حکم زنا در قران
حکم زنا در قرآن کریم، از جمله احکام صریح و قاطع الهی است که با هدف حفظ نظام خانواده، کرامت انسانی و سلامت اجتماعی وضع شده است. قرآن زنا را یک عمل بسیار زشت و راهی بد معرفی کرده و هرگونه نزدیک شدن به آن را نهی می کند. این گناه در کنار شرک و قتل نفس قرار داده شده که نشان دهنده جایگاه خطیر آن در آموزه های وحیانی است. قرآن برای زن و مرد زناکار غیرمحصن (مجرد) مجازات یکصد تازیانه را تعیین کرده و بر لزوم اجرای آن بدون رأفت و در حضور جمعی از مؤمنان تأکید می ورزد. اثبات این جرم نیز با شرایط سخت گیرانه ای همچون گواهی چهار شاهد عادل مقید شده است تا از هتک حیثیت افراد جلوگیری شود.
آموزه های قرآنی بر اهمیت پاکدامنی، عفت و ثبات نهاد خانواده به عنوان بنیادی ترین واحد جامعه تأکید فراوان دارد. در این چارچوب، زنا به عنوان یکی از گناهان کبیره و مفسدات اجتماعی، نه تنها به بنیان خانواده آسیب می رساند، بلکه سلامت اخلاقی و روانی جامعه را نیز به خطر می اندازد. قرآن کریم با دقت و صراحت، به بیان حرمت زنا، مجازات های تعیین شده برای آن و راه های اثبات این جرم می پردازد تا مسیر روشنی برای هدایت انسان ها در این زمینه ارائه دهد. تحلیل دقیق آیات قرآن در خصوص حکم زنا، به ما این امکان را می دهد که با تمایز قائل شدن میان احکام صریح قرآنی و تفاسیر فقهی متأخر، به درکی عمیق و مستند از اراده الهی دست یابیم.
حرمت زنا و تأکید قرآن بر پرهیز از آن
قرآن کریم، با زبانی قاطع و روشن، به قبح و حرمت زنا اشاره می کند و نه تنها خود عمل زنا، بلکه هرگونه نزدیک شدن به آن را ممنوع می شمارد. این رویکرد پیشگیرانه، نشان دهنده اهمیت سلامت اخلاقی و اجتماعی از منظر کلام وحی است. واژگانی چون فاحشه و ساء سبیلا که در آیات قرآن برای توصیف زنا به کار رفته اند، دلالت بر زشتی و مذموم بودن ذاتی این عمل دارند.
مفهوم و معنای زنا در لغت و اصطلاح قرآنی
در لغت، زنا به معنای عمل جنسی خارج از چارچوب ازدواج شرعی است. قرآن نیز این مفهوم را با تأکید بر جنبه های منفی و مخرب آن مورد بررسی قرار داده است. واژه فاحشه (فحشا) که در آیات متعددی به کار رفته، به معنای هر عمل زشت و ناپسندی است که از حد اعتدال خارج شده و موجب قبح و رسوایی می گردد. زنا به دلیل پیامدهای فردی و اجتماعی مخربش، مصداق بارز فحشا به شمار می آید. همچنین، تعبیر ساء سبیلا به معنای راهی بد است که نشان دهنده انحراف از مسیر حق و طهارت در زندگی است. این تعابیر به وضوح قبح ذاتی زنا و پیامدهای سوء آن را تبیین می کنند.
منع صریح و قاطع از نزدیک شدن به زنا
یکی از مهم ترین آیات در خصوص حرمت زنا، آیه ۳۲ سوره اسراء است که به طور مستقیم و با قاطعیت، به نهی از نزدیک شدن به زنا می پردازد. این آیه، نه تنها خود عمل زنا را حرام می شمارد، بلکه تمامی مقدمات و عوامل تحریک کننده به سوی آن را نیز شامل می شود. این رویکرد حکیمانه، بیانگر عمق دیدگاه قرآن در پیشگیری از گناه است.
«وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا ۖ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا» (سوره اسراء، آیه ۳۲)
ترجمه: «و به زنا نزدیک نشوید، چراکه کاری بسیار زشت و راه و روشی بسیار بد است.»
این آیه به جای زنا نکنید، می فرماید به زنا نزدیک نشوید. این تعبیر دلالت بر ممنوعیت هر عملی دارد که مقدمه ای برای زنا محسوب می شود، از جمله نگاه های هوس آلود، سخنان تحریک کننده، خلوت کردن با نامحرم و هرگونه رفتاری که راه را برای ارتکاب این گناه هموار سازد. این حکم به منظور بستن راه های نفوذ شیطان و حفظ عفت و پاکدامنی فردی و اجتماعی وضع شده است.
قرینه سازی زنا با شرک و قتل نفس
برای تبیین جایگاه خطیر زنا در منظومه گناهان، قرآن کریم آن را در کنار بزرگ ترین گناهان، یعنی شرک و قتل نفس، ذکر می کند. این همسانی در بیان، نشان دهنده اهمیت و جایگاه بالای گناه زنا از منظر الهی و آثار مخرب آن بر فرد و جامعه است.
«وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا يَزْنُونَ ۚ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ يَلْقَ أَثَامًا» (سوره فرقان، آیه ۶۸)
ترجمه: «و آنان که معبود دیگری را با خداوند نمی خوانند و نفسی را که خدا حرام کرده، جز به حق نمی کشند و زنا نمی کنند. و هر کس چنین کند، کیفر آن را می یابد.»
در این آیه، زنا به صراحت در کنار شرک (که بزرگترین گناه در اسلام است) و قتل نفس (که از محوری ترین حقوق انسانی است) قرار می گیرد. این هم نشینی، تأکید مضاعفی بر قبح و حرمت زنا و آثار سوء آن در دنیا و آخرت دارد و نشان می دهد که این عمل، تنها یک تخلف فردی نیست، بلکه بنیان های اعتقادی و اجتماعی را نیز متزلزل می سازد.
پیمان شکنی و زنا در بیعت زنان
بیعت زنان با پیامبر اکرم (ص) نیز سندی بر اهمیت حرمت زناست. در این بیعت، زنان متعهد می شوند که از ارتکاب گناهانی چون شرک، دزدی و زنا پرهیز کنند، که خود دلیلی بر جایگاه ویژه زنا در میان محرمات الهی است.
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَىٰ أَن لَّا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ…» (سوره ممتحنه، آیه ۱۲)
ترجمه: «ای پیامبر! هرگاه زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که چیزی را شریک خدا قرار ندهند، دزدی نکنند و زنا نکنند…»
این آیه نیز نشان می دهد که پرهیز از زنا، از جمله تعهدات اساسی مؤمنان و از شروط اصلی ورود به جامعه ایمانی است. ذکر زنا در کنار شرک و دزدی در این پیمان، اهمیت اخلاقی و اجتماعی این گناه را بیش از پیش آشکار می سازد و بر لزوم رعایت عفت و پاکدامنی تأکید می کند.
مجازات زناکاران در قرآن (حدود صریح قرآنی)
قرآن کریم برای زناکاران، مجازات هایی را تعیین کرده است که هدف اصلی آنها، بازدارندگی، حفظ کرامت جامعه و تثبیت حدود الهی است. این مجازات ها، به طور مستقیم و صریح در آیات وحیانی بیان شده اند.
حد زناکار غیرمحصن (مجرد) – یکصد تازیانه
مجازات زناکاران غیرمحصن (زن و مردی که ازدواج نکرده اند و مرتکب زنا می شوند) به وضوح در سوره نور بیان شده است. این آیه، مجازات یکصد تازیانه را برای هر یک از آنها تعیین می کند و بر عدم ترحم و لزوم اجرای علنی حد تأکید دارد.
«الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ» (سوره نور، آیه ۲)
ترجمه: «به هر زن و مرد زناکار، یکصد تازیانه بزنید؛ و در اجرای دین خدا، نسبت به آن دو رأفتی (ترحم) به شما دست ندهد، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. و باید گروهی از مؤمنان شاهد اجرای عذاب (مجازات) آنها باشند.»
این آیه به صراحت، مجازات یکصد ضربه شلاق را برای هر یک از زن و مرد زناکار بیان می کند. دو نکته مهم در این آیه قابل توجه است: اول، تأکید بر عدم رأفت در دین خدا، به این معنا که حدود الهی باید با قاطعیت اجرا شوند و ترحم نباید مانع از اجرای عدالت الهی گردد. البته این به معنای بی رحمی نیست، بلکه به معنای پایبندی به حکم الهی است. دوم، لزوم حضور گروهی از مؤمنان هنگام اجرای حد. این حضور جنبه ارعابی و بازدارنده دارد و حکمت اجتماعی آن، عبرت آموزی برای دیگران و جلوگیری از تکرار چنین اعمالی در جامعه است. این آیه، تنها مجازات صریح و تفصیلی زنا را که مستقیماً در قرآن آمده، بیان می کند.
مجازات زنای محصنه (متأهل) در قرآن – بررسی صراحت آیات
یکی از نقاط افتراق مهم میان احکام قرآنی و فقهی در زمینه زنا، بحث مجازات زنای محصنه (زنای فرد متأهل) است. با بررسی دقیق آیات قرآن، درمی یابیم که مجازات سنگسار برای زنای محصنه به طور مستقیم و صریح در هیچ یک از آیات قرآن ذکر نشده است.
در این خصوص، آیه ۲۵ سوره نساء مورد بحث و تفسیر قرار گرفته است:
«وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ ۚ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ ۚ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنكُمْ ۚ وَأَن تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَّكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (سوره نساء، آیه ۲۵)
ترجمه: «و هر کس از شما توانایی مالی برای ازدواج با زنان آزاد و مؤمن را ندارد، پس از کنیزان مؤمن خود که مالک آنها هستید، ازدواج کند – و خدا به ایمان شما آگاه تر است؛ همه از یکدیگرید – پس با اجازه سرپرستانشان با آنها ازدواج کنید و مهریه آنها را به نحو شایسته به خودشان بدهید، در حالی که پاکدامن باشند نه زناکار و نه پنهانی دوست گیرنده؛ پس هرگاه کنیزان ازدواج کردند (محصن شدند) و مرتکب زنا شدند، مجازاتشان نصف مجازات زنان آزاد محصنه است. این (ازدواج با کنیز) برای کسانی از شماست که از سختی و گناه بیم دارند. و اگر صبر کنید، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
این آیه به مجازات کنیزان محصنه اشاره می کند که در صورت ارتکاب فحشا، نصف مجازات زنان آزاد محصنه را دارند. نکته کلیدی اینجاست که عذاب در این آیه، با توجه به تنها مجازات صریح ذکر شده در آیه ۲ سوره نور (یکصد تازیانه)، به احتمال زیاد اشاره به همان تازیانه دارد. بنابراین، اگر مجازات زنان آزاد محصنه نیز تازیانه باشد، آنگاه نصف آن برای کنیزان ۵۰ تازیانه خواهد بود. این آیه، وجود عذابی کامل برای زنان آزاد محصنه را دلالت می کند، اما نوع و ماهیت دقیق آن را صراحتاً بیان نکرده است. بنابراین، مجازات سنگسار به طور مستقیم و صریح در قرآن کریم نیامده و عمدتاً از سنت و فقه اسلامی استنباط شده است، نه از متن وحی.
تفسیرهایی که سنگسار را از این آیه استنباط می کنند، معمولاً بر مبنای روایات و اجماع فقهی استوار هستند تا صراحت قرآنی. این مقاله با رویکردی قرآنی، بر عدم وجود آیه صریح رجم در قرآن تأکید می کند و این یکی از تمایزات کلیدی آن با رویکردهای صرفاً فقهی است.
حکم زنای به عنف (تجاوز جنسی) از منظر قرآن
قرآن کریم به طور مستقیم و با کلماتی مجزا، مجازات خاصی برای متجاوز (زنای به عنف) جدای از حد زنا تعیین نکرده است. با این حال، اصول کلی عدالت، عدم اکراه، و عقوبت ظالم به شدت در قرآن مورد تأکید قرار گرفته اند و می توان احکام مرتبط با تجاوز را از این اصول عام استنباط کرد.
آیاتی که بر عدم ظلم و ستم تأکید دارند، مانند:
«…وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ…» (سوره بقره، آیه ۱۸۸)، اگرچه درباره اموال است، اما مفهوم کلی ظلم و باطل را شامل می شود.
«…وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ…» (سوره انعام، آیه ۱۵۱)، که هرگونه تجاوز به جان و مال و عرض دیگران را منع می کند.
همچنین، آیه ۳۳ سوره نور در مورد کنیزان، به عدم اکراه اشاره می کند:
«وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (سوره نور، آیه ۳۳)
ترجمه: «و کنیزان خود را به فحشا مجبور نکنید، اگر خود می خواهند پاکدامن بمانند، تا متاع ناپایدار زندگی دنیا را به دست آورید. و هر کس آنان را مجبور کند، پس از اکراهشان، خداوند آمرزنده و مهربان است.»
این آیه به وضوح بر عدم اکراه در مسائل جنسی تأکید دارد، هرچند مستقیماً درباره تجاوز به عنف نیست. از مجموع این آیات می توان دریافت که قرآن هرگونه اجبار و زورگویی در مسائل جنسی را محکوم می کند. مجازات متجاوز در فقه اسلامی بر پایه احکام کلی قصاص، تعزیر و ارعاب استوار است که می توان آنها را از روح کلی عدالت خواهی قرآن استخراج کرد، اما یک مجازات خاص و تفصیلی برای متجاوز جنسی (به عنف) در قرآن مشخص نشده است.
راه های اثبات زنا در قرآن
برای حفظ آبرو و جلوگیری از تهمت های ناروا، قرآن کریم شروط بسیار سخت گیرانه ای را برای اثبات جرم زنا وضع کرده است. این شروط، عملاً اثبات زنا را بسیار دشوار می سازد و تأکید بر احتیاط حداکثری در این گونه مسائل دارد.
گواهی چهار شاهد عادل
مهم ترین و اصلی ترین راه اثبات زنا در قرآن، گواهی چهار شاهد عادل است. این شرط، نشان دهنده اهمیت حفظ حرمت و حیثیت افراد در جامعه اسلامی است.
«وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِّنكُمْ ۖ فَإِن شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىٰ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا» (سوره نساء، آیه ۱۵)
ترجمه: «و از میان زنان شما، آن کسانی که مرتکب فحشا می شوند، چهار نفر از خودتان را بر آنها گواه بگیرید؛ پس اگر شهادت دادند، آنها را در خانه ها نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد، یا خداوند راهی برای آنها قرار دهد.»
این آیه به حکم اولیه زنا در صدر اسلام اشاره دارد که مجازات آن حبس ابد در خانه بود تا زمانی که حکم دیگری نازل شود. این حکم با نزول آیه ۲ سوره نور (صد تازیانه) نسخ شد و راهی دیگر برای آن قرار گرفت. اما آنچه مهم است، ضرورت چهار شاهد برای اثبات جرم زنا است که معیار اثبات را بسیار بالا می برد.
همچنین، قرآن مجازات شدیدی را برای کسانی که به زنان پاکدامن تهمت زنا می زنند، اما قادر به ارائه چهار شاهد نیستند، تعیین کرده است. این حکم، برای حفظ آبروی مؤمنان و جلوگیری از قذف (تهمت زدن) است.
«وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (سوره نور، آیه ۴)
ترجمه: «و کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا می دهند، سپس چهار شاهد نیاورند، هشتاد تازیانه به آنها بزنید و هرگز شهادتشان را نپذیرید؛ و آنها خود فاسقند.»
این آیه به وضوح بر ضرورت چهار شاهد عادل تأکید دارد و برای قذف کنندگان (تهمت زنندگان) که نتوانند شهود لازم را ارائه دهند، سه مجازات سنگین تعیین می کند: ۸۰ ضربه شلاق، عدم پذیرش شهادت آنها برای همیشه و معرفی آنها به عنوان فاسق. این قوانین شدید، نشان دهنده اهتمام قرآن به حفظ آبرو و حرمت افراد و مقابله با اشاعه فحشا و بی اعتمادی در جامعه است.
اقرار (اعتراف) زناکار در قرآن
آیا قرآن به صراحت به اقرار (اعتراف) به عنوان راه اثبات زنا اشاره دارد؟ در بررسی آیات قرآن، ما به آیه ای که به طور مستقیم و صریح اقرار را یکی از راه های اثبات زنا و اجرای حد معرفی کند، برنمی خوریم. قرآن بیشتر بر روی توبه و عفو الهی تأکید دارد و از افشاگری گناهان شخصی که جنبه عمومی پیدا نکرده اند، پرهیز می کند.
برخی آیات به توبه و اصلاح اشاره دارند:
«وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمُمَا ۖ فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا» (سوره نساء، آیه ۱۶)
ترجمه: «و از میان شما، آن دو مرد که مرتکب آن (فحشا) می شوند، آنها را آزار دهید؛ پس اگر توبه کردند و خود را اصلاح نمودند، از آنها دست بردارید؛ همانا خداوند توبه پذیر و مهربان است.»
این آیه که قبل از نزول آیه حد (سوره نور) بوده و حکمی موقت برای آزار و اذیت (نوعی تعزیر خفیف) در نظر گرفته، سپس بر توبه و اصلاح تأکید می کند. اگرچه این آیه به اقرار اشاره مستقیم ندارد، اما روح حاکم بر آن، یعنی تأکید بر توبه و اصلاح، می تواند نشانه ای از این باشد که در صورت اقرار و ابراز پشیمانی و توبه واقعی، خداوند راه را برای بخشش و پوشاندن گناه باز می گذارد. به همین دلیل، اقرار به عنوان یک روش اثباتی، بیشتر در فقه اسلامی و از سنت پیامبر (ص) استنباط شده است تا نص صریح قرآنی.
علم قاضی
علم قاضی به عنوان یکی از راه های اثبات جرایم، از جمله زنا، در فقه اسلامی مطرح است. اما باید توجه داشت که این روش اثبات نیز مانند اقرار، به طور صریح و مستقیم در آیات قرآن برای اثبات جرم زنا ذکر نشده است. قرآن بر مبنای عدالت و گواهی شهود (با شرایط خاص) به عنوان ابزارهای اصلی اثبات تأکید دارد و علم قاضی بیشتر یک روش فقهی است که از مبانی کلی قضاوت و عدالت در اسلام استخراج شده است.
مفاهیم و احکام مرتبط با زنا در قرآن
قرآن کریم، علاوه بر بیان حرمت و مجازات زنا، به برخی از احکام و مفاهیم مرتبط با این گناه نیز می پردازد که درک جامع تری از دیدگاه اسلام در این زمینه را ارائه می دهد.
قذف همسر و حکم لعان
یکی از ظریف ترین احکام قرآنی در زمینه حفظ آبرو و استحکام خانواده، حکم لعان است که برای مواقعی است که مردی همسر خود را به زنا متهم می کند، اما شاهدی جز خود ندارد. این حکم، راه حلی قرآنی برای حل این معضل و جلوگیری از ظلم به طرفین است.
«وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ * وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ» (سوره نور، آیات ۶ و ۷)
ترجمه: «و کسانی که همسران خود را به زنا متهم می کنند و شاهدانی جز خودشان ندارند، پس گواهی یکی از آنها چهار بار شهادت به خداست که او از راستگویان است. و بار پنجم (باید بگوید) که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد.»
در ادامه آیات مربوط به لعان، حکم برای زن نیز بیان شده است:
«وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ * وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَتْ مِنَ الصَّادِقِينَ» (سوره نور، آیات ۸ و ۹)
ترجمه: «و عذاب (حد) از او دور می شود، اگر چهار بار شهادت دهد به خدا که شوهرش از دروغگویان است. و بار پنجم (بگوید) که غضب خدا بر او باد اگر شوهرش از راستگویان باشد.»
حکمت لعان این است که اگر مرد راست بگوید، حد قذف (۸۰ تازیانه) بر او جاری نمی شود و اگر زن راست بگوید (یعنی شوهرش دروغگو باشد)، حد زنا (۱۰۰ تازیانه) بر او جاری نمی شود. نتیجه لعان، جدایی ابدی بین زوجین و نفی نسب فرزند است. این حکم پیچیده، راه حلی استثنایی برای حل بحران های خانوادگی در غیاب شهود بیرونی است که حقوق هر دو طرف را در نظر می گیرد و از فروپاشی خانواده به دلیل اتهامات اثبات نشده جلوگیری می کند.
حکم ازدواج با زناکار در قرآن
قرآن کریم در آیه ۳ سوره نور، به موضوع ازدواج با زن یا مرد زناکار پرداخته است. این آیه، دیدگاه های تفسیری مختلفی را در میان فقها و مفسران برانگیخته است که هر یک بر جنبه ای از آن تأکید دارند.
«الزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ ۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» (سوره نور، آیه ۳)
ترجمه: «مرد زناکار، جز با زن زناکار یا زن مشرک ازدواج نمی کند؛ و زن زناکار، جز با مرد زناکار یا مرد مشرک ازدواج نمی کند؛ و این (ازدواج) بر مؤمنان حرام شده است.»
این آیه می تواند به چندین طریق تفسیر شود:
- حرمت ازدواج: برخی این آیه را به معنای حرمت مطلق ازدواج با زن یا مرد زناکار می دانند، مگر اینکه توبه کرده و اصلاح شده باشند.
- کراهت ازدواج: عده ای دیگر آن را به معنای کراهت شدید ازدواج با چنین افرادی تفسیر می کنند تا زمانی که از گناه خود توبه کرده و پاک شوند.
- اختصاص به شرایط خاص: برخی معتقدند که این آیه در شرایط خاصی نازل شده، مثلاً در مورد زناکارانی که به توبه و اصلاح روی نیاورده اند و در عمل خود اصرار دارند. همچنین ممکن است اشاره به وضعیتی باشد که یک زناکار فقط تمایل به ازدواج با هم نوع خود دارد.
اهمیت توبه و اصلاح در این زمینه بسیار بالاست. هدف قرآن از این حکم، حفظ پاکی جامعه ایمانی و جلوگیری از ورود عناصر ناپاک به بنیان خانواده های مؤمن است. اگر زناکار توبه کرده و اصلاح شود، راه ازدواج با مؤمنان برای او باز خواهد بود، زیرا توبه، گناهان گذشته را محو می کند و فرد را پاک می سازد.
اهمیت توبه و اصلاح در قرآن
قرآن کریم همواره راه توبه و بازگشت را برای گناهکاران باز می گذارد و بر رحمت و غفران الهی تأکید می کند. حتی پس از ارتکاب گناهانی چون زنا، اگر فرد искراً توبه کرده و به اصلاح روی آورد، امید به بخشش و عفو خداوند وجود دارد.
«وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا ۖ فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا» (سوره نساء، آیه ۱۶)
ترجمه: «و آن دو (مرد و زن) از شما که مرتکب آن (فحشا) می شوند، آنها را آزار دهید؛ پس اگر توبه کردند و خود را اصلاح نمودند، از آنها دست بردارید؛ همانا خداوند توبه پذیر و مهربان است.»
این آیه که حکمی موقت برای آزار و اذیت بود، به صراحت بیان می کند که در صورت توبه و اصلاح، باید از مجازات فرد چشم پوشی کرد. این نشان می دهد که هدف نهایی دین، نه تنها مجازات، بلکه بازگرداندن فرد به مسیر صحیح و اصلاح جامعه است. آیات عمومی تر توبه در قرآن نیز بر این حقیقت تأکید دارند که خداوند گناهان را می آمرزد و برای توبه کنندگان راه بازگشت فراهم است. این رحمت الهی، امید را در دل گناهکاران زنده نگه می دارد و آنها را به سوی اصلاح و پاکدامنی سوق می دهد.
نگاه قرآن به ازدواج موقت (صیغه) و تفاوت آن با زنا
موضوع ازدواج موقت (مُتعه یا صیغه) در اسلام و تمایز آن با زنا، از مسائل فقهی و تفسیری پیچیده ای است که در قرآن به آن اشاره شده است. برخی از مفسران و فقها، آیه ۲۴ سوره نساء را دال بر جواز ازدواج موقت می دانند:
«وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۖ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَٰلِكُمْ أَن تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُم مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ ۚ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا» (سوره نساء، آیه ۲۴)
ترجمه: «و (ازدواج با) زنان شوهردار بر شما حرام است، مگر کنیزانی که مالک آنها شده اید. این فرمان خدا بر شماست. و غیر از اینها، برای شما حلال است که با اموال خود (زنانی) را طلب کنید، در حالی که پاکدامن باشید نه زناکار (سافحین) و نه دوست گیرنده پنهانی (متخذی اخدان). پس زنانی را که از آنان بهره مند شده اید، مهریه آنها را به عنوان فریضه ای به آنها بدهید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهریه با یکدیگر توافق می کنید (مانند کاهش یا افزایش مهریه یا بخشیدن آن). همانا خداوند دانا و حکیم است.»
قسمت فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً (پس زنانی را که از آنان بهره مند شده اید، مهریه آنها را به عنوان فریضه ای به آنها بدهید) توسط برخی به ازدواج موقت تفسیر شده است. تفاوت اصلی ازدواج موقت با زنا در این است که ازدواج موقت، یک عقد شرعی محسوب می شود که تمامی شرایط و ارکان ازدواج، از جمله ایجاب و قبول، تعیین مهریه و مدت مشخص را داراست، هرچند مدت آن محدود باشد. در حالی که زنا، عملی خارج از هرگونه چارچوب شرعی و قانونی است. قرآن در همین آیه، بر پرهیز از مُسافِحِينَ (زناکاران) و مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ (دوست گیرندگان پنهانی) تأکید می کند که نشان دهنده تفاوت اینگونه روابط نامشروع با یک ازدواج شرعی، حتی اگر موقت باشد، است. این تمایز، بر اهمیت قرارداد و مشروعیت در روابط جنسی تأکید دارد.
نتیجه گیری
بررسی جامع حکم زنا در قرآن کریم نشان می دهد که این کتاب آسمانی، با رویکردی حکیمانه و جامع نگر، نه تنها زنا را به عنوان گناهی بزرگ و مفسده ای اجتماعی حرام اعلام کرده، بلکه با وضع احکام دقیق، به پیشگیری و مقابله با آن پرداخته است. قرآن زنا را عملی فاحشه و ساء سبیلا (راهی بد) می داند و حتی از نزدیک شدن به آن نهی می کند. این نهی، شامل تمامی مقدمات و زمینه هایی است که می تواند به ارتکاب این گناه منجر شود، که نشان دهنده دیدگاه پیشگیرانه اسلام است.
مجازات صریح و تفصیلی زنا در قرآن، یکصد تازیانه برای زن و مرد زناکار غیرمحصن است که در سوره نور به روشنی بیان شده است. این مجازات باید بدون رأفت و در حضور جمعی از مؤمنان اجرا شود تا جنبه بازدارندگی و عبرت آموزی داشته باشد. نکته حائز اهمیت این است که مجازات سنگسار برای زنای محصنه، به طور مستقیم و صریح در آیات قرآن نیامده و بیشتر از سنت و اجماع فقهی استنباط شده است. آیه مربوط به کنیزان محصنه نیز به نصف عذاب برای آنها اشاره دارد که با توجه به آیه ۲ سوره نور، به احتمال زیاد ناظر به نصف تازیانه است، نه سنگسار.
قرآن برای اثبات جرم زنا، شرایط بسیار سخت گیرانه ای را وضع کرده است؛ مهم ترین آن، گواهی چهار شاهد عادل است که عملاً اثبات این جرم را دشوار می سازد و از هتک حیثیت و آبروی افراد جلوگیری می کند. مجازات شدید قذف (تهمت زدن) برای کسانی که بدون چهار شاهد، کسی را به زنا متهم می کنند (۸۰ تازیانه، عدم پذیرش شهادت و فسق)، خود گواه این رویکرد حفاظتی است. در مورد اقرار و علم قاضی نیز باید توجه داشت که قرآن به صراحت آنها را به عنوان راه اثبات زنا مطرح نکرده و این روش ها بیشتر از فقه استخراج شده اند.
مفاهیم مرتبطی چون لعان برای حل بحران اتهام زنا به همسر و حکم ازدواج با زناکار که بر اهمیت توبه و پاکی تأکید دارد، نیز از دیگر ابعاد این موضوع در قرآن هستند. همچنین، قرآن راه توبه و اصلاح را همواره برای گناهکاران باز می گذارد و بر رحمت و غفران الهی تأکید می کند.
اهداف عالیه قرآن از وضع این احکام، حفظ پاکدامنی فردی و سلامت اجتماعی، استحکام نهاد خانواده، حفظ نسل و کرامت انسانی است. این احکام نه تنها برای مجازات، بلکه برای پیشگیری از فساد و بی بندوباری و هدایت جامعه به سوی صلاح و تقوا طراحی شده اند. تعمق در آیات قرآن و پرهیز از برداشت های سطحی یا خلط مباحث قرآنی با فقهی بدون ذکر منبع، ما را به درکی صحیح و عمیق از آموزه های الهی در این زمینه رهنمون می سازد. قرآن همواره به عنوان راهنما و میزان در مسائل اخلاقی و اجتماعی، مسیر هدایت و کمال را به انسان ها نشان می دهد.