ظریف بهانه است، پزشکیان نشانه است

همین چند کلمه، نهایت نفرت و خشم و کینه از انتخاب آقای پزشکیان را نشان می دهد. همین چندکلمه ای که به ظاهر برای اثبات باپرنسیب بودن و تحمل مخالف نوشته شده. همین چند کلمه نشان می دهد بعد از این باید منتظر چه حوادثی باشیم و با چه پدیده های حیرت آوری مواجه خواهیم شد. البته این بنده خدا و امثال او آستانه تحملشان تا همین جا بود و شعارهایی که در نمازجمعه سر دادند نشان داد که صبر انقلابی آن ها به سر آمده و تعارف از میان برخاسته است. دو هفته زمان زیادی است برای کظم غیظ، آن هم برای آن هایی که اقتضای طبیعتشان چیز دیگری است.

شاید بگویید حرف های ظریف و حضورش در تلویزیون باعث شده این جماعت عنان از کف بدهند و کف بر لب آورند. اما باور بفرمایید ظریف بهانه است. حقیقتش را بخواهید من خودم پیش از انتخاب آقای پزشکیان گمان می کردم این دوقطبیِ ساخته شده در روزهای آخر انتخابات، زیادی اغراق شده است و جریان مقابل آن قدرها هم که دوستان می گویند خطرناک نیست اما در همین چند روز اخیر تازه متوجه شده ام آن چه دوستان می گفتند یک نکته از هزاران بوده و حالا حالاها مانده است تا بفهمیم چه خطر بزرگی را از سر گذرانده ایم. البته شواهد نشان می دهد خطر هنوز هم در کمین است و نه تنها در کمین است بلکه با خشم و نفرتِ تلنبار شده حاصل از شکست، ممکن است هولناک تر از پیش هم شده باشد.

هم پزشکیان و هم ظریف این جریان خطرناک را خوب شناخته اند و اتفاقا با همین شناخت دقیق، ظریف را پیش انداخته اند تا بشود سیبلِ جماعت خودارزشی پندار. یک جور روی میدان مین رفتن و راه را برای دیگران باز کردن. فکر می کنید اگر ظریف نبود این جماعتی که کتک نزدن پزشکیان در هیئت های عزاداری را نشانه لطف و کرامت و بزرگواری خود می دانند و منت می گذارند بر سرمان که سقف آن سوپر مارکتی را که پزشکیان از آن خرید کرده بر سر صاحبش خراب نکرده اند، دست بردار بودند؟ نه جانم. ظریف بهانه است، اصلِ مشارکت و انتخابات و رای مردم و پزشکیان نشانه است. آن هایی شان که صادق ترند در کانال ها و رسانه هایی که دارند رسما به شورای نگهبان بد و بیراه می گویند که چرا با تایید پزشکیان سبب رونق انتخابات و در نتیجه رای آوردن پزشکیان شده اند. آن هایی شان که بی پرواترند صراحتا رهبرانقلاب را شماتت می کنند که چرا اصلا اجازه دادند چنین فاجعه ای رخ دهد؟ حالا می توان درباره میزان ولایت مداری این حضرات منصفانه قضاوت کرد. همین جناب پناهیان که قدیم ترها می گفت: مخالف شورای نگهبان را باید اعدام کرد، این روزها لام تا کام درباره این قضایا حرف نمی زند. عربده کشانی که خود را سینه چاک و فدایی ولایت می دانستند درباره این زمزمه های شوم و تفرقه افکنانه خفقان مرگ گرفته اند.

این جماعت اندکند. خیلی کمتر از آرائی که به آقای جلیلی تعلق گرفت. اما هم چنان پُر زورند و خطرناک. و مگر برای نابود کردن یک مملکت چه قدر نیرو لازم است؟ آن هایی که به سفارت عربستان حمله کردند مگر چند نفر بودند؟ آن هایی که با آن عمل زشت و کاسبکارانه موافق بودند مگر چند نفر بودند؟ بسیار اندک. اما همان عده قلیل توانستند مملکت را به مصیبتی دچار کنند که تا هفت سال نتوانست از آن خلاصی بیابد. می خواستم بگویم حکایت آن ها حکایت همان دیوانه ای است که سنگی را به چاه می اندازد و چهل عاقل را به زحمت می اندازد اما دیدم این حضرات خیلی هم دیوانه نیستند. دیوانه از تبعات کارش غافل است اما قالتاقی که هشتاد-نود میلیون هم وطنش را گرفتار می کند تا در پاداش آن خباثت، مدیر فلان جا شود و یا سریال های آبکی بسازد هرچه باشد دیوانه نیست. باید برای چنین موجوداتی نامی دیگر انتخاب کرد.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا