برای بازماندگان تروما، توصیه«ببخش و فراموش کن» نهتنها مفید نیست، بلکه میتواند آسیبزا باشد. آنها نیازی به فراموش کردن ندارند، بلکه به حمایت، درک و فرصتی برای پردازش تجربیاتشان نیاز دارند.
به گزارش مجله رز، روزنامه اطلاعات نوشت: «ببخش و فراموش کن» عبارتی است که در فرهنگهای مختلف بهعنوان یک توصیه برای رهایی از دردهای گذشته مطرح میشود. این جمله اغلب با نیت خیر گفته میشود: تشویق به کنار گذاشتن رنجها، حرکت به سمت آرامش و جلوگیری از اسارت در خاطرات تلخ.
اما برای افرادی که از تروما (آسیبهای روحی و روانی شدید) رنج بردهاند، این توصیه نه تنها کمککننده نیست، بلکه میتواند آسیبزا باشد. تروماها، بهخصوص آنهایی که از سوءاستفادههای جسمی، روانی یا عاطفی ناشی شدهاند، تأثیرات عمیقی بر ذهن و روان افراد دارند. در چنین شرایطی، انتظار اینکه یک فرد بتواند هم ببخشد و هم گذشتهی خود را فراموش کند، انتظاری غیرواقعبینانه است که نهتنها روند بهبودی را مختل میکند، بلکه میتواند منجر به سرکوب احساسات و حتی بازگشت به شرایط آسیبزا شود. پس چرا بخشش و فراموشی برای بازماندگان تروما توصیهی درستی نیست؟ در ادامه، به بررسی عمیق این مسئله و ارائه راهکارهای جایگزین میپردازیم.
۱. فراموش کردن تروما ممکن نیست و سرکوب خاطرات آسیبزننده است
تروماها، برخلاف خاطرات معمولی، در ذهن فرد حک میشوند و بخشی از ساختار روانی او را شکل میدهند. تجربهی تروما اغلب به واکنشهای شدید فیزیولوژیکی و احساسی منجر میشود که بهراحتی از حافظه فرد پاک نمیشوند. هنگامی که فردی تحت تأثیر تروما قرار میگیرد، مغز او بهشدت فعال میشوند. این یعنی خاطرات دردناک تروما در ذهن فرد، بسیار عمیقتر از خاطرات روزمره حک میشوند.
وقتی از یک بازماندهی تروما خواسته میشود که «فراموش کند»، او در واقع تحت فشار قرار میگیرد تا احساسات و خاطرات خود را سرکوب کند. اما این سرکوب، نهتنها باعث بهبودی نمیشود، بلکه مانند فشردن یک فنر، در آینده با شدت بیشتری به شکل اضطراب، افسردگی، حملات پانیک یا حتی بیماریهای روانتنی بازمیگردد.
۲. بخشش نیازمند آگاهی و پردازش است، نه فراموشی
بخشش زمانی امکانپذیر است که فرد بتواند بهطور آگاهانه تجربه خود را پردازش کند. یعنی به آنچه برایش اتفاق افتاده است فکر کند، احساساتش را درک کند و مسیر شفای خود را پیدا کند. اگر فرد مجبور به فراموش کردن شود، در واقع از او خواسته میشود که بدون پردازش تجربهی خود، مستقیماً به بخشش برسد. اما این بخشش سطحی است و اغلب پایدار نخواهد بود، زیرا احساسات واقعی فرد سرکوب شدهاند.
۳. حافظه، ابزاری برای محافظت از خود است
یکی از مهمترین عملکردهای حافظه، محافظت از فرد در برابر خطرات مشابه در آینده است. اگر کسی در کودکی مورد سوءاستفادهی عاطفی یا فیزیکی قرار گرفته باشد، به یاد آوردن آن تجربه، به او کمک میکند که در بزرگسالی، افراد خطرناک را بهتر بشناسد و از موقعیتهای مشابه دوری کند.
حال تصور کنید که این فرد مجبور شود خاطراتش را «فراموش کند». این توصیه میتواند به این معنا باشد که او نباید از تجربیات خود درس بگیرد و ممکن است دوباره در معرض همان شرایط قرار گیرد.
۴. انتظار برای فراموشی، فشار روانی مضاعفی ایجاد میکند
گاهی بازماندگان تروما به خودشان میگویند: «چرا هنوز نمیتوانم فراموش کنم؟ شاید مشکل از من است!» این فشار روانی ناشی از انتظارات غیرواقعبینانه، احساس گناه و شرم بیشتری به فرد تحمیل میکند. او ممکن است فکر کند که چون نمیتواند گذشته را فراموش کند، در بهبودی شکست خورده است. در حالی که واقعیت این است که فراموش کردن تروما نهتنها امکانپذیر نیست، بلکه ضروری هم نیست. آنچه مهم است، یادگیری نحوهی مواجهه با خاطرات، پردازش احساسات و ایجاد یک مسیر سالم برای پیشروی است.
۵. بخشش باید انتخابی باشد، نه اجباری
فرهنگها و جوامع مختلف اغلب بازماندگان تروما را تحت فشار قرار میدهند که ببخشند. اما بخشش، اگر از روی اجبار باشد، بیشتر شبیه به یک سرپوش گذاشتن روی دردهای واقعی است. بخشش باید یک انتخاب شخصی باشد که فرد، پس از پردازش کامل احساساتش، به آن برسد. این انتخاب ممکن است هفتهها، ماهها یا حتی سالها طول بکشد. برخی افراد ممکن است هرگز نخواهند ببخشند، و این هم یک تصمیم معتبر است.
۶. تمرکز بر بخشش نباید نیازهای بازمانده را نادیده بگیرد
یکی از مشکلات توصیهی «ببخش و فراموش کن» این است که بهجای تمرکز بر نیازهای بازمانده، بر آسودگی خاطر فرد آسیبرسان تمرکز دارد. وقتی به یک بازماندهی تروما گفته میشود که ببخشد، اما هیچ تلاشی برای حمایت از او، درمان زخمهایش یا تغییر شرایطی که منجر به تروما شده است، انجام نمیشود، در واقع او مجبور میشود که رنج خود را نادیده بگیرد تا دیگران احساس راحتی بیشتری داشته باشند.
این امر میتواند احساس تنهایی، ناامیدی و نادیده گرفته شدن را در فرد تقویت کند. در مقابل، آنچه بازماندگان تروما واقعاً به آن نیاز دارند، درک، حمایت و فضایی امن برای پردازش احساساتشان است.
بخشش باید آگاهانه باشد
برای بازماندگان تروما، توصیه«ببخش و فراموش کن» نهتنها مفید نیست، بلکه میتواند آسیبزا باشد. آنها نیازی به فراموش کردن ندارند، بلکه به حمایت، درک و فرصتی برای پردازش تجربیاتشان نیاز دارند.
* هیچکس نباید مجبور به بخشش شود.
* فراموش کردن تروما ضروری نیست؛ آنچه مهم است، یادگیری نحوهی مواجهه با آن است.
* پردازش احساسات و تجربه درد، بخشی طبیعی از روند بهبودی است.
* حافظه، ابزاری مهم برای محافظت از خود و جلوگیری از آسیبهای بیشتر است.
بهجای فشار برای فراموشی و بخشش، مهم است که بازماندگان تروما احساساتشان را به رسمیت بشناسند، حمایت دریافت کنند و در مسیر بهبودی، کنترل را در دستان خود داشته باشند.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در مجله رز به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام