هیچکس نمیتواند درد و رنجی که این عزیزان در این مدت تحمل کردند را درک کند. این پرونده برای جامعه محیط زیستی بسیار سنگین تمام شد. درست در همان روزهایی که اخبارش با جان باختن دکتر کاووس سید امامی رسانهای شد، خوف در دل بسیاری از محیط زیستیها انداخت؛ کم نبودند دوستانی که مرتب ما را میترساندند و هشدار میدادند که ادامه ندهیم.
کسانی که بازداشت شدهگان را می شناختند، میدانستند که بیشتر آنها متخصصان حرفهای بودند و اتفاقا من عبارت «فعال محیط زیست» را در مورد آنها قبول نداشتم. اغلب آنها در جامعه ناشناخته بودند و کارشان انجام تحقیقات علمی و پایش یوزپلنگ ایرانی بود. آنها مانند همه متخصصان دیگر در هماهنگی کامل با سازمان حفاظت محیط زیست و سایر دستگاههای مربوطه فعالیت میکردند.
ما هرگز نفهمیدیم، گناه آنها چه بود و احیانا کجا خطا رفته بودند. این پرونده آسیب جدی به ما محققان – بخصوص کسانی که در زیست بومهای بیابانی کار میکردند – وارد کرد. من به شخصه تحقیقات کویر لوت خود را ادامه ندادم.
بسیاری از افراد نگران بودند که ممکن است به راحتی به آنها اتهاماتی زده شود. اصلا ماهیت تحقیقات و پایشهای علمی تجسس است. طبیعی است اگر کسانی بخواهند مشکل درست کنند حتی ممکن است بتوان از گرفتن عکس یک معدن هم گرفتاری درست کرد. متخصصان میدانی علوم طبیعی در دنیا کم هستند و طبیعی است که به شدت نیاز دارند با هم همکاری و تبادل اطلاعات داشته باشند. کافی است ۲۴ ساعت به یکی از شبکههای تلویزیونی خودمان نگاه کنید که پر است از اخبار، فیلم و مستندهایی که نتایج تحقیقات و یافته های علمی در مورد طبیعت را پخش کرده که آنها نیز حاصل تحقیقات دانشمندان بین المللی است.
همین یافتههاست که دانش ما را از رازهای طبیعت آگاه کرده و در بسیاری از موارد حتی در خدمت انسان و رفاه او بوده است. توقف تحقیقات این نگارنده و تیم همراه در کویر لوت بسیار دردآور بود. چون ما در حال بررسی یک فرضیه علمی بودیم که میتوانست حتی در کتابهای درسی به عنوان یک یافته بزرگ دنیا را شگفت زده کند. این برای اولین بار بود که چنین تحقیقاتی توسط یک تیم کاملا ایران انجام میشد و لطمه بزرگی به این پروژه ملی با ابعاد بین المللی زد.
به عنوان پروهشگری که حدود چهار دهه زندگی خودش را صرف مطالعات میدانی و بخصوص بیابانی کرده است، به کسانی که بانی این پرونده بودند توصیه میکنم که اگر شما اشتباه کردید، عذر خواهی کنید تا ما خیالمان راحت باشد و اگر خطایی از این دوستان سر زده، جزییات و ابعاد آن را بدانیم تا برای دیگران آموزنده و عبرت آمیز شود.
اما نکته تاسف آور ماجرا این است که محدود شدن سفرهای علمی توسط دانشمندان و محققان، باعث نشده که پولدارها و افرادی که این روزها به اسم آفرود (بیراهه نورد) به جان طبیعت آسیب پذیر بیابان افتادهاند، کار خود را ترک کنند.
محققان به عنوان دیدهبان این زیست بومها همیشه به دستگاههای مسئول راهنمایی میدادند و اگر رفتار گردشگرنماها به آن طبیعت آسیب میرساند، در این خصوص اطلاع رسانی میکردند. ولی اگر محقق محدود و فرصت طلب و سود جو دستش باز باشد، هیچکس نخواهد فهمید که در کویر چه میگذرد و اتفاقا این خلا به سود آنهایی است که ممکن است حتی اهداف خرابکارانه داشته باشند. محققان همیشه انسانهای وطن دوست و با شرافتی هستند، آنها شناسنامه دارند و هیچکس باور نمیکند کسی که عمرش را صرف شناخت محیط زیست کشورش کرده، بخواهد به مملکت آسیب برساند. آنها همیشه آنچه را بررسی میکنند صادقانه منتشر و در اختیار دستگاههای وابسته قرار میدهند.
به هر حال امیدوارم که با پایان این پرونده و ابهام زدایی از آن، شاهد ادامه فعالیت این عزیزان و همه کسانی باشیم که دغدغه حفاظت این آب و خاک و شناخت درست این سرزمین قلب آنها را همچنان پر طپش نگه داشته است.
* استاد دانشگاه تهران
۴۷۴۷