خلاصه کتاب تاریخ تمدن: جلد اول – دفتر دوم: مشرق زمین، گاهواره تمدن ( نویسنده ویل دورانت )
دفتر دوم از جلد اول کتاب «تاریخ تمدن: مشرق زمین، گاهواره تمدن» اثر ویل دورانت، به بررسی عمیق تمدن های کهن و باستانی هند و همسایگانش، و همچنین تمدن های پرشکوه چین و ژاپن می پردازد. این اثر برجسته، گنجینه ای از اطلاعات تاریخی، فلسفی، اجتماعی و فرهنگی این سرزمین ها را به خواننده ارائه می دهد و نمایی جامع از میراث آن ها را به تصویر می کشد.
مجموعه سترگ «تاریخ تمدن» اثر ویل دورانت، نه تنها یک تاریخ نگاری صرف است، بلکه کاوشی فلسفی در سیر تحولات بشری محسوب می شود. این مجموعه که حاصل ده ها سال تحقیق و نگارش بی وقفه دورانت و همسرش، آریل دورانت است، تلاش می کند تا روح تمدن ها را از طریق فرهنگ، هنر، فلسفه، دین و ساختارهای اجتماعی شان به تصویر بکشد. جلد اول این مجموعه که با عنوان «مشرق زمین، گاهواره تمدن» شناخته می شود، خواننده را به سفری پربار در اعصار اولیه بشریت می برد و بنیان های تمدن را در شرق عالم مورد کنکاش قرار می دهد.
این جلد شامل سه بخش اصلی است: مقدمه ای درباره پیدایش تمدن، «کتاب اول: خاور نزدیک» که به تمدن های بین النهرین، مصر و ایران باستان می پردازد، و در نهایت «دفتر دوم» که شامل «کتاب دوم: هند و همسایگانش» و «کتاب سوم: خاور دور» است. مقاله پیش رو، با تمرکز بر همین دفتر دوم، خلاصه ای ساختارمند، تحلیلی و کاربردی از محتوای این بخش های حیاتی را ارائه می دهد. هدف آن است که خواننده، اعم از دانشجویان، علاقه مندان به تاریخ شرق و پژوهشگران، بتواند درکی سریع و در عین حال عمیق از اندیشه ها، رویدادها، شخصیت ها و دستاوردهای تمدنی هند، چین و ژاپن در نگاه ویل دورانت به دست آورد.
مروری بر ساختار جلد اول: مشرق زمین، گاهواره تمدن
برای درک بهتر جایگاه «دفتر دوم» در کلیت جلد اول، لازم است مروری مختصر بر ساختار این جلد داشته باشیم. جلد اول «تاریخ تمدن» با یک مقدمه جامع آغاز می شود که در آن ویل دورانت به بررسی عوامل کلی تمدن، از جمله عوامل اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، عقلی و روحی می پردازد و سپس نگاهی به دوران ماقبل تاریخ و آغاز مدنیت می اندازد.
پس از این مقدمه، جلد اول به سه بخش اصلی کتاب تقسیم می شود:
- کتاب اول: خاور نزدیک: این بخش به تمدن های باستانی در منطقه ای که امروزه خاورمیانه نامیده می شود، می پردازد. تمدن هایی چون عیلام، سومر، مصر، بابل، آشور، قوم یهود و ایران باستان (تا پایان دوره هخامنشیان) در این قسمت مورد بررسی قرار می گیرند.
- کتاب دوم: هند و همسایگانش: این بخش، آغازگر «دفتر دوم» است و تمرکز آن بر شبه قاره هند و تمدن های شکل گرفته در آن است. دورانت در این قسمت به ریشه های تمدن هندی، ادیان و فلسفه های عمیق آن، ظهور امپراتوری ها و دوران های طلایی، و همچنین جنبه های مختلف زندگی اجتماعی، هنر و علوم هندی می پردازد.
- کتاب سوم: خاور دور: این بخش که ادامه «دفتر دوم» است، تمدن های عظیم و تأثیرگذار چین و ژاپن را به تفصیل بررسی می کند. از فلاسفه بزرگ چینی و سلسله های امپراتوری گرفته تا شاعران و هنرمندان ژاپنی و کد اخلاقی سامورایی ها، همگی در این بخش تحلیل می شوند.
بنابراین، خلاصه پیش رو، به محتوای دو بخش پایانی جلد اول، یعنی «کتاب دوم: هند و همسایگانش» و «کتاب سوم: خاور دور» می پردازد که مجموعاً «دفتر دوم» را تشکیل می دهند.
بخش اول: هند و همسایگانش – ریشه ها، مذاهب و امپراتوری ها
سرزمین هند، با جغرافیا و اقلیمی متنوع و پر از شگفتی، از دیرباز مهد تمدن هایی کهن و اندیشه های ژرف بوده است. ویل دورانت در این بخش از کتاب خود، به کاوش در بنیادهای این تمدن غنی می پردازد و سیر تکامل آن را از آغازین روزها تا ورود مسلمانان و امپراتوری های بزرگ اسلامی پیگیری می کند.
بنیادهای تمدن هندی
دورانت سفر خود را با بررسی جغرافیای هند آغاز می کند؛ شبه قاره ای وسیع که با کوه های بلند هیمالیا در شمال و اقیانوس هند در جنوب، محصور شده و رودخانه های بزرگی چون سند و گنگ، شریان های حیاتی آن را تشکیل می دهند. این جغرافیا، هم زمینه های کشاورزی و سکونت را فراهم آورده و هم مهاجرت ها و تبادلات فرهنگی را تحت تأثیر قرار داده است.
پیش از ورود آریایی ها، تمدن های دره سند، از جمله هاراپا و موهنجو دارو، در هزاره سوم پیش از میلاد شکوفا شدند. این تمدن ها، با برنامه ریزی شهری پیشرفته، سیستم های فاضلاب پیچیده و مهارت های صنعتی قابل توجه، نشانه هایی از یک فرهنگ متمدن و سازمان یافته را از خود به جا گذاشتند. کشفیات باستان شناسی، اطلاعات ارزشمندی درباره زندگی روزمره، هنر و حتی احتمالا سیستم های نوشتاری آن ها فاش کرده است. ورود آریایی ها به هند، در حدود ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد، نقطه عطفی در تاریخ این سرزمین بود. آن ها زبان سانسکریت و مجموعه ای از باورهای دینی را با خود آوردند که به تدریج منجر به شکل گیری جامعه ودایی و نظام طبقاتی (کاست) شد.
دین و فلسفه: از وداها تا اوپانیشادها
دین و فلسفه، دو رکن جدایی ناپذیر از تمدن هندی بوده اند. وداها، مجموعه ای از متون مقدس باستانی، شامل ریگ ودا، ساماودا، یجورودا و اتهرواودا، نخستین منابع مکتوب از باورهای آریایی ها هستند. این متون، سرودها، دعاها و مناسک مذهبی را در بر می گیرند که به پرستش خدایان طبیعی و برگزاری آیین های قربانی اختصاص داشتند.
پس از دوره ودایی، اوپانیشادها ظهور کردند که مرحله ای عمیق تر و فلسفی تر در اندیشه هندی را نمایندگی می کنند. مفاهیمی چون «برهمن» (حقیقت مطلق و نهایی جهان)، «آتمن» (روح فردی که با برهمن یکی است)، «کارما» (قانون عمل و پاداش)، «سامسارا» (چرخه تولد و مرگ مکرر یا تناسخ) و «موکشا» (رهایی از چرخه تناسخ و رسیدن به وحدت با برهمن)، هسته اصلی فلسفه اوپانیشادها را تشکیل می دهند. این مفاهیم، بنیان های فکری برای مذاهب بعدی هند را بنا نهادند.
عصر روشنگری مذهبی: بودا و آیین جین
در قرن ششم پیش از میلاد، جنبش های اصلاحی مذهبی ظهور کردند که مهم ترین آن ها آیین بودا و آیین جین بودند. سیدارتا گوتاما، معروف به بودا، پس از ترک زندگی اشرافی و رسیدن به روشنگری، تعالیم خود را بر پایه «چهار حقیقت شریف» (رنج، علت رنج، امکان رهایی از رنج، و راه رهایی از رنج) و «راه هشتگانه» (بینش درست، نیت درست، گفتار درست، کردار درست، معاش درست، کوشش درست، توجه درست، و مراقبه درست) بنا نهاد. آیین بودا، بر رهایی از رنج از طریق از بین بردن امیال و رسیدن به نیروانا تأکید داشت.
همزمان، مهاویر، بنیانگذار آیین جین، تعالیمی را بر پایه آهیمسا (عدم خشونت مطلق نسبت به همه موجودات زنده)، ریاضت کشیدن و پرهیز از تعلقات مادی ارائه داد. این دو آیین، چالش هایی جدی برای جامعه برهمنی و نظام کاست ایجاد کردند و تأثیر عمیقی بر اندیشه و فرهنگ هند گذاشتند.
امپراتوری ها و دوره های طلایی
تاریخ هند شاهد ظهور و سقوط امپراتوری های بزرگی بوده است. سلسله مائوریا (حدود ۳۲۲-۱۸۵ پ.م.) یکی از نخستین امپراتوری های بزرگ هند بود که اوج آن در زمان آشوکا، امپراتور بزرگ بود. آشوکا پس از یک جنگ خونین، پشیمان شد و به آیین بودا گروید و نقش مهمی در گسترش این آیین در سراسر هند و فراتر از آن ایفا کرد.
عصر گوپتا (حدود ۳۲۰-۵۵۰ م.) به عنوان «عصر طلایی هند» شناخته می شود. در این دوره، شکوفایی بی نظیری در علوم، هنر و ادبیات رخ داد. اختراع سیستم عددی دهدهی و عدد صفر، پیشرفت های چشمگیر در نجوم و پزشکی، و همچنین تولید شاهکارهای ادبی و هنری، از جمله دستاوردهای این عصر بودند.
با ورود مسلمانان به هند از قرن دهم میلادی، سلطنت های اسلامی مختلفی شکل گرفتند که اوج آن ها امپراتوری گورکانی یا مغول هند (۱۵۲۶-۱۸۵۷) بود. اکبر کبیر، از بزرگترین امپراتوران گورکانی، به دلیل سیاست های مذهبی مداراگونه و تلاش برای ایجاد وحدت فرهنگی، شهرت فراوان دارد.
جامعه، اقتصاد و فرهنگ هند باستان
جامعه هندی به شدت تحت تأثیر سیستم طبقاتی یا کاست بود که به چهار ورنا (برهمنان، کشاتریاها، وایشیاها و شودراها) تقسیم می شد. این سیستم، که ریشه در دوران ودایی داشت، ساختار اجتماعی و اقتصادی مردم را تعیین می کرد و در طول قرون، پیچیدگی های زیادی یافت. زندگی روزمره مردم عمدتاً بر پایه کشاورزی و دامپروری استوار بود. صنعت و تجارت نیز، به ویژه در عصر امپراتوری ها، رونق یافت و هند به یکی از مراکز مهم تجارت در جهان تبدیل شد.
اصول اخلاقی هندی بر پایه مفاهیمی چون دارما (وظیفه و قانون اخلاقی)، آهیمسا و احترام به خانواده و بزرگان استوار بود. خانواده، نهادی مقدس بود و ازدواج نه تنها پیوندی میان دو فرد، بلکه میان دو خانواده محسوب می شد.
ادبیات، هنر و علوم هندی
تمدن هند میراث ادبی و هنری بسیار غنی از خود به جای گذاشته است. حماسه های بزرگ مهاباراتا و رامایانا، از شاهکارهای ادبی جهان محسوب می شوند که داستان های پهلوانی، فلسفی و اخلاقی را در خود جای داده اند. درام های سانسکریت، به ویژه آثار کالیداسا، نیز از اوج های ادبیات هند به شمار می روند.
در زمینه علوم، هندیان به دستاوردهای چشمگیری در ریاضیات (نظام عددی، عدد صفر، مفهوم بی نهایت)، نجوم (محاسبات دقیق حرکت سیارات)، پزشکی و جراحی (تکنیک های جراحی، گیاه درمانی) دست یافتند. هنر هندی نیز در معماری (معابد سنگی، غارهای آجانتا و الورا، استوپاها)، مجسمه سازی (تصاویر بودا و خدایان هندو) و نقاشی (دیوارنگاری ها) تجلی یافت و زیبایی و عمق معنوی را به نمایش گذاشت.
ویل دورانت در توصیف هند می نویسد: هند تنها یک کشور نیست، بلکه یک جهان است؛ دنیایی از نژادها، زبان ها، فرهنگ ها و ادیان که در طول هزاران سال در یکدیگر تنیده شده اند و هر یک سهمی در این تابلوی عظیم تمدن داشته اند.
بخش دوم: خاور دور – چین و ژاپن؛ دو ستاره تمدنی شرق
پس از بررسی هند، ویل دورانت به سراغ دو تمدن بزرگ دیگر شرق آسیا، یعنی چین و ژاپن می رود. این دو تمدن، با وجود نقاط مشترک فرهنگی و تأثیرپذیری متقابل، هر یک مسیر تاریخی و فرهنگی منحصر به فرد خود را پیموده اند و میراثی عظیم برای بشریت به ارمغان آورده اند.
چین: تمدن اژدها
ریشه های تمدن چین
تمدن چین، یکی از کهن ترین تمدن های پیوسته در جهان است که ریشه های آن به هزاره های قبل از میلاد باز می گردد. جغرافیای وسیع چین با رودخانه های مهمی چون یانگ تسه و هوانگ هو (رود زرد)، نقش اساسی در شکل گیری و توسعه این تمدن داشته است. رود زرد به عنوان «گهواره تمدن چین» شناخته می شود. سلسله های اولیه مانند شانگ (حدود ۱۶۰۰-۱۰۴۶ پ.م.) و ژو (۱۰۴۶-۲۵۶ پ.م.)، پایه های فرهنگ چینی را بنا نهادند و مفاهیمی چون «فرمان آسمان» (مأموریت الهی حاکم) و ساختارهای اجتماعی و سیاسی اولیه را شکل دادند.
عصر فیلسوفان
دوره «صد مکتب فکری» در عصر ژو شرقی، دوران طلایی فلسفه چین بود که در آن فلاسفه ای چون کنفوسیوس و لائوتسه ظهور کردند. کنفوسیوس (۵۵۱-۴۷۹ پ.م.) با تأکید بر اخلاق، نظم اجتماعی، احترام به والدین و بزرگان، و وظایف متقابل در جامعه، بنیان های یک جامعه آرمانی را ترسیم کرد. او مفهوم «انسان برتر» (جون زی) را معرفی کرد که فردی با فضیلت و خودساخته بود. لائوتسه، بنیانگذار تائوئیسم، بر خلاف کنفوسیوس، به زندگی در هماهنگی با طبیعت و «تائو» (راه یا اصل کیهانی) تأکید داشت. مفاهیم یین و یانگ، و عدم مداخله در جریان طبیعی امور، از اصول اصلی تائوئیسم هستند.
فلاسفه دیگری نیز در این دوره ظهور کردند: موتزی با تأکید بر محبت جهان شمول، منسیوس با دیدگاه خیر ذاتی انسان، شون تسه با رویکرد واقع گرایانه و اعتقاد به شر ذاتی انسان که نیاز به آموزش دارد، و چوانگ تسه با نگاه آرمان گرایانه و طنزآمیز، هر یک سهمی در غنای فکری چین داشتند.
عصر امپراتوری ها و تحولات سیاسی
پس از عصر فیلسوفان، چین وارد دوران امپراتوری های قدرتمند شد. سلسله چین (۲۲۱-۲۰۶ پ.م.) با شی هوانگ تی، نخستین امپراتور، به وحدت رسید و دیوارهای بزرگ چین را آغاز کرد. سلسله هان (۲۰۶ پ.م. – ۲۲۰ م.) دوران شکوفایی علمی و فرهنگی بود. سلسله های تانگ (۶۱۸-۹۰۷ م.) و سونگ (۹۶۰-۱۲۷۹ م.) نیز عصر طلایی شعر، نقاشی، اختراعات و پیشرفت های اقتصادی محسوب می شوند. سلسله های مینگ (۱۳۶۸-۱۶۴۴ م.) و چینگ (۱۶۴۴-۱۹۱۲ م.) آخرین سلسله های امپراتوری چین بودند. در این دوران، آزمایش هایی در سوسیالیسم، مانند اصلاحات وانگ آن شی در دوره سونگ، برای توزیع عادلانه تر ثروت و کنترل دولت بر اقتصاد نیز صورت گرفت که نشان دهنده چالش های حکومتی و تلاش برای بهبود زندگی مردم بود.
عصر شاعران و هنرمردان
چین به سرزمین شاعران شهره است. لی بای و دوفو، دو تن از بزرگترین شاعران سلسله تانگ، با اشعار خود که از طبیعت، زندگی روزمره، دوستی و اندوه سخن می گفتند، میراث ادبی غنی به جا گذاشتند. شعر چینی با ظرافت، ایجاز و استفاده از تصاویر نمادین، جایگاه ویژه ای در فرهنگ و حتی سیاست این کشور داشت. هنر نقاشی چینی، به ویژه نقاشی منظره با تمرکز بر تعادل، هماهنگی و زیبایی طبیعی، به اوج رسید. پاگوداها (برج های مذهبی)، کاخ ها، سفالگری (ظروف چینی آبی و سفید)، مجسمه سازی و مفرغ کاری نیز از جنبه های دیگر هنر چینی هستند.
جامعه، اختراعات و دین
جامعه چین بر پایه خانواده و احترام به اجداد استوار بود. نظام اداری بر اساس شایسته سالاری و امتحانات کشوری بنا شده بود. چینی ها مخترعان بزرگی بودند که اختراعاتشان جهان را متحول کرد: باروت، کاغذ، چاپ و قطب نما، تنها نمونه ای از این دستاوردها هستند. مذاهب و عقاید اصلی در چین شامل کنفوسیوسیسم (نظام اخلاقی و اجتماعی)، تائوئیسم (فلسفه طبیعت گرا) و بودیسم (که از هند وارد شد) بود که هر یک نقش خود را در شکل دهی اخلاق و زندگی معنوی جامعه ایفا می کردند.
ژاپن: تمدن شکوفا در جزایر
بنیادگذاران و شکل گیری ژاپن
تاریخ ژاپن با اساطیر خدایان (کامی ها) و ظهور امپراتوران الهی آغاز می شود. اما تاریخ واقعی آن با شکل گیری دولت متمرکز و تأثیرپذیری از فرهنگ چین و کره همراه است. دوران امپراتوری، اگرچه نمادین، اما نقش مهمی در وحدت ملی داشت. با این حال، قدرت واقعی اغلب در دست طبقه جنگاوران، معروف به سامورایی ها، و سپس شوگون ها (فرماندهان نظامی) بود. حکومت شوگون ها منجر به شکل گیری یک نظام فئودالی شد که قرن ها ادامه یافت و ساختار اجتماعی و سیاسی ژاپن را تعریف کرد.
مبانی سیاسی و اخلاقی
کد اخلاقی سامورایی ها، معروف به بوشیدو، محور زندگی این طبقه بود. بوشیدو بر وفاداری بی قید و شرط به ارباب، افتخار، شجاعت، نظم، درستکاری و آمادگی برای مرگ شرافتمندانه تأکید داشت. این اصول، نه تنها بر رفتار سامورایی ها، بلکه بر اخلاق عمومی جامعه ژاپن نیز تأثیر عمیقی گذاشت. ساختار اجتماعی ژاپن نیز سلسله مراتبی و منظم بود. شینتو، دین بومی ژاپن، با پرستش کامی ها (خدایان و ارواح طبیعت) و نیاکان، نقش مهمی در هویت فرهنگی ژاپن داشت. بودیسم، که از چین وارد شد، نیز به سرعت در ژاپن ریشه دواند و با شینتو ترکیب شد و اشکال منحصر به فردی از جمله بودیسم ذن را به وجود آورد.
اندیشه و هنر در ژاپن باستان
ادبیات ژاپن نیز غنی و متنوع است. شعر هایکو (با سه مصرع و هفده هجا) و تانکا (با پنج مصرع)، نمونه های برجسته شعر ژاپنی هستند که بر طبیعت، فصول و لحظات زودگذر زندگی تمرکز دارند. «داستان گنجی» نوشته موراساکی شیکیبو، یکی از نخستین رمان های جهان، تصویری دقیق از زندگی اشرافی ژاپن در قرون وسطی ارائه می دهد. نمایش های کابوکی (دراماتیک و پر از رقص و موسیقی) و نو (شیک و نمادین) نیز از اشکال مهم هنر نمایشی ژاپن هستند.
هنر ژاپن در معماری (معابد بودایی، قصرها)، باغ سازی (باغ های ذن، باغ های سنگی)، مجسمه سازی، نقاشی و به ویژه گراوورسازی (اوکیو-ئه) تجلی یافت. اوکیو-ئه، تصاویر چاپی از زندگی روزمره، مناظر طبیعی و بازیگران کابوکی را به تصویر می کشید و تأثیر زیادی بر هنر غربی گذاشت.
ویل دورانت درباره ژاپن می گوید: ژاپن تمدنی است که توانسته است سنت های کهن خود را با نوآوری و پیشرفت ترکیب کند؛ ملتی که از هنر شمشیر تا ظرافت چای نوشی، هر جنبه ای از زندگی را به کمال رسانده است.
ژاپن نوین
در پایان این بخش، دورانت به طور مختصر به تغییرات انقلابی در ژاپن در جهت مدرنیزاسیون اشاره می کند؛ دوره ای که ژاپن از یک جامعه فئودالی منزوی به یک قدرت صنعتی و جهانی تبدیل شد. این تحول، میراثی از دوران های پیشین بود که با ویژگی های انعطاف پذیری و ظرفیت ژاپن برای جذب و بومی سازی ایده های بیرونی ترکیب شد.
جمع بندی: میراث مشرق زمین در گاهواره تمدن
خلاصه کتاب تاریخ تمدن: جلد اول – دفتر دوم، ویل دورانت، سفری پربار در دل تمدن های کهن هند، چین و ژاپن ارائه می دهد. دورانت با دیدگاهی جامع نگر و بین المللی، فراتر از روایت صرف وقایع، به تحلیل عمیق فرهنگ ها، فلسفه ها، ادیان و ساختارهای اجتماعی این سرزمین ها می پردازد. او نشان می دهد که چگونه جغرافیا، باورها و نبوغ انسانی، دست در دست هم، میراثی غنی از دانش، فلسفه، هنر و اخلاق بشری را در این «گاهواره های تمدن» پدید آورده اند.
این تمدن ها، با دستاوردهایشان در ریاضیات، نجوم، پزشکی، معماری، ادبیات و فلسفه، نه تنها مسیر خود را روشن کرده اند، بلکه تأثیرات عمیقی بر تمدن های دیگر، از جمله تمدن غرب، گذاشته اند. از مفهوم صفر در هند تا کاغذ و چاپ در چین، و از تفکر ذن تا بوشیدو در ژاپن، میراث مشرق زمین همچنان بخش جدایی ناپذیری از هویت جهانی ماست.
مطالعه این بخش از «تاریخ تمدن»، خواننده را با عظمت و پیچیدگی های این فرهنگ ها آشنا می کند و به او درکی عمیق تر از ارتباط و تأثیر متقابل فرهنگ های شرق و غرب می بخشد. برای درک کامل و لذت بردن از نثر دلنشین و تحلیل های ژرف ویل دورانت، مطالعه خود کتاب توصیه می شود؛ این خلاصه تنها پنجره ای به سوی این گنجینه بی کران است.
سوالات متداول
دفتر دوم از جلد اول تاریخ تمدن ویل دورانت چه کشورهایی را پوشش می دهد؟
دفتر دوم از جلد اول «تاریخ تمدن» ویل دورانت، عمدتاً به بررسی تمدن های هند، چین و ژاپن می پردازد. این بخش شامل «کتاب دوم: هند و همسایگانش» و «کتاب سوم: خاور دور (چین و ژاپن)» است.
مهم ترین مفاهیم فلسفی در بخش هند این کتاب کدامند؟
در بخش هند، مهم ترین مفاهیم فلسفی شامل برهمن (حقیقت مطلق)، آتمن (روح فردی)، کارما (قانون عمل و پاداش)، سامسارا (تناسخ) و موکشا (رهایی از چرخه تناسخ) هستند که در اوپانیشادها مطرح شده اند و بنیان مذاهب هندی را تشکیل می دهند.
ویل دورانت در مورد کنفوسیوس و لائوتسه چه دیدگاهی دارد؟
ویل دورانت کنفوسیوس را فیلسوفی می داند که بر اخلاق، نظم اجتماعی و مسئولیت های متقابل در جامعه تأکید داشت و لائوتسه را بنیانگذار تائوئیسم معرفی می کند که به زندگی در هماهنگی با طبیعت، عدم مداخله و مفهوم تائو (راه کیهانی) باور داشت. او به تفاوت دیدگاه های این دو فیلسوف در مورد جامعه و فرد اشاره می کند.
آیا خلاصه این کتاب می تواند جایگزین مطالعه کامل آن شود؟
خلاصه کتاب می تواند دیدی کلی و سازمان یافته از محتوای اصلی ارائه دهد و برای مرور یا آشنایی اولیه مفید باشد، اما هرگز نمی تواند جایگزین مطالعه کامل و عمیق خود کتاب شود. نثر غنی، جزئیات تاریخی و تحلیل های فلسفی ویل دورانت تنها با مطالعه متن اصلی قابل درک است.
مهم ترین دستاوردهای هنری و علمی تمدن چین در این جلد چیست؟
در این جلد، از مهم ترین دستاوردهای هنری چین می توان به شعر سلسله تانگ (لی بای، دوفو)، نقاشی منظره و سفالگری (ظروف چینی) اشاره کرد. در زمینه علمی، اختراعاتی مانند باروت، کاغذ، چاپ و قطب نما به عنوان دستاوردهای بنیادین تمدن چین مورد توجه قرار گرفته اند.