در چنین روزی در سال 2004 ، دو سارق با شناسایی موزه در لباس مبدل بلافاصله بهبود یافتند و نگهبانان غیرمسلح را تهدید کردند و دو تابلو از ادوارد مونک نروژی را به سرقت بردند. یکی از آنها “فریاد” و دیگری “مدونا”.
به گزارش مجله رز در روزنامه اعتماد وی نوشت: “چهار نسخه از نقاشی اصلی” گریه “ادوارد مونک در نروژ وجود دارد ، این دو راهب در موزه ای در اسلو نگهداری می شوند. در چنین روزی در سال 2004 ، دو سارق وارد شدند و دو نقاشی را از موزه در معرض تهدید نگهبانان مسلح سرقت کردند. سارقان همچنین نقاشی راهبی به نام “مدونا” را با خود بردند. شاهدان سرقت – موزه ای که در آن زمان توسط آنها تصرف شد – و می گویند سارقان گیج و دست و پا چلفتی هستند و بلافاصله به سراغ مجسمه ها و نقاشی ها رفتند. اما در همان زمان ، یکی از فروشندگان در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت که تعیین ارزش در “گریه” از نظر پولی غیرممکن است ، اما ارزش آن حداقل 100 میلیون دلار است. چند روز بعد ، تایمز مقاله ای در مورد سرقت نوشت و ماموریت های مختلف ممکن است فروش راهب نقاشی ها را به رسمیت بشناسد ، آنقدر مشهور است که اگر در سارقان – یا کسانی که بودند نمی توان آن را در سالنامه انجمن فروخت. استخدام شده در آن – من می خواهم آنها را بفروشم. یکی پشت صحنه و بی سر و صدا به فروش می رسد. به نظر می رسد که بارها در حدود دو سال در دست نقاشی ها پیدا شده و در نهایت به حداقل رسیده است. البته ، راهب او را برد و هنوز میزهای تابستان 2004 را دریافت نکرده بود که آنها وارد یک سرباز شدند ، و بنابراین ، موزه هرگز از احساس دقیق علت سرقت بی بهره نیست ، و نه تأسیس می شود ، و جستجو برای در نظر گرفتن شیوه های سوداگرانه به عنوان مثال ، موردی که گفته می شود از سرقت های مهم بوده است ، هدف پلیس پلیس اسلو بوده و پس از کشتار شهر ، او دشمن من بوده است. به در واقع ، نقاشی ها به موزه آسیب های جزئی و سرقت بازگردانده شدند و پرونده بسته شد و تعداد کمی از آنها بایگانی شد.
دو Caspar W. Bishop 32 ساله بود که در سال 1895 ایجاد شد و فریاد بزنید. طبق کتاب مارکوس گامبریچ در تاریخ هنر ، “او به همراه یک لحظه می خواهد اثر را نشان دهد ، که احساس هیجان احساسی ما را بیان می کند. همه خطوط به سمت گفتار کانونی تصویر – با عزاداری به نظر می رسند. مراقب باشید ، از این نظر ، از حرکت همه چیز نیز به نظر می رسد ادعا می کند. فریاد مبالغه آمیز چهره کاریکاتور. چشمان خمیده بر لبه ذهن ، مرگ را تداعی می کند. “اتفاق وحشتناکی رخ داده است زیرا وجود دارد و او معنی گریه را نمی داند ، این تصویر برای ما نگران کننده است.”
این نقاشی اکسپرسیونیستی اخلاق خوبی ندارد و مونک می تواند به این انتقاد پاسخ دهد: “فریاد ترس و منصف بودن ، اگر زندگی عادلانه و دلپذیری داشته باشیم ، از حقیقت و صداقت دور هستیم.”
از این نظر ، “فریاد زدن” اعتراض ، که یا برای بازی در زندگی اختراع شده است ، و این چیزی است که در پاکی و رنج زندگی کرده است ، محرومیت بافته شده است. احساس زیبایی و ظرافت و “ذهنی واقعی یا خیالی آرامش و بورژوازی را بر هم می زند”.
پیام پایانی