با توجه به مواضع اخیر رییس جمهور جدید ایالات متحده که تاکید کرد بر اثر فشار، تصمیماتی مبنی بر افزایش فشارهای حداکثری علیه ایران اعمال می کند و واکنش مناسب و منطقی مقامات ایران به این تهدیدات، می توان دیالکتیک رابطهای میان ایران و آمریکا را مناسب ترین مدل مذاکره برای معامله بهینه به شمار آورد که به معنای پذیرفتن تضادها و در عین حال تغییر و تحول دائمی است که در در قالب یک فرایند پویا و سازنده به ترسیم تعاملات متقابل و پایدار منجر میشوند.
برای درک دیالکتیک رابطه ایران و آمریکا باید به چند عامل توجه شود.
۱- عامل تاریخی
این رابطه از زمانی که آمریکا در سال ۱۳۳۲ در کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت محمد مصدق دخالت کرد، آغاز شد. اما اوج این نوع رابطه به سال ۱۳۵۷ و انقلاب اسلامی ایران برمیگردد که منجر به قطع روابط دیپلماتیک و شروع دوران جدیدی از تنشها و تضادها شد.
۲- تضاد سیاسی و ایدئولوژیک
یکی از مهمترین وجوه دیالکتیک در روابط ایران و آمریکا، تضاد ایدئولوژیک و سیاسی است. این تضادهای ایدئولوژیک همواره در روابط میان دو کشور نقش داشته و به بحرانهای مختلفی انجامیده است از یک سو تعارض منافع تمدنی در دو تمدن پارسی و شیعی با اعتقادات صهیونیستی و از سوی دیگرتقابل دو اندیشه لیبرالیستی و اسلام سیاسی به این تضاد وسعت بخشیده اند
۳- تضاد اقتصادی و تحریمها
تحریمها یکی از ابزارهای مهم آمریکا برای اعمال فشار بر ایران در راستای تغییر سیاستها و رفتارهای این کشور بوده است. تحریمهای اقتصادی، بانکی، نفتی و فناوری همواره یکی از مهمترین چالشها برای ایران بوده و بهطور مستقیم بر اقتصاد و سیاست داخلی ایران تأثیر گذاشته است
۴- تضاد امنیتی و نظامی
در عرصه امنیتی، ایران و آمریکا همواره در تقابل با یکدیگر قرار داشتهاند. از نگاه آمریکا ایران به عنوان تهدیدی برای منافع این کشور در منطقه شناخته می شود و در مقابل امنیت منطقه به شدت به امنیت ایران و نقش امنیت بخش ایران وابسته و استوار است.
۵- برنامه هسته ای و موشکی ایران
یکی ازمهمترین مسائل اساسی و مناقشهبرانگیز در روابط ایران و آمریکا، برنامه هستهای ایران است. آمریکا به نگرانیهای خود در خصوص توانایی ایران برای توسعه سلاحهای هستهای اشاره دارد، در حالی که ایران با تاکید بر اینکه هیچگاه به سمت بمب اتمی گام برنخواهد داشت، بر حق خود برای استفاده از انرژی هستهای به صورت صلحآمیز تأکید دارد.
با وجود تمام این تضادها، دیالکتیک رابطه ایران و آمریکا در دورانهایی به سوی تعامل و گفتگو حرکت کرده است. یکی از برجستهترین نمونهها، مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ بود که در نهایت به توافق برجام انجامید. این توافق نشاندهنده توانایی طرفین در حل برخی از تضادها و یافتن راهحلهای مشترک بود، رابطه دو کشور نه یک مسیر خطی، بلکه فرآیندی پیچیده و دینامیک دارد که همواره تحت تأثیر تغییرات داخلی و بینالمللی قرار می گیرد و این تحولات دائمی نه تنها تعاملی پویا و تنگاتنگ را ایجاب می کند بلکه به واسطه قدرت طرفین در منطقه، دو کشور برای حفظ صلح منطقه و جهانی چاره ای جز ایجاد ساختاری هم گرا میان خود و سایر بازیگران پیرامون ندارند. این فرصت تا زمانی مهیاست که توازن قدرت میان دو کشور برهم نخورد که در صورت برهم خوردن این توازن، آینده خاورمیانه متاثر از نظام تک قطبی این منطقه از جهان خواهد بود.