«مصرف فزاینده و بی رویه انرژی در کشورمان به یک چالش بسیار مهم و بزرگ تبدیل شده است. موضوعی که اگر تدابیر موثری برای مخاطب قرار دادن آن اندیشیده نشود، میتواند مقدمه ای بر ظهور بحرانهای به مراتب بزرگتر باشد.»
به گزارش مجله رز، الف نوشت: مصرف فزاینده و بی رویه انرژی در کشورمان به یک چالش بسیار مهم و بزرگ تبدیل شده است. موضوعی که اگر تدابیر موثری برای آن اندیشیده نشود، می تواند مقدمه ای بر ظهور بحرانهای به مراتب بزرگتر باشد.
در روزهای اخیر و همزمان با فرارسیدن فصل گرم سال و افزایش درجه حرارت هوا در شهرهای مختلف کشورمان، شاهد رکوردزنیهای قابل توجه مصرف برق در ایران بوده ایم. بر اساس آنچه مدیر عامل شرکت توانیر اخیرا گفته، مصرف برق در سال جاری در کشورمان سه مرتبه رکوردزنی داشته است. موضوعی که نگرانیهای قابل توجهی را در مورد احتمال وقوع خاموشی در بخشهای مختلف کشورمان به دلیل کمبود برق ایجاد کرده است.
با این حال، مساله این است که ماجرا به این نقطه ختم نمی شود و مثلا در فصول سرد سال نیز با مصرف قابل توجه گاز و کمبود آن در کشورمان رو به رو هستیم. بگذریم که در مورد مصرف قابل ملاحظه بنزین در ایران و رکوردزنیهای پیاپی این مساله در کشورمان هم مطالب مختلفی مطرح شده ایت.
در حقیقت، اینطور به نظر می رسد که در حوزه مصرف انرژی، کشورمان یکی از پرمصرف ترینها در جهان است. مساله ای که در قالب آمارهای مختلف نیز قابل مشاهده است. به عنوان مثال ایران جزو پنج کشور نخست در زمینه مصرف گاز جهان است و در حوزه مصرف برق نیز با وضعیت نسبتا مشابهی از حیث سرانه مصرف رو به رو هستیم. موضوعی که در نوع خود پیامهای خاصی را به کشورمان مخابره می کند. برخی از تحلیلگران و کارشناسان به این مساله اشاره دارند که میزان مصرف روزانه انرژی در کشورمان چیزی در حدود 7 میلیون بشکه نفت در روز است. روندی که سال به سال افزایشی بوده و با تداوم این جریان، باید اذعان کنیم که کشورمان در بسیاری از حوزهها که خود صاحب منابع غنی است و یا صادرکننده انرژی است، در نهایت به یک واردکننده تبدیل خواهد شد. کارشناسان و تحلیلگران بر این باورمند که ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی با افزایش بیش از 10 برابری مصرف انرژی رو به رو شده است این در حالی است که درآمدهای ایران و یا تولید ناخالص داخلی کشورمان به این اندازه رشد نکرده است. معادله ای که از یک عدم توازن جدی و البته هشداردهنده در کشورمان خبر می دهد.
در مجموع به نظر می رسد که هنوز مصرف قابل توجه و بی رویه انرژی از سوی قشرهای قابل توجهی از مردم کشورمان به یک مساله مهم و جدی تبدیل نشده است. در حقیقت، هنوز بخش قابل ملاحظه ای از مردم کشورمان به شدت و عمق این بحران پی نبرده اند و درست به همین دلیل یا از آن غافل هستند و یا نسبت به آن بیتفاوتی پیشه می کنند.
از این رو، لازم است که در این رابطه اطلاع رسانی و فرهنگ سازی کافی و لازم صورت گیرد و عمق بحران بیش از پیش برای طیفهای قابل توجهی از مردم کشورمان برجسته سازی و روشن شود. امری که با یک عزم همگانی می تواند به نحوی موثر عمل کند و زمینههای آسیب زای آن تا حد زیادی تضعیف شود.
دیگر اینکه به نظر می رسد در حوزه سیاستهای تشویقی و یا تنبیهی در زمینه مصرف انرژی نیز شاهد اتخاذ رویکردهای موثری نبوده ایم. حداقل این سیاستها نتوانسته اند تا جای ممکن از دامنه و ابعاد بحران فزاینده مصرف انرژی در ایران بکاهند. نکته ای که خود نیازمند آسیب شناسیهای جدی است. در عین حال، در دولتهای مختلف کشورمان نیز نسبت به این مساله توجه کافی معطوف نشده و همین مساله نیز به شدت برای کشورمان هزینهزا بوده است.
انتهای پیام