نکات مهم حقوقی و شرایط ابطال ابراء مهریه (نه رجوع)

همانطور که پیشتر تأکید شد، ابراء مهریه اصولاً غیرقابل رجوع است. با این حال، ممکن است در شرایط خاصی، اصل ابراء از همان ابتدا باطل تلقی شده یا قابلیت ابطال از طریق مراجع قضایی را داشته باشد. این موارد به منزله «رجوع» از ابراء نیست، بلکه به معنای عدم صحت یا عدم نفوذ عمل حقوقی ابراء از اساس است.

شرایط ابطال ابراء مهریه

یک ابراء صحیح و معتبر، باید کلیه شرایط صحت اعمال حقوقی را دارا باشد. هرگاه یکی از این شرایط در زمان وقوع ابراء وجود نداشته باشد، ابراء از اساس باطل بوده و هیچ اثر حقوقی ندارد. مهم ترین این شرایط عبارتند از:

  1. فقدان قصد یا رضا:

    • اکراه و اجبار: اگر زن تحت فشار، تهدید یا اجبار و بدون رضایت واقعی خود اقدام به ابراء مهریه کرده باشد، این ابراء باطل است. مثلاً اگر مرد با تهدید به آزار جسمی یا عدم طلاق، زن را مجبور به ابراء کرده باشد.
    • اشتباه: اگر زن در موضوع ابراء یا هویت طرفین اشتباه فاحشی کرده باشد (مثلاً قصد ابراء دین دیگری را داشته، نه مهریه خود را)، ابراء ممکن است باطل تلقی شود.
    • سفاهت: اگر زن در زمان ابراء سفیه (یعنی قادر به اداره امور مالی خود نباشد) بوده، ابراء او بدون اجازه قیم یا ولی باطل است.
  2. عدم اهلیت:

    • صغر یا جنون: اگر زن در زمان ابراء، صغیر (زیر سن قانونی بلوغ) یا مجنون (فاقد عقل سلیم) بوده باشد، ابراء او از اساس باطل است. افراد فاقد اهلیت قانونی نمی توانند در اموال خود تصرف کنند.

اثبات ابطال: در چنین مواردی، زن برای اثبات بطلان ابراء مهریه، باید طرح دعوای حقوقی در دادگاه صالح نماید و با ارائه دلایل و مستندات کافی (مانند شهادت شهود، مدارک پزشکی، پیامک ها یا هر مدرک دیگری که اکراه یا عدم اهلیت را ثابت کند)، ادعای خود را به اثبات برساند. دادگاه پس از بررسی، در صورت احراز فقدان شرایط صحت، حکم به بطلان ابراء صادر خواهد کرد.

آیا اجازه پدر برای ابراء مهریه لازم است؟

یکی از سوالات رایج در زمینه ابراء مهریه این است که آیا زن برای این کار نیاز به اجازه پدر خود دارد یا خیر. از نظر قانونی، برای زن رشیده و بالغ، هیچ نیازی به اجازه پدر یا هر شخص دیگری برای ابراء مهریه خود نیست. قانون مدنی ایران، زنان بالغ و رشیده را دارای استقلال مالی و حقوقی می داند و آنها می توانند آزادانه در اموال خود تصرف کنند.

البته، گاهی در برخی دفترخانه های اسناد رسمی، به دلیل رعایت احتیاط و جلوگیری از سوءاستفاده های احتمالی، ممکن است درخواست حضور پدر یا اجازه کتبی او را داشته باشند. این اقدام بیشتر جنبه احتیاطی و اخلاقی دارد و پشتوانه قانونی الزام آور ندارد. با این حال، زن می تواند با مراجعه به دفترخانه و ارائه مدارک شناسایی، به تنهایی اقدام به ابراء مهریه خود نماید. در صورتی که دفتری از انجام آن سر باز زند، می توان به دفاتر دیگر مراجعه کرد.

مدارک لازم برای ابراء مهریه

برای ابراء مهریه در دفترخانه اسناد رسمی، معمولاً مدارک زیر لازم است:

  • اصل سند ازدواج
  • اصل شناسنامه زن و مرد
  • اصل کارت ملی زن و مرد

حضور هر دو زوج در دفترخانه برای تنظیم سند رسمی ابراء مهریه الزامی است. این سند به جهت رعایت تشریفات قانونی و ایجاد سندی محکم و غیرقابل انکار برای بری الذمه شدن زوج از پرداخت مهریه، دارای اهمیت بالایی است.

بررسی رویه قضایی و آرای مهم

رویه قضایی ایران به طور قاطع بر غیرقابل رجوع بودن ابراء مهریه تاکید دارد و این اصل را در آرای مختلف خود به وضوح بیان کرده است. تحلیل آرای صادره از دادگاه های بدوی، تجدیدنظر و به ویژه دیوان عالی کشور، نشان می دهد که مفهوم ابراء به عنوان اسقاط دین، پذیرفته شده و هرگونه ادعای بعدی زن مبنی بر رجوع از ابراء، رد می شود.

نمونه رای دادگاه در خصوص عدم قابلیت رجوع از ابراء

در یکی از پرونده های مطرح شده، زوجه پس از ابراء مهریه خود به موجب یک سند عادی، مجدداً اقدام به مطالبه مهریه کرده بود. دادگاه بدوی، با استناد به سند عادی ابراء و ماهیت دین بودن مهریه، حکم بر بطلان دعوای مطالبه مهریه صادر نموده است. در رای صادره آمده بود:

«…با عنایت به اینکه مهریه زوجه به صورت دین بوده است و علاوه بر اینکه الفاظ به کار رفته در سند عادی حکایت از برائت ذمه زوج دارد، مضافاً اینکه مهریه زوجه دینی بوده است که بر ذمه خوانده استقرار یافته و با بخشش دین امکان رجوع برای دائن وجود ندارد و در هر صورت دینی بر ذمه خوانده باقی نمانده است، لذا دعوای خواهان را مردود و مستنداً به ماده ۲۸۹ قانون مدنی و ماده ۱۹۷ قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر بطلان دعوی خواهان صادر و اعلام می نماید.»

این رای که سپس در مرحله تجدیدنظر نیز مورد تأیید قرار گرفته است، به وضوح بر غیرقابل رجوع بودن ابراء مهریه، حتی اگر به صورت سند عادی باشد، تأکید دارد و ماهیت آن را اسقاط دین می داند.

نقش آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور

آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور، که به منظور ایجاد رویه واحد قضایی صادر می شوند، از اعتبار و اهمیت بالایی برخوردارند و برای کلیه محاکم لازم الاتباع هستند. در خصوص ابراء مهریه نیز، آرای مختلفی به صورت ضمنی یا صریح بر غیرقابل رجوع بودن آن صحه گذاشته اند. این آرا به تحکیم این اصل حقوقی در نظام قضایی کشور کمک شایانی کرده اند.

به عنوان مثال، در پرونده ای که در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفته است، خواهان (زوجه) پس از ابراء مهریه خود، با ادعای قابل رجوع بودن بخشش به استناد ماده ۸۰۳ قانون مدنی (مربوط به هبه)، تقاضای مطالبه مهریه کرده بود. شعبه دیوان عالی کشور در پاسخ به این ادعا، چنین استدلال نمود:

«…ثانیاً از حیث محتوایی نظر به اینکه مهریه تعیین شده در پرونده عین معین نبوده بلکه به صورت دین و در ذمه زوج بوده است، بخشیدن تمام یا قسمتی از آن از مصادیق عقد هبه نیست که مشمول ماده ۸۰۳ قانون مدنی بوده و قابل رجوع باشد بلکه از مصادیق ابراء و شمول ماده ۲۸۹ قانون مزبور بوده و قابل رجوع نیست. علی هذا فرجام خواهی رد و رأی فرجام خواسته تأیید و ابرام می شود.»

این رای دیوان عالی کشور، به طور صریح تمایز بین ابراء (اسقاط دین) و هبه (تملیک عین یا دین) را مطرح کرده و بر غیرقابل رجوع بودن ابراء مهریه تاکید می کند. این استدلال، اساس محکمی برای رد دعاوی زنانی است که به گمان قابلیت رجوع از بخشش مهریه، پس از ابراء، مجدداً اقدام به مطالبه آن می کنند.

نتیجه گیری از رویه قضایی این است که محاکم، با در نظر گرفتن ماهیت حقوقی ابراء به عنوان یک ایقاع (عمل حقوقی یک طرفه) که موجب اسقاط دین می شود، هرگونه ادعای رجوع از ابراء مهریه را فاقد وجاهت قانونی می دانند و تنها در صورت اثبات بطلان اساسی عمل ابراء (مثلاً به دلیل اکراه، جنون یا صغر)، امکان ابطال آن را بررسی خواهند کرد.

نتیجه گیری

در پایان این بررسی جامع، می توان با قاطعیت اعلام کرد که ابراء مهریه، یک عمل حقوقی قطعی و غیرقابل رجوع است. این نتیجه گیری بر پایه اصول محکم فقهی و مواد قانونی مدنی، به ویژه ماده ۲۸۹ قانون مدنی، و همچنین رویه قضایی یکپارچه محاکم و دیوان عالی کشور استوار است. ماهیت ابراء به عنوان اسقاط دین، به این معناست که با وقوع صحیح آن، دین مهریه به طور کامل از ذمه مرد ساقط می شود و دیگر چیزی برای مطالبه مجدد باقی نمی ماند.

برای جلوگیری از هرگونه پشیمانی و مشکلات حقوقی در آینده، درک تمایز بین ابراء، هبه و بذل مهریه حیاتی است. در حالی که هبه و بذل مهریه تحت شرایط خاص و محدود، قابلیت رجوع دارند، ابراء به عنوان یک اقدام نهایی و بدون بازگشت شناخته می شود. زنانی که قصد بخشش مهریه خود را دارند، باید با آگاهی کامل از این تفاوت ها و پیامدهای بلندمدت هر یک، تصمیم گیری نمایند. اقدام به ابراء، باید با رضایت کامل، قصد جدی و اهلیت قانونی زن صورت گیرد و هرگونه اکراه، اجبار یا فقدان اهلیت، می تواند موجب بطلان ابراء از ابتدا شود که البته اثبات آن مستلزم طرح دعوای حقوقی و ارائه ادله کافی است.

به منظور اتخاذ تصمیمی آگاهانه و مطمئن در خصوص مهریه، ابراء، هبه، بذل و سایر مسائل حقوقی خانواده، قویاً توصیه می شود که پیش از هرگونه اقدام، با وکلای مجرب و متخصص در این حوزه مشورت نمایید. این مشورت می تواند از بروز اشتباهات حقوقی و تبعات جبران ناپذیر آن در آینده جلوگیری کند.

برای مشاوره حقوقی تخصصی در زمینه مهریه، ابراء، هبه، بذل و سایر مسائل خانواده، با وکلای مجرب ما تماس بگیرید. همین حالا از طریق فرم تماس با ما یا شماره تلفن [شماره تماس] سوالات خود را مطرح کنید.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا