لازم باشد درون دروازه هم می‌ایستم!

تنافر از تن‌پوش جایی در سلوک او ندارد. او که در عصر حاکمیت صفرهای بی‌انتها، همچنان به حفظ رابطه عاشقانه خود با جامه خیسِ قرمز می‌اندیشد. انگار به اندازه تمام نبض‌هایش برای پرچم سرخ جنگیده که اینچنین از شیدایی در حوالی رنگ دلخواهش حرف می‌زند و بی‌اعتنا به گروکشی‌های مزخرف، به آرزوهای میلیون‌ها هواداری فکر می‌کند که با شلیک دسته جمعی سربازان وفادار جان دوباره می‌گیرند.

به گزارش مجله رز، قدس نوشت: مردی با رؤیاهای بالغ و رسیده که میان لبخندهای بی‌پایان دوآتشه‌ها دنبال رد آرامش می‌گردد و به آسایش جماعتی خسته از گرانی و بیکاری در منتهاعلیه ورزشگاهی آغشته به سرسام می‌اندیشد. او وحیدامیری است. پسر خجالتی آن سوی فلک‌الافلاک که در سی‌وشش‌سالگی‌ایستاده بر برج بلند آرزو، سال‌هایی را در ذهن مرور می‌کند که لب‌های لهیده نامش را فریاد نمی‌زدند. سال‌های عسرت و حسرت!
شماره ۱۹ متعصب از داتیس خرم آباد تا نفت مسجد سلیمان و از آنجا تا ترابزون، تنها مقصد نهایی خویش را از ذهن گذرانده. مقصد نهایی‌اش آشیانه‌ای است که جنگاورانی در آن با لباس‌های یک رنگ مشق عبور از خاکریزها را می‌نویسند و به عشق میلیون‌ها سینه چاک سرهای خود را مقابل توپ چرمی قرار می‌دهند و کمی تا قسمتی به‌ایستاده مردن می‌اندیشند!

بی‌دندان طمع
لُر محجوب در واپسین سال‌های حضورش در آوردگاه همچنان بی‌تبختر به عشق کشته مرده‌های بی‌جیره و مواجب رژه می‌رود و قلمدوش به خلود مؤمنانه می‌اندیشد. وقتی او دندان طمع را کشیده و وقتی با افتخار دار و ندار خویش را مرهون پرسپولیس خسته می‌داند، لابد باید بنویسیم گاهی عشق از انتها به ابتدا می‌رسد. از انتهای دفتر بازیگری یک ستاره به ابتدای سرزمین‌های گمنام و ناشناس. از وحیدامیری تا وحیدامیری.
خورشید حاصلخیز جهان را گرم‌تر از همیشه کرده بود که صدایش را شنیدیم. صدای تفنگدار سرد و گرم چشیده‌ای که با همان حرارت ۹ سال پیش از خودش، تیمش و افق‌های فرارویش حرف می‌زد. او گرچه علاقه‌ای به مصاحبه نداشت اما از سر احترام در پاسخ به ریزپرسی‌های ما تصریح کرد: 
« با استارت لیگ از پرسپولیس جدیدی رونمایی خواهد شد و همه تلاش کادرفنی و بازیکنان این است فصل شکوهمند دیگری برای قرمزها رقم بخورد و افتخارات گذشته تکرار شود».

حتی درون دروازه
وحید که با هجرت عبدالکریم حسن به احتمال بسیار در فصل جدید به‌عنوان دفاع چپ به میدان خواهد رفت درباره پست خود گفت: «دفاع چپ، وینگر یا مهاجم. هر جا که مربیان صلاح بدانند به زمین خواهم رفت و آن‌قدر به تیمم تعصب دارم که اگر لازم باشد درون دروازه خواهم‌ایستاد. برای من حضور در تیم بزرگ و اصیل پایتخت مهم‌تر از هر چیزی است و تا وقتی بخواهند با کمال میل در خدمت خواهم بود».
امیری که از جزیره مصدومیت گریخته و از مرزهای تبلور گذر کرده تأکید کرد: «مصدومیت نابهنگامِ همسترینگ سبب شد مدتی دور باشم اما خوشحالم که در نیم فصل دوم کمک حال پرسپولیس شدم و پاس گل قهرمانی را دادم. این روزها نیز به فرم ‌ایده‌آل و مطلوب رسیده‌ام و اگر مربیان صلاح بدانند با شروع لیگ در ترکیب قرار خواهم گرفت».
«کاپیتان دوم سرخ‌ها یادآور شد: فصل پیش اتفاقات خوبی برای ما رقم خورد که گل سرسبد آن قهرمانی پرسپولیس بود. صدالبته فصل پرچالشی بود و ما به عنوان کسانی که بیشتر از بازیکنان دیگر این لباس را پوشیدیم، باید مدیریت می‌کردیم تا خدایی نکرده تیم وارد حاشیه نشود. اتفاقی که به لطف خدا افتاد تا در روز آخر باز هم جام قهرمانی را بالای سر ببریم».

خیبر و فوتبال لرستان
اما نظر پسر خرم‌آباد درباره خیبر خرم‌آباد: «بسیار خوشحالم که مردم غیور لرستان به آرزوی دیرینه خود رسیدند وامیدوارم خیبر در فصل اول حضورش در لیگ برتر نتایج قابل قبولی کسب کند. فوتبال لرستان معدن استعداد است و اگر آینده سازان این خطه را جدی‌تر بگیرند آینده تضمین خواهد شد».
اما باشگاه قرمز از زاویه دید وحید؛ «ببینید من از قِبل پرسپولیس به همه چیز رسیده‌ام؛ زیست خوب، دلدادگی، محبوبیت، دوستی، جام و… از عمق جان می‌گویم آماده‌ام برای سربلندی پرسپولیس هر چه دارم بدهم و مادامی که باشگاه به من احتیاج داشته باشد، با تمام وجود می‌جنگم».
روزبخیر و موفق باشید آقای‌امیری. میان این همه زشتی، این همه کراهت و شناعت، زیبایی فوتبال در تعلق شماست. تعلق و تعمق در لابه‌لای کلامتان. بی‌مداهنه!

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل