به مناسبت سالمرگ گالیله؛
گالیله یکی از چهرههای درخشان علمی در قرن هفدهم بود که دیدگاههایی متفاوت از پیشینیان در رابطه با حرکت و سقوط اجسام داشت.
خبرگزاری آنا- نوید فرخی: گالیله و ارسطو دو شخصیت برجسته در تاریخ علم هستند که هر کدام تأثیر عمیقی بر فهم بشر از جهان داشتهاند. ارسطو فیلسوف یونانی قرن چهارم پیش از میلاد، نظریات بنیادینی درباره حرکت و سقوط اجسام مطرح کرد که برای قرنها به عنوان مبنای تفکر علمی پذیرفته شده بود.
در مقابل گالیله در قرن هفدهم با استفاده از روشهای تجربی و مشاهدات دقیق نظریات جدیدی را ارائه داد که بسیاری از باورهای ارسطویی را به چالش کشید. البته انتشار آرای گالیله هنگامی که از فرم نظری خارج شد، باعث شد تا کلیسای کاتولیک واکنش شدیدی نشان دهد. در سال ۱۶۳۳ گالیله به محاکمه کشیده شد. محاکمه او در رم برگزار شد و او به اتهام «نظریهپردازی بر اساس اصول غیرمذهبی» و «ترویج افکار مخالف با آموزههای کلیسا» متهم شد. در نهایت، گالیله مجبور شد تا از نظریات خود انصراف دهد و اعتراف کند که نظریه کوپرنیکی اشتباه است.
نظریههای ارسطو درباره حرکت
ارسطو معتقد بود که حرکت به دو دسته تقسیم میشود: حرکت طبیعی و حرکت غیرطبیعی. او بر این باور بود که اجسام به طور طبیعی تمایل به حرکت به سمت محل خود دارند. به عنوان مثال اجسام سنگین مانند سنگها به سمت زمین سقوط میکنند، در حالی که اجسام سبکتر مانند دود به سمت بالا حرکت میکنند. ارسطو همچنین نظریهای درباره سرعت سقوط اجسام داشت؛ او معتقد بود که سرعت سقوط یک جسم به وزن آن وابسته است. به عبارت دیگر، هر چه جسم سنگینتر باشد، سریعتر سقوط میکند.
این دیدگاهها بر پایه مشاهدات ساده و تجربههای روزمره ارسطو بنا شده بودند، اما او هیچگاه آزمایشهای دقیقتری برای تأیید نظریات خود انجام نداد. به همین دلیل، نظریات او به طور کلی بر اساس استدلالهای منطقی و فلسفی شکل گرفته بودند و نه بر اساس شواهد تجربی.
نظریههای گالیله درباره حرکت
گالیله، در مقابل، با استفاده از روشهای تجربی و ابزارهای نوین مانند تلسکوپ و شیوههای اندازهگیری دقیق، به بررسی حرکت و سقوط اجسام پرداخت. او با انجام آزمایشهایی بر روی اجسام مختلف، نظریات جدیدی را مطرح کرد که بسیاری از باورهای ارسطویی را به چالش کشید.
یکی از مهمترین آزمایشهای گالیله، آزمایش سقوط آزاد بود. او نشان داد که تمام اجسام، صرفنظر از وزن و جنس آنها، با یک سرعت ثابت به سمت زمین سقوط میکنند. این نظریه با آزمایشهایی که او با استفاده از شیبهای مختلف انجام داد، تأیید شد. گالیله دریافت که زمان سقوط یک جسم تنها به ارتفاع آن بستگی دارد و نه به وزن آن. این یافتهها نشاندهنده یک تغییر بنیادی در فهم بشر از حرکت و سقوط اجسام بودند.
مقایسه دیدگاهها
یکی از اصلیترین تفاوتها بین نظریات ارسطو و گالیله در مورد سقوط اجسام، تأکید بر تجربیات عینی است. ارسطو بر اساس مشاهدات سطحی و استدلالهای منطقی نظریهپردازی کرده بود، در حالی که گالیله با استفاده از روشهای علمی و تجربی به نتایج خود رسید. این رویکرد جدید باعث شد تا گالیله بتواند نظریات دقیقتری ارائه دهد، بلکه موجب شد تا او پایهگذار روش علمی مدرن شود.
همچنین، در حالی که ارسطو معتقد بود که سرعت سقوط اجسام به وزن آنها وابسته است، گالیله این نظریه را رد کرد و نشان داد که همه اجسام با یک سرعت ثابت سقوط میکنند. این یافتهها تأثیر عمیقی بر توسعه علم فیزیک داشت و موجب شد تا دانشمندان بعدی بتوانند نظریات جدیدی درباره حرکت و سقوط اجسام ارائه دهند.
نظریات گالیله تأثیرات عمیقی بر فلسفه نیز داشت. او با رد نظریات ارسطو نشان داد که علم وقتی دقیقتر است که بر اساس شواهد تجربی بنا شود و نه بر اساس استدلالهای فلسفی بدون پشتوانه تجربی. این تغییر رویکرد موجب شد تا دانشمندان بعدی مانند نیوتن بتوانند نظریات جدیدی درباره حرکت و نیروها ارائه دهند.
از سوی دیگر، نظریات ارسطو به مدت طولانی در دانشگاهها و مراکز علمی اروپا مورد پذیرش قرار داشت و حتی در برخی موارد با آموزههای دینی ترکیب شده بود. با این حال با ظهور گالیله و دیگر دانشمندان عصر رنسانس کمکم این نظریات به چالش کشیده شدند و علم به سمت روشهای تجربی و ریاضی سوق پیدا کرد.
در نهایت، مقایسه نظریات گالیله و ارسطو درباره حرکت و سقوط اجسام یک تحول بنیادین در تاریخ علم را نشان میدهد. گالیله با استفاده از روشهای تجربی و شواهد عینی، توانست بسیاری از باورهای نادرست ارسطویی را رد کند و پایهگذار علم مدرن شود. این تغییر رویکرد فهم ما از جهان را تغییر داد و تأثیر عمیقی بر فلسفه و علم در قرون بعدی گذاشت.