ورزش همگانی، یکی از مهم ترین پدیده های اجتماعی و فرهنگی نیمه دوم قرن بیستم است که از بروز مشکلات سلامتی که در اثر فعالیت فیزیکی کمتر، استرس شدید ناشی از کار فیزیکی و روانی، بیگانگی از جامعه و بزهکاری جوانان به وجود می آید، جلوگیری می کند.
به گزارش مجله رز، به نقل از عصر ایران؛ سیاست ورزش همگانی، ایجاد شرایط مطلوب برای بسیاری از مردم است؛ به طوری که بتوانند بر حسب علایق خود به طور منظم در فعالیت های جسمانی شرکت کنند. همان گونه که قرن بیستم بـه قرن ورزش های المپیک شهرت داشت، قرن بیست و یکم بـه ورزش های همگانی معروف شـده است که به اهمیت ورزش همگانی اشاره دارد.
معنا و مفهوم ورزش همگانی
مفهوم ورزش همگانی که شامل دامنه سنی سه تا بالای ۷۰ سال میشود؛ انواع مختلف فعالیتهای جسمی مانند بازیهای غیرمنظم و خودجوش بومی تا تمرینهای بدنی منظم را در برمی گیرد و شامل ورزش صبحگاهی، فعالیت در پارکها و فضای باز، کوه پیمایی یا کلاسهای آمادگی جسمانی میشود و به طور کلی به ورزشهای گروهی غیر رقابتی اطلاق میشود.
از آنجا که ورزش همگانی با بطن جامعه مرتبط بوده و هدف آن انتشار نشاط و شادابی، بالا بردن روحیه و انگیزه، داشتن زندگی سالم در بعد فردی و اجتماعی، کم کردن ناهنجاری های خانوادگی و اجتماعی در کنار تقویت قوای جسمانی و از بین بردن مشکلات روحی و روانی در اقشار مختلف جامعه است، بنابراین پرداخت به آن و اعمال سیاست های صحیح برای رسیدن به اهداف آن، چنانچه بالاتر از اهمیت پرداختن به ورزش قهرمانی نباشد، کمتر از آن نیست.
تشکیل فدراسیون ورزش همگانی در ایران و جهان
از نظر تاریخچه، ورزش همگانی برای اولین بار در سال ۱۹۲۳ در کشور برزیل شکل گرفت. جنبش ورزش همگانی در جهان با شکلگیری انجمنهای تریم (واژه نروژی به معنای خوش اندام و با نشاط) در سال ۱۹۶۰ در اروپا اوج گرفت.
فدراسیون ورزشهای همگانی در ایران در سال ۱۳۶۷ تاسیس و در سال ۱۳۷۱ از سوی فدراسیون جهانی ورزش به رسمیت شناخته شد. در حالی که سال تاسیس این فدراسیون در کشورهایی مانند فنلاند، آمریکا، آلمان، بلغارستان و اتریش و … به سال های بسیار دورتر بازمی گردد.
جایگاه ایران و کشورهای پیشرو در توسعه ورزش همگانی
افرادی که در ایران تحت پوشش هیات های ورزش همگانی ورزش می کنند؛ نزدیک به ۲۰ درصد جمعیت هستند که در مقایسه با ۲۱ کشور جهان از همه کمتر است. در مورد زمان تشکیل سازمان رسمی برای ورزش های همگانی، ایران در مقایسه با ۲۲ کشور جهان در رده آخر قرار می گیرد!
کشورهای پیشرو به دلیل سیاستهای حمایتی، زیرساختهای مناسب و فرهنگ ورزشی غنی، در ورزش همگانی موفق عمل کرده اند؛ به طوری که کشور سوئد با برنامههای منظم و بستر مهیا به منظور ورزش منظم شهروندی، توانسته است در این عرصه پیشرو باشد.
دانمارک با تمرکز بر فعالیتهای ورزشی و فرهنگی، سلامت عمومی ساکنانش را ارتقا میدهد. کشور هلند با ترویج فرهنگ دوچرخه سواری و فعالیتهای ورزشی در فضای باز، در راستای گسترش ورزش همگانی تلاش می کند. کشور نروژ با گسترش فعالیتهای خانوادگی و اجتماعی، مسیر رشد ورزش همگانی را هموار می سازد. از کشور آلمان، به عنوان یکی از کشورهای موفق در عرصه ورزش همگانی با زیرساختهای مستحکم ورزشی و ترویج ورزش در مدارس و جامعه نام برده می شود.
مشارکت ورزشی در کشورهای رده بالا در حوزه ورزش همگانی، بین ۵۰ تا ۸۰ درصد متغیر است. در ایران با اینکه طرح ها و برنامههای مختلفی برای گسترش فعالیتهای ورزشی در میان اقشار مختلف انجام شده است، اما هیچ یک سعی در شناسایی واقعیتها نکردهاند و شواهد حاکی از آن است که بسیاری از برنامههای اجرا شده با موفقیت چندانی همراه نبوده است! حضور کمتر از ۲۰ درصد از مردم در ورزش همگانی و تفریحی حتی در بهترین شرایط، موید این مطلب است.
ورزش همگانی، منفعت همگانی ندارد
از زمان تاسیس فدراسیون ورزش همگانی سال ها می گذرد؛ ولیکن سبک زندگی ورزش محور به جز در میان ورزشکاران حرفه ای یا نیمه حرفه ای به هیچ وجه ارزش نهادینه شده ای درمیان مردم به شمار نمی آید. مسئله بهداشت جسم و روان زنان از جمله مسائل مهم برای جامعه نیست؛ وضعیت عمومی سلامت افراد جامعه، نسبت به قبل بهبود نیافته و شمار قابل توجهی از مردم، با بیماری های مرتبط با فقر حرکتی دست به گریبانند.
از سوی دیگر، استانداردهای زندگی متناسب با پیشرفت های فناورانه و اجتماعی دنیای مدرن، توسعه نیافته است و سطح انتظارات عموم جامعه از کیفیت زندگی شخصی و کاری چندان بالا نیست.
به گفته یکی از شهروندان؛ مسئولان هم نیازمند انگیزه ورزشی هستند. ورزش کردن به فرهنگ سازی نیاز دارد که چنانچه مسئولان خودشان اهل ورزش نباشند، برای ورزش کردن مردم هم اهمیتی قائل نمی شوند. مدیرانی کـه خودشان در زندگی ورزش دوست هستند، دیگران را هم به ورزش تشویق می کنند.
در ورزش همگانی و تفریحی، مشارکت افراد خودجوش و با انگیزه درونی، ذوقی متغیر و زودگذر است. در این ورزش تنها هدف بازی و ورزش منظم نیست و یا اینکه ورزش های رسمی برای افراد کم مهارت توسعه یابد، بلکه تغییر قوانین و مقررات رسمی ورزش برای مشارکت بیش تر افراد کم توان، مبتدی و گسترش فعالیت های ساده و ورزش های بومی و ابتکاری ضروری به نظر می رسد. از این رو ورزش همگانی اساس سیاست گذاری ورزش جامعه را تشکیل می دهد.
آمار پایین مشارکت مردم در ورزش همگانی، نشان دهنده زندگی توام با سکون و بی تحرک بیشتر مردم ایران است. به طوری که امروزه شاهد آمارهای تکاندهنده مرگ و میرهای زودرس و گسترش بیماریهای ناشی از فقر حرکتی در جامعه هستیم.
آیا نباید در شرایطی که جامعه با این معضل که سلامتی مردم را تهدید میکند، به ورزش برای سلامتی و یا ورزشهای همگانی توجه بیشتری شود؟ آیا هنوز تردید داریم که ورزش میتواند بخش مهمی از معضلات اجتماعی را پیشگیری و برطرف کند؟
بدیهی است، با دارا بودن یک ساختار مناسب، میتوان مانع بروز بسیاری از موانع شد؛ که متاسفانه جای آن در حوزه ورزش همگانی کشور خالی است. بسیاری از این موانع مربوط به فضای خالی ناشی از ضعف قوانین، شرایط مالی نامناسب و … می شود. در حالی که بسیاری از سرمایههای خانوار به جای صرف در این حوزه، در درمان بیماریها مصرف میشود.
با توجه به آمار صعودی اختلالات روان در ایران، ورزش های همگانی به دلیل افزایش امید به زندگی از طریق ارتقای سلامت افراد جامعه، یکی از شاخص های توسعه انسانی جوامع محسوب می شود. سازمان بهداشت جهانی، ورزش شهروندی و همگانی را جزو ورزش هایی می داند که با کمترین هزینه، برای همه افراد جامعه در دسترس باشد و موجب ارتقای بهداشت و سلامت جسمی و روانی جامعه شود.
خلاصه اینکه، فعالیت بدنی منظم یک رفتار پیشگیری کننده در ارتقای سلامت می باشد؛ مرگ و میر و بیماری های مزمن را به تأخیر می اندازد؛ اضطراب و افسردگی را کاهش می دهد و موجب بهبود سلامت روانی و افزایش کیفیت زندگی می شود. سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۲۴ توصیه می کند؛ بزرگسالان حداقل ۱۵۰ دقیقه فعالیت بدنی با شدت متوسط یا ۷۵ دقیقه ورزش با شدت بالا در هفته داشته باشند. مطالعات نشان می دهند فعالیت بدنی منظم می تواند خطر حملات قلبی را ۳۵ تا ۵۰ درصد کاهش دهد. در حالیکه بیش از ۷۰ درصد از افراد جامعه به اندازه کافی ورزش نمی کنند.
چالش های پیش روی توسعه ورزش همگانی
در توسعه نظام ورزشی ایران مشکلاتی وجود دارد. نبود سیاست های کارآمد ورزشی انکارنشدنی است. کمبود بودجه و اعتبار، منابع مالی، کمبود زیرساخت ها و امکانات و مشکلات اقتصادی موجود در جامعه از چالش های دیگر توسعه ورزش همگانی است.
به همین منوال، سرمایه گذاری و حمایت های مالی برای ترویج ورزش همگانی از سوی نهادهای مختلف یک چالش جدی دیگر در مسیر توسعه ی ورزش همگانی است که نه از سوی دولت و نه از سوی بخش خصوصی و یا مردمی چندان مورد توجه قرار نمی گیرد و تنها شهرداری ها به همایش های متداول نمایشی در این زمینه اکتفا می کنند.
مطرح کردن ورزش به عنوان یک ارزش
امروزه توسعه ورزش به عنوان یک سیاست عمومی بر دیگر مباحث سیاسی دولت ها برتری گرفته است و بیشتر کشورهای پیشرفته جهان در برنامه ریزی ها و سازماندهی ورزش همگانی خود با دیگر کشورها رقابت می کنند و به طور مرتب در حال ارائه برنامه های خلاق برای رشد این ورزش هستند.
از دیگر پیامدهای مشارکت اجتماعی در جامعه، توسعه قانون پذیری در افراد جامعه و بهبود حقوق شهروندی و سیاست بهینه دولت در امر توسعه ورزش همگانی است، چرا که امروزه ورزش همگانی به عنوان یک حق شهروندی مطرح است و مردم می توانند به عنوان یک حقوق اجتماعی از حاکمیت مطالبه کنند، لذا گویای این امر است که دولت ها نیز باید در کشور ایران این مهم را بپذیرند و محیط اجتماعی را آماده ارائه سرویس های خدماتی ورزش همگانی برای آحاد جامعه کنند.
از سوی دیگر ضعف فرهنگی پیرامون اهمیت انجام فعالیت بدنی و ورزش در جامعه رخنه کرده است. ظهور فناوریهای جدید، افراد جامعه را به خود مشغول ساخته است. لذا وارد کردن یک پدیده در فرهنگ مردم، کاری زمانبر و پیچیده است که عزم تمام مسئولان و همچنین رسانهها را میطلبد.
از نگاه دیگر، افراد متعلق به طبقه اقتصادی و اجتماعی پایین تر به طور معمول، رابطه ابزاری با بدن خود دارند. در معنای عام، بدنشان، ابزاری برای نان در آوردن و کار کردن است. لذا توجه به ورزش-های همگانی در بین این افراد پایین تر است و از طرفی با کاهش سرمایه فرهنگی، سلامت و بهداشت نیز کاهش می یابد. به طوری که تغذیه ناسالم و استفاده از فست فودها در برنامه غذایی رابطه معناداری با میزان گرایش به ورزش های همگانی دارد.
از سوی دیگر، داشتن درآمد مناسب و تامین معیشت، موجب ایجاد انگیزه و گرایش به ورزش های همگانی می شود. چرا که تا نیازهای ابتدایی و اولیه انسان تامین نشود، فرد به نیازهای بالاتر خود از جمله استفاده مناسب از اوقات فراغت (ورزش های همگانی) فکری نکرده و هیچ گونه علاقه، انگیزه و رغبتی نشان نخواهد داد.
افسوس، برگزاری رویدادهای ویژه و طراحی فضای خلاقانه با هدف ارتقای فرصت های تفریحی و ورزشی برای عموم جامعه در دستور کار دولت نیست و رویکرد گسترش ورزش همگانی در طراحی شهری، خیابان ها، پارک ها و سیستم حمل و نقل جایگاهی ندارد.
امکانات، اماکن و باشگاه های پیشرفته ورزشی در سطح شهر برای گروه کوچک افراد علاقه مند به ورزش وجود دارد، اما کل جامعه از این امکانات به صورت بهینه بهره نمی برند. در این میان ورزش درون بخشی در ادارات و دانشگاه ها جایگاه تزیینی دارد و رشد فناوری ها موجب کاهش تحرک بدنی افراد جامعه شده است.
ناگفته پیداست؛ نخبگان و صاحب نظران، در همراه کردن عموم جامعه و خانواده ها برای مشارکت منظم فعالیت بدنی توفیق چندانی ندارند و ورزش همگانی در رویدادهای نمادین غیر مستمر خلاصه می شود.
این مهم را بپذیریم؛ که ورزش همگانی ذاتا درآمدزا نیست، در نتیجه دولت ها باید با سیاست های حمایتی برای گسترش آن اقدام کنند. حاکمیت با سرمایه گذاری های اندک می تواند در مواقعی که فرصت هایی برای ورزش و تفریح پیش می آید، کیفیت اوقات فراغت مردم را افزایش دهد و همه افراد جامعه را وارد عرصه ورزش کند.
فراموش نکنیم، هدف اصلی سیاست ورزشی تبدیل ورزش به یک فرهنگ در زندگی روزمره مردم است؛ نه سیاست های ورزشی یی که در حد شعار و روی کاغذ باقی بماند!
انتهای پیام