
آیا صلح عمری قابل فسخ است
بله، عقد صلح عمری اصالتاً لازم و پایدار است، اما در شرایط خاص قانونی یا با پیش بینی شروط مشخص در متن قرارداد، قابلیت فسخ، ابطال و یا اقاله دارد. این امکان فسخ یا ابطال، به ماهیت حقوقی عقد، وجود خیارات قانونی یا نقص در ارکان اساسی قرارداد بستگی دارد.
صلح عمری یکی از عقود رایج و کاربردی در نظام حقوقی ایران است که به افراد امکان می دهد تا مالکیت اموال خود را با حفظ حق انتفاع تا پایان عمر، به دیگری منتقل کنند. این قرارداد، با توجه به ویژگی های خاص خود، می تواند ابزاری مؤثر برای مدیریت و انتقال اموال بین نسلی یا به اشخاص مورد نظر باشد. اما یکی از چالش برانگیزترین مسائل حقوقی پیرامون صلح عمری، بحث قابلیت برهم زدن یا فسخ آن است. درک صحیح از ماهیت، شرایط و تفاوت های حقوقی مربوط به فسخ و ابطال صلح عمری، برای تمامی طرفین درگیر، از مصالحین و متصالحین گرفته تا افرادی که قصد تنظیم چنین قراردادی را دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مقاله به تفصیل به بررسی ابعاد حقوقی فسخ، ابطال و اقاله صلح عمری، با تکیه بر مواد قانونی و تحلیل موارد کاربردی، خواهد پرداخت تا راهنمایی جامع و دقیقی برای علاقه مندان و متخصصین فراهم آورد.
صلح عمری چیست؟ درک ماهیت قرارداد
عقد صلح، به عنوان یکی از عقود معین در قانون مدنی ایران، کاربردهای وسیعی دارد و تنها محدود به رفع نزاع و سازش نیست، بلکه می تواند جایگزین سایر عقود معوض و غیرمعوض نیز قرار گیرد. در معنای خاص تر و مورد بحث ما، «صلح عمری» به قراردادی اطلاق می شود که طی آن یک شخص (مصالح)، مالکیت عین مال خود را (اعم از ملک، وجه نقد، سهام یا هر مال دیگر) به شخص دیگری (متصالح) منتقل می کند، با این شرط اساسی که حق استفاده از منافع و عواید آن مال تا پایان عمر مصالح، برای خود او باقی بماند.
تعریف مصالح و متصالح و ویژگی های اصلی صلح عمری
در قرارداد صلح عمری، دو طرف اصلی وجود دارند:
- مصالح: فردی است که مالکیت مال خود را به موجب قرارداد صلح عمری به دیگری واگذار می کند و حق انتفاع از آن را برای خود محفوظ می دارد.
- متصالح: فردی است که مالکیت عین مال به نفع او صلح می شود و پس از فوت مصالح، مالکیت کامل (هم عین و هم منافع) مال را به دست می آورد.
ویژگی کلیدی صلح عمری، انتقال مالکیت عین مال در زمان حیات مصالح است، در حالی که حق بهره برداری از منافع (مانند اجاره بها، سکونت، سود و غیره) تا زمان فوت او نزد خود مصالح باقی می ماند. این ساختار، صلح عمری را از وصیت (که انتقال مالکیت پس از فوت و محدود به ثلث اموال است) و بیع (که معمولاً انتقال کامل عین و منفعت را شامل می شود) متمایز می کند.
ماهیت حقوقی صلح عمری: عقدی لازم و پایدار
یکی از مهم ترین جنبه های حقوقی صلح عمری، ماهیت «لازم» بودن آن است. در قانون مدنی ایران، عقود به دو دسته کلی «لازم» و «جایز» تقسیم می شوند:
- عقد لازم: عقدی است که هیچ یک از طرفین، حق فسخ یک جانبه آن را ندارند، مگر در مواردی که قانون صراحتاً اجازه داده باشد (مانند وجود خیارات) یا طرفین در متن قرارداد، حق فسخ را شرط کرده باشند. این عقود حتی با فوت یا جنون یکی از طرفین نیز منحل نمی شوند.
- عقد جایز: عقدی است که هر یک از طرفین می تواند هر زمان که اراده کند، آن را فسخ نماید. این عقود با فوت، جنون یا سفه یکی از طرفین نیز خودبه خود منحل می شوند.
صلح عمری، مطابق با ماده 760 قانون مدنی، اصولاً یک عقد لازم محسوب می شود. این بدان معناست که پس از انعقاد این قرارداد، طرفین ملزم به رعایت مفاد آن هستند و نمی توانند به سادگی و بدون دلیل قانونی از آن عدول کنند. ثبات و پایداری این عقد، یکی از مزایای اصلی آن محسوب می شود که هدف مصالح را از انتقال مطمئن و پایدار اموال تضمین می کند.
پاسخ به سوال اصلی: قابلیت فسخ و ابطال صلح عمری
با توجه به ماهیت لازم بودن عقد صلح عمری، پاسخ مستقیم به این پرسش که «آیا صلح عمری قابل فسخ است؟» این است که بله، اما نه به صورت مطلق و ارادی. فسخ این قرارداد تنها در صورت وجود شرایط خاص قانونی یا شروط قراردادی که طرفین پیش بینی کرده اند، امکان پذیر خواهد بود. در واقع، اصل بر عدم امکان فسخ یک جانبه است و استثنائات نیازمند دلیل موجه قانونی هستند.
تفاوت کلیدی: فسخ، ابطال و اقاله در صلح عمری
برای درک عمیق تر قابلیت برهم زدن صلح عمری، ضروری است تفاوت میان سه مفهوم حقوقی کلیدی «فسخ»، «ابطال» و «اقاله» را تشریح کنیم:
- فسخ (Termination): فسخ به معنای برهم زدن یک جانبه قرارداد توسط یکی از طرفین، بر اساس اختیار قانونی (خیارات) یا شروطی است که در خود قرارداد پیش بینی شده است. اثر فسخ از زمان اعمال آن به بعد است؛ به این معنا که قرارداد تا زمان فسخ معتبر بوده و آثار حقوقی خود را ایجاد کرده است، اما از لحظه فسخ، آثار آینده آن از بین می رود و طرفین از ادامه تعهدات معاف می شوند.
- ابطال (Invalidation): ابطال به معنای بی اعتبار شدن قرارداد از همان لحظه انعقاد است. این وضعیت زمانی رخ می دهد که قرارداد در زمان تشکیل، دارای یکی از شرایط اساسی صحت معامله نبوده باشد (مانند عدم قصد یا اهلیت). در این صورت، قرارداد از ابتدا باطل بوده و هیچ گونه اثر حقوقی را ایجاد نکرده است. گویی که هرگز قراردادی منعقد نشده بود و تمام آثار آن از ابتدا از بین می رود.
- اقاله (Mutual Rescission): اقاله به معنای برهم زدن قرارداد با توافق و رضایت متقابل هر دو طرف قرارداد است. از آنجایی که هیچ یک از طرفین به تنهایی نمی توانند عقد لازم را فسخ کنند، اقاله راهی است که دو طرف می توانند با توافق یکدیگر، قرارداد را منحل کنند. اقاله نیز مانند فسخ، آثار خود را از زمان توافق به بعد اعمال می کند، مگر اینکه طرفین به نحو دیگری توافق کرده باشند.
در مورد صلح عمری، بحث فسخ و ابطال از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا به دلیل لازم بودن این عقد، تنها در چهارچوب مشخصی می توان به صورت یک جانبه آن را برهم زد یا بی اعتبار دانست.
شرایط و موارد فسخ صلح عمری (بر اساس خیارات قانونی و شروط قراردادی)
با وجود لازم بودن عقد صلح عمری، قانونگذار در مواردی مشخص، حق فسخ را برای طرفین پیش بینی کرده است. این موارد غالباً در قالب «خیارات» یا «حقوق فسخ» مطرح می شوند که به یکی از طرفین اجازه می دهد تا به صورت یک جانبه قرارداد را منحل کند. ماده 761 قانون مدنی در این خصوص بیان می دارد: صلحی که در مورد تنازع یا مبنی بر تسامح باشد قاطع بین طرفین است و هیچ یک نمی تواند آن را فسخ کند اگر چه به ادعاء غبن باشد مگر در صورت تخلف شرط یا اشتراط خیار. این ماده، به صراحت دو خیار اصلی را برای صلح عمری لازم ذکر می کند و راه را برای سایر خیارات می بندد.
خیار شرط
خیار شرط به این معناست که طرفین قرارداد یا یکی از آن ها، در هنگام تنظیم عقد صلح عمری، حق فسخ قرارداد را برای مدت زمان معین و مشخصی برای خود یا شخص ثالثی شرط کنند. برای مثال، مصالح می تواند در متن صلح نامه قید کند که: مصالح حق فسخ این قرارداد را به مدت شش ماه از تاریخ انعقاد برای خود محفوظ می دارد.
اعمال خیار شرط نیاز به اثبات تخلف یا فریب ندارد و تنها با اعلام اراده صاحب حق فسخ، در مدت مقرر، انجام می شود. این حق می تواند به صورت کتبی (مانند اظهارنامه) اعلام شود و در صورت ثبت رسمی قرارداد، جهت ثبت فسخ در دفترخانه اسناد رسمی اقدام گردد. این یکی از پرکاربردترین شروطی است که به مصالح انعطاف پذیری می دهد تا در صورت پشیمانی یا تغییر شرایط، امکان برهم زدن قرارداد را داشته باشد.
خیار تخلف از شرط
خیار تخلف از شرط زمانی مطرح می شود که یکی از طرفین قرارداد (چه مصالح و چه متصالح) از شرطی که در متن عقد صلح عمری بر عهده او قرار گرفته، تخلف کند. این شروط می تواند از انواع مختلفی باشد:
- شرط فعل: انجام یا عدم انجام کاری توسط یکی از طرفین. مانند اینکه متصالح متعهد شود ماهیانه مبلغی را به مصالح پرداخت کند.
- شرط نتیجه: حصول یک نتیجه خاص. مانند اینکه متصالح متعهد شود ظرف یک سال گواهی پایان کار ملک را دریافت کند.
- شرط صفت: وجود صفتی خاص در مال مورد صلح یا یکی از طرفین.
در صورت تخلف از این شروط، طرف دیگر ابتدا باید از متخلف بخواهد که به شرط خود عمل کند. اگر الزام به وفای به شرط ممکن نباشد یا متخلف از انجام آن امتناع ورزد، صاحب شرط می تواند با استناد به خیار تخلف از شرط، اقدام به فسخ قرارداد کند. برای اعمال این خیار، معمولاً نیاز به طرح دعوی در دادگاه و اثبات تخلف از شرط است.
مطابق ماده 761 قانون مدنی، صلحی که در مورد تنازع یا مبنی بر تسامح باشد قاطع بین طرفین است و هیچ یک نمی تواند آن را فسخ کند اگر چه به ادعاء غبن باشد مگر در صورت تخلف شرط یا اشتراط خیار. این ماده به وضوح راه را برای اعمال خیار غبن و بسیاری از خیارات دیگر در صلح لازم می بندد، مگر آنکه صلح معوض و به قصد معامله باشد.
خیار تدلیس
خیار تدلیس (فریب) در ماده 764 قانون مدنی به صراحت ذکر شده است: تدلیس در صلح موجب خیار فسخ است. تدلیس به معنای انجام عملیاتی است که باعث فریب دیگری در معامله شود و او را به انعقاد قرارداد راضی کند. اگر یکی از طرفین صلح عمری، با اقدامات فریبکارانه، طرف دیگر را به انعقاد قرارداد ترغیب کرده باشد، طرف فریب خورده می تواند با اثبات تدلیس، قرارداد صلح را فسخ کند. برای مثال، اگر متصالح با ارائه اطلاعات نادرست در مورد توانایی های مالی یا شرایط خانوادگی خود، مصالح را به صلح مال ترغیب کرده باشد، مصالح می تواند به خیار تدلیس استناد کند. اثبات تدلیس نیز نیازمند ارائه دلایل و مدارک کافی به دادگاه است.
سایر خیارات احتمالی در صلح عمری
همان طور که ماده 761 قانون مدنی تصریح می کند، در صلح مبتنی بر تسامح و گذشت، خیاراتی مانند خیار غبن (ضرر و فریب در قیمت) یا خیار عیب (وجود نقص در مال) راه ندارند. دلیل اصلی این امر، ماهیت اغلب غیرمعوض یا مبتنی بر مسامحه بودن عقد صلح است. یعنی طرفین معمولاً با آگاهی و گذشت، معامله را انجام می دهند و هدف اصلی، منفعت جویی دقیق معاملاتی نیست.
با این حال، یک استثنا وجود دارد: اگر صلح عمری به صورت «معوض» و با ماهیت یک معامله خاص (مانند بیع یا اجاره) منعقد شده باشد و صرفاً از قالب صلح برای سهولت یا کاهش هزینه ها استفاده شده باشد، در این صورت ممکن است برخی از خیارات عمومی عقود معوض (مانانند خیار غبن در صورت فاحش بودن و عدم اسقاط آن) نیز بر آن جاری شوند. در چنین مواردی، لازم است محتوای دقیق و قصد طرفین در زمان انعقاد قرارداد، به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
شرایط و موارد ابطال صلح عمری (مبطلات قرارداد)
همان طور که پیش تر اشاره شد، ابطال قرارداد صلح عمری به معنای بی اعتبار شدن آن از همان ابتداست و با فسخ که آثار آینده قرارداد را از بین می برد، متفاوت است. ابطال صلح نامه در مواردی صورت می گیرد که در زمان انعقاد قرارداد، یکی از شرایط اساسی صحت معامله، مطابق ماده 190 قانون مدنی، وجود نداشته باشد. این موارد شامل:
فقدان شرایط اساسی صحت معامله (ماده 190 قانون مدنی)
- فقدان قصد و رضای طرفین: قرارداد صلح عمری باید با قصد و اراده آزاد و رضایت کامل مصالح و متصالح منعقد شود. اگر قصد جدی برای معامله وجود نداشته باشد (مانند عقود صوری که صرفاً برای فرار از دین یا مالیات تنظیم می شوند) یا رضایت یکی از طرفین به دلیل اکراه (تهدید غیرقانونی) یا اشتباه (فاحش در موضوع معامله) مخدوش شده باشد، قرارداد باطل است.
- فقدان اهلیت طرفین: مصالح و متصالح باید برای انجام معامله دارای اهلیت قانونی باشند. اهلیت شامل بلوغ (رسیدن به سن قانونی)، عقل (عدم جنون) و رشد (توانایی اداره اموال) است. اگر یکی از طرفین در زمان انعقاد قرارداد، محجور (مانند صغیر، مجنون یا سفیه) باشد، قرارداد صلح عمری باطل خواهد بود.
- نامشروع بودن جهت معامله: جهت معامله به هدفی گفته می شود که طرفین را به سمت انعقاد قرارداد سوق می دهد. این جهت باید مشروع و قانونی باشد. اگر صلح عمری با هدف نامشروعی (مثلاً برای پول شویی یا فرار از قانون) انجام شده باشد، باطل خواهد بود. البته لازم نیست جهت در قرارداد تصریح شود، اما اگر تصریح شد و نامشروع بود، قرارداد باطل است.
- مجهول و نامعین بودن موضوع صلح (مال صلح شده): مال مورد صلح باید معلوم و معین باشد؛ یعنی باید ویژگی ها و مشخصات آن به گونه ای باشد که ابهامی برای طرفین یا اشخاص ثالث ایجاد نکند. اگر موضوع صلح مبهم، مجهول یا غیرقابل تحویل باشد، قرارداد باطل است. مثلاً اگر بدون تعیین دقیق پلاک ثبتی یا آدرس مشخص، یکی از املاک صلح شود.
اشتباه در هویت متصالح (در صلح غیرمعوض)
در عقود غیرمعوض یا مبتنی بر مسامحه و گذشت، شخصیت طرف مقابل (متصالح) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اگر مصالح بر اساس تصور خاصی از هویت یا صفات متصالح، اقدام به صلح عمری کرده باشد و بعداً مشخص شود که در این خصوص دچار اشتباه اساسی شده است، قرارداد صلح عمری می تواند باطل شود. این امر به خصوص در صلح های بلاعوض که انگیزه اصلی مصالح، شخصیت و رابطه او با متصالح است، مصداق پیدا می کند.
مراحل و نحوه فسخ یا ابطال صلح عمری
فرآیند فسخ یا ابطال صلح عمری، بسته به نوع حق (خیار شرط یا سایر خیارات) و ماهیت دعوی (فسخ یا ابطال)، مراحل متفاوتی دارد که به دقت باید رعایت شود.
فسخ از طریق اعمال خیار شرط (در صورت پیش بینی در قرارداد)
اگر حق فسخ (خیار شرط) به صراحت و برای مدت معینی در متن قرارداد صلح عمری برای مصالح یا متصالح پیش بینی شده باشد، مراحل کار نسبتاً ساده تر است:
- اعلام اراده به صورت رسمی: صاحب حق فسخ باید اراده خود مبنی بر فسخ را به طرف مقابل اعلام کند. این اعلام می تواند از طریق ارسال اظهارنامه رسمی صورت گیرد تا سندی مبنی بر اعلام اراده وجود داشته باشد.
- ثبت فسخ در دفاتر اسناد رسمی: در بسیاری از موارد که حق فسخ به وضوح در سند رسمی قید شده و نیازی به حکم قضایی نیست، صاحب حق می تواند با مراجعه به دفترخانه اسناد رسمی که صلح نامه در آن تنظیم شده، درخواست ثبت فسخ در اسناد مربوطه را ارائه دهد. این امر منجر به ابطال سند صلح و بازگشت وضعیت مالکیت به حالت پیش از صلح خواهد شد.
فسخ از طریق سایر خیارات (تخلف از شرط، تدلیس)
در مواردی که فسخ بر اساس خیاراتی نظیر تخلف از شرط یا تدلیس صورت می گیرد، فرآیند پیچیده تر و غالباً مستلزم دخالت مراجع قضایی است:
- ارسال اظهارنامه به طرف مقابل: در ابتدا، متقاضی فسخ باید با ارسال اظهارنامه، تخلف یا فریبکاری طرف مقابل را اعلام کرده و قصد خود مبنی بر فسخ را به او اطلاع دهد.
- تقدیم دادخواست تایید فسخ قرارداد صلح عمری به دادگاه حقوقی: از آنجایی که اعمال این خیارات نیازمند اثبات دلیل (تخلف از شرط یا تدلیس) است، متقاضی باید با تقدیم دادخواست به دادگاه حقوقی، از دادگاه بخواهد که حق فسخ او را تأیید کند. دادگاه پس از بررسی مدارک و شواهد، در صورت احراز وجود خیار و صحت ادعا، حکم به تأیید فسخ صادر خواهد کرد.
- مستندات لازم برای اثبات خیار: برای طرح دعوی و اثبات حق فسخ، مدارکی نظیر سند صلح نامه، اظهارنامه های ارسالی، شهادت شهود، اسناد و مدارکی که تخلف از شرط یا تدلیس را اثبات می کنند (مانند فاکتورها، مکاتبات، گزارش کارشناسی و …) ضروری است.
ابطال صلح نامه
ابطال صلح نامه که به دلیل وجود نقص در ارکان اساسی قرارداد از ابتدا باطل تلقی می شود، همواره نیازمند رسیدگی قضایی است:
- ارسال اظهارنامه (اختیاری): هرچند ارسال اظهارنامه برای ابطال قرارداد ضروری نیست، اما می تواند به عنوان گامی اولیه برای اطلاع رسانی به طرف مقابل و تلاش برای حل و فصل خارج از دادگاه مفید باشد.
- تقدیم دادخواست اعلام ابطال قرارداد صلح عمری به دادگاه حقوقی: متقاضی باید با طرح دعوی در دادگاه حقوقی، درخواست اعلام ابطال قرارداد صلح عمری را مطرح کند. در این مرحله، خواهان باید یکی از مبطلات قرارداد (مانند عدم اهلیت، عدم قصد، نامشروع بودن جهت و …) را اثبات نماید. حکم دادگاه در این خصوص، اعلامی است، به این معنی که دادگاه وجود بطلان از ابتدا را تأیید می کند.
مدارک لازم برای طرح دعوی
مدارک مورد نیاز برای طرح دعوی فسخ یا ابطال صلح عمری شامل:
- اصل یا تصویر مصدق سند صلح نامه.
- تصویر شناسنامه و کارت ملی خواهان و خوانده.
- نسخه ای از اظهارنامه های ارسالی (در صورت وجود).
- هرگونه سند، مدرک، شهادت شهود یا دلیل دیگری که ادعای فسخ یا ابطال را اثبات می کند.
- در صورت نیاز به ارجاع امر به کارشناسی (مثلاً برای اثبات تدلیس یا عیب)، هزینه های مربوطه.
سناریوهای حقوقی خاص در صلح عمری
علاوه بر مباحث کلی فسخ و ابطال، برخی سناریوهای خاص وجود دارند که در خصوص صلح عمری مطرح می شوند و ابهامات حقوقی خاص خود را دارند. در این بخش به بررسی این موارد می پردازیم.
آیا صلح عمری پس از فوت متصالح قابل فسخ است؟
همان طور که پیشتر گفته شد، صلح عمری یک عقد لازم است. یکی از آثار مهم لازم بودن عقود، عدم انحلال آن ها با فوت، جنون یا سفه یکی از طرفین است. بنابراین، اصولاً فوت متصالح (صلح گیرنده) به تنهایی، حق فسخ قرارداد صلح عمری را برای مصالح ایجاد نمی کند و موجب فسخ یا ابطال آن نمی شود.
در چنین حالتی، مالکیت عین مال که قبلاً به متصالح منتقل شده بود، پس از فوت او به ورثه قانونی اش انتقال می یابد. مصالح همچنان تا پایان عمر خود حق استفاده از منافع مال را خواهد داشت، اما ورثه متصالح، مالک عین مال خواهند بود. تنها در صورتی که در متن قرارداد صلح عمری، شرط صریحی مبنی بر فسخ قرارداد در صورت فوت متصالح پیش از مصالح یا شرطی مشابه پیش بینی شده باشد، مصالح می تواند به استناد آن شرط، اقدام به فسخ کند. در غیر این صورت، مال صلح شده جزء ماترک متصالح محسوب می شود.
آیا صلح عمری پس از فوت مصالح قابل فسخ است؟
پاسخ به این سوال نیز منفی است. با فوت مصالح (صلح کننده)، صلح عمری به طور کامل محقق شده و مالکیت عین و منافع مال به طور قطعی و بدون قید و شرط به متصالح منتقل می شود. اساساً هدف از صلح عمری این است که پس از فوت مصالح، انتقال مالکیت به صورت کامل انجام پذیرد و نیازی به طی مراحل قانونی وصیت و انحصار وراثت نباشد. بنابراین، ورثه مصالح نیز حق فسخ این قرارداد را نخواهند داشت.
تاثیر وجود وام بانکی بر صلح عمری و قابلیت فسخ آن (صلح مال مرهون)
اگر مالی که قصد صلح عمری آن وجود دارد، در رهن بانک (به دلیل وام) باشد، صلح عمری آن ممکن است پیچیدگی هایی داشته باشد. مالی که در رهن است (مال مرهون)، تا زمان تسویه کامل دین، نمی تواند بدون اجازه مرتهن (بانک) مورد معامله ای قرار گیرد که حق او را تضییع کند. بنابراین، برای صلح عمری مالی که در رهن بانک است:
- نیاز به رضایت بانک: اصولاً برای صلح مال مرهون، نیاز به کسب رضایت کتبی و رسمی از بانک مرتهن است. بانک ممکن است با حفظ حق رهن خود، با صلح موافقت کند. در این صورت، در سند صلح نیز قید می شود که مال در رهن بانک است و حقوق بانک محترم شمرده می شود.
- قابلیت فسخ: در صورتی که صلح بدون اطلاع و رضایت بانک انجام شود، این صلح ممکن است از نظر بانک غیرنافذ یا حتی باطل تلقی شود. در صورت عدم ایفای تعهدات وام، بانک می تواند اقدام به توقیف و فروش مال (که اکنون به نام متصالح است) کند. فسخ صلح عمری به دلیل وجود وام، مستلزم بررسی دقیق شروط قرارداد با بانک و شرایط خاص حقوقی پرونده است و غالباً به تنهایی دلیلی برای فسخ نیست، مگر اینکه در اثر آن تدلیس یا تخلف از شرطی صورت گرفته باشد.
صلح عمری در بحث تنصیف اموال در طلاق
صلح عمری می تواند در بحث تنصیف اموال (تقسیم دارایی ها) در جریان طلاق نیز اهمیت یابد. اگر مردی پیش از طلاق و با هدف جلوگیری از تقسیم اموال مشترک، اموال خود را به صورت صلح عمری به شخص دیگری (مانند فرزندان یا پدر و مادر) منتقل کند، این عمل می تواند در دادگاه مورد چالش قرار گیرد.
در صورتی که دادگاه تشخیص دهد صلح عمری با قصد فرار از پرداخت مهریه یا تنصیف اموال صورت گرفته است (به اصطلاح، صلح صوری)، ممکن است آن را باطل اعلام کند و مال را مشمول تنصیف قرار دهد. البته اثبات صوری بودن یا قصد فرار از دین، بر عهده مدعی (معمولاً زوجه) است و نیازمند ارائه دلایل و مدارک مستدل به دادگاه است. بنابراین، صلح عمری برای دور زدن قوانین مربوط به طلاق و تنصیف، ممکن است با خطر ابطال مواجه شود.
صلح نامه دستی چه اعتباری دارد و آیا قابل فسخ است؟
صلح نامه های دستی (عادی) از نظر قانونی معتبر هستند، مشروط بر اینکه تمام شرایط اساسی صحت معامله (ماده 190 قانون مدنی) در آن ها رعایت شده باشد. با این حال، اعتبار اثباتی صلح نامه دستی در مقایسه با سند رسمی کمتر است و در صورت انکار یا تردید، اثبات اصالت آن دشوارتر خواهد بود.
صلح نامه دستی نیز اگر به عنوان یک عقد لازم منعقد شود، اصولاً جز در موارد قانونی یا شروط توافق شده، قابل فسخ یک جانبه نیست. مراحل فسخ یا ابطال صلح نامه دستی نیز مشابه صلح نامه رسمی است، با این تفاوت که اثبات وجود خیار یا مبطل، ممکن است به دلیل عدم قطعیت سند عادی، با چالش های بیشتری همراه باشد و نیازمند ارائه دلایل محکمه پسندتری (مانند شهادت شهود یا کارشناسی خط و امضا) به دادگاه باشد. ثبت رسمی هرگونه انتقال مال، به ویژه اموال غیرمنقول، توصیه اکید می شود تا از بروز اختلافات آتی جلوگیری شود.
نتیجه گیری
عقد صلح عمری ابزاری قدرتمند برای برنامه ریزی و انتقال مالکیت اموال با حفظ حق انتفاع است، اما ماهیت لازم آن به این معناست که برهم زدن یک جانبه آن به سادگی میسر نیست. امکان <فسخ صلح عمری> محدود به موارد خاصی نظیر وجود <خیار شرط> صریح در قرارداد، <خیار تخلف از شرط> و <خیار تدلیس> است. در مقابل، <ابطال صلح عمری> زمانی رخ می دهد که قرارداد از ابتدا فاقد یکی از شرایط اساسی صحت معامله، مانند <فقدان قصد و رضا> یا <اهلیت طرفین> باشد، که در این حالت، گویی قراردادی هرگز منعقد نشده است. <اقاله صلح عمری> نیز تنها از طریق توافق و رضایت متقابل هر دو طرف امکان پذیر است.
سناریوهای خاصی مانند <فسخ صلح عمری پس از فوت متصالح>، اصولاً فاقد وجاهت قانونی است و مال به ورثه متصالح منتقل می شود، مگر آنکه شرط خاصی در قرارداد پیش بینی شده باشد. همچنین، صلح مال مرهون نیازمند رضایت بانک است و صلح عمری با هدف فرار از دین یا تنصیف اموال در طلاق ممکن است با خطر ابطال در مراجع قضایی روبرو شود. با توجه به پیچیدگی های حقوقی این موضوع، توصیه اکید می شود که پیش از هرگونه اقدام برای تنظیم، فسخ یا ابطال قرارداد صلح عمری، با یک وکیل یا مشاور حقوقی متخصص در این زمینه مشورت نمایید تا از حقوق و تعهدات خود به طور کامل آگاه شوید و از بروز مشکلات آتی جلوگیری کنید.