حضور گسترده و بینظیر همشهریهای عزیزم و هموطنان دوستداشتنی ام در حافظیهی شیراز و تخت جمشید و سایر آثار باستانی و ملی ایران زمین در لحظهی تحویل سال نو و ادامهی این حضور در روزهای بارانی ،بهار دلچسب شیراز را در نوروز۱۴۰۳ خاطرهانگیز تر از قبل کرده.
این استقبال و توجه ویژهی هموطنان عزیزم به نمادهای ملی و باستانی ایران زمین سبب شد تا با مرور تاریخ ایران باستان راجع به جایگاه نوروز در ادوار مختلف تاریخ ایران زمین نکاتی را یادداشت کنم که در این بین نگاه ویژهی نوجوانان و کودکان متولد دههی۸۰و۹۰ به نوروز و آیینهای ملی سبب مضاعفی شد برای نگارش این مطلب.
*(کوروش بزرگ، نوروز را در سال ۵۳۸ (قبل از میلاد)، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامههایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکانهای همگانی و خانههای شخصی و بخشش محکومان اجرا مینمود،این آیینها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار میشد. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار میشد، داریوش اول، به مناسبت نوروز سال ۴۱۶۶ (قبل از میلاد)، سکهای از جنس طلا ضرب کرد که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شدهاست.
نقل است که در آیین زرتشت،سال نو با چنین نیایشی آغاز می شد :
تو را ای اهورامزدا میپرستم که قانون اَشا* را بنیاد نهادی، آبها و گیاهان و روشنایی را آفریدی، کل جهان و همه نعمتها را نیک آفریدی
میستاییم روان یَلان و پهلوانان و مردان و زنان نیک اندیشی که با وجدانِ نیک بر ضد بدیها برمیخیزند.
میستاییم مردان و زنان نیک اندیش و جاودانه را که همواره با منش پاک زندگی میکنند و همواره سودرسان هستند.
همان شود که آرزو کردیم. بشود که از اشونها باشیم.
دیر زیویم . درست زیویم. شاد زیویم. تا زیویم به کامه زیویم. گیتیمان به کامه تن باشد. مینو مان به کامِ روان باشد.)*
*در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته میشد.شرح مبسوط مراسم نوروز در دربار ساسانیان را ابیعثمان،عمروبنبحر علامه بصری در کتاب المحاسن و الاضدا آورده: …و معمول بود که در نوروز پادشاه لباس های زرین در بر میکرد و بر اریکه ی خود مینشست،در این روز شخصی که نام نیک و دلپسندی داشت و به نیکوکاری معروف بود و صورتی زیبا و زبانی شیوا داشت در حضور پادشاه میآمد و پادشاه میپرسید: تو کیستی؟ازکجا آمدهای و کجا میروی و…با خود چه داری؟سپس آن شخص پاسخ میداد:از سوی دوجایی که سعادت و برکت است میآیم و میخواهم به جایی که سعادت و برکت است بروم،مرا پیروز به اینجا آورده و نام من خجسته است با سال نو آمده ام و برای پادشاه ارمغان،سلامت و پیام آورده ام….آن شخص نزد پادشاه یک سینی سیمین میگذارد و اطراف سینی چند گردهی نان که از دانههای جون گندم،جو،ذرت و…پخته شده میگذاشت و در وسط سینی هفت شاخه از درختی که خوش یمن میپنداشتند مانند شاخه زیتون،انار و…گذاشته و در کنار هر شاخهای کوزهای بود که بر روی آن کنار سینی نوشته شده بود:ابزود، ابزائد به معنای زیاده شود روزی و گشایش و…وهفت نوع شیرینی پخته میشد و پادشاه در نوروز هیچ امر و نهی نمیکرد تا کسی از او ناراحت نشود…
و اما نوروز۱۴۰۳ و نگاه نسلz به آیینهای ملی ایران زمین؛
چند روز مانده به نوروز محتوای پیامها و تصاویر منتشر شده در فضای مجازی راجع به شیوهی پاسداشت جشنها و آیینهای ایران زمین مبین توجه خاص و دلبستگی مردم به نکوداشت آیینهای ملی و برگزاری شکوهمند چنین مراسمی است و آنچه بیش از همه جلب توجه میکرد تاکید برخی از کاربران شبکههای اجتماعی به جنبهی ملی همراه با واکاوی سبقه(صبغه) تاریخی چنین مراسمی است ،به همین جهت با وسواس بیشتری محتوای تولید شده و هویت کسانی که چنین محتوایی را ایجاد و یا ارسال کرده بودند رصد کردم که ارمغان جذاب و البته تامل برانگیزی داشت این رصد و جستجو؛ وقتی دیدم غالب کسانی که اینچنین به ایران و ایرانی بودن فخر میکنند و با سری فراز و افتخار به پارسی سخن گفتن اصرار میورزند، نوجوانان و کودکانی هستند متولد دههی۸۰ و۹۰ همانهایی که به نسلz تعریف میشوند و اوصاف و خصوصیات رفتاریاشان از زوایای مختلف رصد میشود.
تحلیل و شناسایی کنشگری اجتماعی ایشان تا شیطنتهایی که خاص این سن وسال هست و شاید هیچ سنخیتی با اوصاف تعرفه شده برای این مثلا نسلz ندارد،مستلزم پژوهشی مفصل و تحقیقات میدانی و کتابخانهایست که تکلیف کارشناسان و متخصین این حوزه است که این یادداشت مجال اشاره به این اوصاف نیست و نگارنده هیچ دانشی در این فقره ندارد و صرفا واگو کردن آنچه دیده و خوانده است دلیل و هدف اصلی نگارش این مطلب شده.
علیرغم نداشتن چنین دانشی ،آنچه برایم مهم و قابل احترام است تکریم این طیف از جامعهی ایرانی است بلکه به قدر بضاعت اندک خویش ادای دینی کرده باشم به این عزیزان لذا با تمام وجود باور دارم باید به احترام ایشان ایستاد،کلاه از سر برداشت و تا آخر دنیا برایشان هورا کشید و کف زد که اینگونه به ایران و ایرانی بودن فخر میکنند و نگاهبان ارزشهای ملی هستند.
فارغ از نام و عنوانی که این نوجوانان و کودکان دوست داشتنی سرزمینم به آن متصف میشوند و فارغ از تحلیلهای جامعهشناسانه و …آنچه برایم مهم است تنفس در اتمسفری که ایشان برای ایران زمین رقم میزنند و از جهات مختلف قابل اهمیت ،خاصه برای من و همنسلان من که پیشتر با عنوان نسل سوخته تعرفه میشدند.برای ما که محدودیت های حاکم بر رسانه و نبود امکانات دسترسی به اطلاعات جهان پیرامون مانع تبلور چنین حس و حالی بود،نگاه و اندیشهی این نسل به زندگی و میهن قابل ستایش است و الگوی مناسبی است برای وطندوستی و توجه به اصالت مردمان یک سرزمین،طوری که این عزیزان ،ایران را با تاریخ باستانی و آریاییاش دوست دارند و به خاک وطن عشق میورزند و به ایرانی بودن خویش افتخار میکنند.
کودکان و نوجوانان امروز ایران نشانهها و اِلمانهای ایران باستان را پاس داشته با نگاه آریاییخویش مناسبتهای ملی را آنطور که بایسته و شایستهی فرزندان ایرانزمین است،پاس داشته جشن و سرور به پا میکنند.
کافی است جستجویی در پلتفرمها و شبکه های اجتماعی داشته باشید تا شاهد این تغییر و تحول در نگاه نسلz ایرانزمین باشید.
آغاز سال۱۴۰۳شمسی یکی از آن بهانه ها بود تا فرزندان این بوم و بَر با تاکید بر پارسی سخن گفتن و تاکید بر نیایشهای ملی فرارسیدن نوروز باستانی را آنگونه که شایستهی فرزندان ایران است شادباش گویند و برای اثبات این ادعا و ایجاد چنین تغییری تا دلتان بخواهد نشانه و ادله وجود دارد از شکستن رکورد بازدید از حافظیه و تخت جمشید تا حضور مردم در لحظهی آغاز سال نو در حافظیه،پاسارگاد و تخت جمشید تا قرائت نیاشهای گوناگون با تاکید بر پارسی سخن گفتن و خوانش شاهنامه و اشعار حافظ و خیام و…تا تولید محتواهای مرتبط با چنین امری در شبکههای اجتماعی و نشر و بازدید حداکثری چنین آثاری، همه یک دلیل واضح و روشن دارد و آن چیزی نیست جز عِرق و تعصب آگاهانه به ایران و ایرانی بودن.
*برگرفته از ویکی پدیا/*قانون اشا:نگرش آیین زرتشت به جهان هستی، پیروی و پیوستن به قانون اَشا است از دیدگاه او خداوند جان و خرد، جهان را بر پایهٔ هنجاری آفریده که بر تمام هستی حکمفر ماست او این هنجار و نظم حساب شده را اَشا مینامد. استواری قانون اَشا بر جهان هستی، بازتاب اراده و خواست پروردگار بزرگ است.
* به نقل از کتاب فرهنگ مردم ایران،نوشته ی سید علی میرنیا/نشر پارسا۱۳۶۹
وکیل دادگستری-شیراز