آمریکا دیگر رئیس جهان نیست

جنگ غزه نه تنها منجر به تلفات جانی وحشتناک برای فلسطینی‌ها شد، بلکه بار دیگر نشان داد ایالات متحده دیگر بر شرایط جهانی تسلط ندارد.

به گزارش مجله رز، به نقل از وطن امروز، مدتی است که تحولات بین المللی بر خلاف تصورات آمریکا و غرب پیش می‌رود. رویکردی که جهان شاهد آن است و از توان مدیریتی آمریکا خارج شده است، از منطقه غرب آسیا نشات می گیرد. جهان فراموش نکرده است که آمریکا و متحدان آن چندین بار در سوریه بدنبال تغییر دولت بشار اسد بودند و بارها نیز بالاترین مقام آمریکایی اعلام کرد که بشار اسد نباید رئیس جمهور سوریه باشد ولی از سال ۲۰۱۱ تا به امروز نه تنها چنین اتفاقی نیفتاد بلکه دولت بشار اسد همچنان در راس قدرت قرار د ارد و کاخ سفید بزرگترین بازنده تحولات سوریه و به تبع آن خاورمیانه می باشد. بنابراین ایالات متحده باید برای جهانی آماده شود که در آن قدرت، جای آرمان‌های لیبرال را خواهد گرفت و غرب برای حفظ ثبات بین‌المللی باید قوانین جدید را در هماهنگی با دولت‌هایی مانند چین و قدرت‌های میانی که به نظم جهانی آن کمک کرده‌اند، تدوین کند.  

در همین زمینه «نشنال اینترست»  می‌نویسد: جنگ غزه نه تنها منجر به تلفات جانی وحشتناک برای فلسطینی‌ها شد، بلکه بار دیگر نشان داد ایالات متحده دیگر بر شرایط جهانی تسلط ندارد.

درگیری‌ها در اوکراین، غزه، میانمار، سودان و احتمالا در تایوان در حال افزایش است. پوپولیسم جناح راست [افراطی] در کشورهای ثروتمند و فقیر در حال گسترش است و این جوامع را به اردوگاه‌های مردم در مقابل نخبگان تقسیم می‌کند.

پس از گذشت ۳ دهه از پایان جنگ سرد، دیگر جامعه‌ای متشکل از کشورهایی که توسط یک سیستم روابط بین‌الملل مبتنی بر قوانینی با الگوبرداری از ارزش‌های لیبرال – دمکراتیک آمریکا به هم مرتبط شده‌ باشند، مانند یک رویا به نظر می‌رسد.

این گزارش می‌افزاید: همگرایی بحران‌های منطقه‌ای و پوپولیسم راست افراطی چالش بزرگی را برای ایالات متحده و مدیریت جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا ایجاد کرده است.

بر اساس این گزارش، ‌دولت بایدن جهان را در مجموعه‌ای مجزا از مشکلات منطقه‌ای قرار می‌دهد و می‌خواهد با توصیه‌های آمرانه آنها را مدیریت کند. آنچه مقام‌های آمریکایی نمی‌دانند، این است که آشفتگی‌هایی که ما تجربه می‌کنیم، بخشی از یک تحول همه‌جانبه از سوی کشورهای نوظهور و در حال توسعه است که به دنبال توزیع مجدد قدرت جهانی هستند.

این مقاله تاکید می‌کند: برای برخی محققان و تحلیلگران سیاسی، چندقطبی شدن جهان، ساده‌سازی بیش از حد واقعیت است. ژوزف نای، دانشمند علوم سیاسی و رئیس سابق مدرسه دولتی کندی هاروارد، یکی از این افراد است که با توجه به رقابت بر سر اولویت بین ایالات متحده و چین، استدلال می‌کند جهان دوقطبی است.

این دانشمند علوم سیاسی با بیان اینکه جهان از نظر نظامی تک‌قطبی است، خاطرنشان می‌کند: با وجود آنکه چین در حال توسعه زرادخانه هسته‌ای خود است اما ردپای نظامی آمریکا بی‌نظیر است.

نشنال اینترست با طرح ایرادات جدی به این نظریه تاکید دارد: چشم‌انداز یک جنگ بزرگ‌تر در اروپا یا درگیری با چین به طور قابل درکی باعث برخی ملاحظات در واشنگتن شده است. رقابت از سوی دشمنان آمریکا همچنان نگران‌کننده‌ است. با وجود کند شدن رشد اقتصادی چین، ‌این کشور به طور پیوسته سلطه آمریکا را تهدید می‌کند.

بر اساس این گزارش، این کشور به سرعت در حال مدرن‌سازی ارتش خود است. چین با بهره‌مندی از میانگین رشد بیش از ۹ درصدی تولید ناخالص داخلی از اواخر دهه ۱۹۹۰، اکنون بزرگ‌ترین نیروی دریایی جهان را در اختیار دارد. به‌رغم کاهش رشد اقتصادی چین، پیش‌بینی می‌شود نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLAN)  تا سال ۲۰۳۳ دارای ۳۵۶ کشتی آماده جنگ باشد، در حالی که ایالات متحده انتظار دارد تا پایان این دهه ناوگان خود را به ۲۹۰ فروند برساند. از سوی دیگر چین به نظامی کردن جزایر مرجانی و جزایر دریای چین جنوبی ادامه می‌دهد و در حال گسترش حضور نظامی خود در خاورمیانه، آفریقا و اقیانوس آرام جنوبی است.

این گزارش می‌افزاید: از سوی دیگر، ‌مسکو همچنان بر به‌روزرسانی نیروی هسته‌ای خود ادامه می‌دهد. صندوق بین‌المللی پول (IMF) به لطف ادامه صادرات انرژی، رشد اقتصادی ۲.۶ درصدی را برای این کشور در سال ۲۰۲۴ پیش‌بینی  کرده است. علاوه بر این، روسیه در سال جاری یک‌سوم بودجه خود را به دفاع اختصاص خواهد داد.

این مقاله در بخش دیگری توان اقتصادی آمریکا را مورد بررسی قرار داده و می‌نویسد: سهم ایالات متحده از تولید ناخالص داخلی جهان از ۵۰ درصدی که پس از جنگ دوم جهانی از آن برخوردار بود، به نصف کاهش یافته است. ایالات متحده در حال حاضر کمی بیش از ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی جهان بر اساس نرخ ارز بازار را تشکیل می‌دهد؛ رقمی که از سال ۱۹۹۰ نسبتا ثابت مانده است.

سهم چین و اتحادیه اروپایی (EU) هر کدام حدود ۱۸ درصد و سهم منطقه آسیا و اقیانوسیه حدود ۳۷ درصد است. با این حال، در نرخ برابری قدرت خرید، آمریکا بخوبی عمل نمی‌کند. در مقابل سهم ۴۵ درصدی آسیا و اقیانوسیه – که ۱۹ درصد آن توسط چین تأمین می‌شود – ایالات متحده مانند اتحادیه اروپایی حدود ۱۵ درصد کل این سهم را تشکیل می‌دهد.
این گزارش ادامه می‌دهد: چین تنها قدرت اقتصادی در حال رشد در گذار جهانی نیست. هند نزدیک ۷.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را به خود اختصاص داده است. این کشور در حال حاضر پنجمین اقتصاد بزرگ جهان با معیار قیمت بازار و سومین اقتصاد بزرگ جهان در برابری قدرت خرید است.

با نیروی کار جوان‌تر و تحصیلکرده‌تر و رشد اقتصادی سالانه پیش‌بینی شده ۶ درصدی توسط صندوق بین‌المللی پول طی ۵ سال آینده، انتظار می‌رود هند تا سال ۲۰۲۷ به سومین اقتصاد بزرگ تبدیل شود و از آلمان و ژاپن پیشی بگیرد.

این گزارش با هشدار درباره صداهای نوظهور جهانی نوشت: انتقاد مستمر از غرب به دلیل تسلط شبه استعماری آن بر نظم اقتصادی و سیاسی بین‌المللی، منعکس‌کننده سر و صدای جنوب جهانی برای حضور در تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی است.

کشورهای در حال توسعه که از شکاف مداوم در تولید ناخالص داخلی سرانه بین شمال و جنوب خشمگین هستند، مدت‌هاست به دنبال محدود کردن حق وتوی واقعی ایالات‌متحده و اروپا به عنوان روسای بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول هستند.

به نظر می‌رسد بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیایی که توسط چین در سال ۲۰۱۶ ایجاد شده و اکنون تعداد آن به ۱۰۹ کشور می‌رسد و بانک توسعه بریکس هر دو برای به چالش کشیدن سلطه غرب ظاهر شده‌اند.

این مقاله ادامه داد: ۳۵ کشور با پرهیز از محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین در رای‌گیری سازمان ملل متحد در اکتبر ۲۰۲۲، نارضایتی خود را نسبت به جهان ثروتمند ثبت کردند. بسیاری از آنها ایالات متحده را به دلیل تحریک این درگیری مورد انتقاد قرار دادند و ریاکارانه بودن قوانین بین‌المللی را که دستور به تحریم روسیه داده و در عین حال از اشغالگری (رژیم) اسرائیل در مقابل فلسطینیان حمایت می‌کند، به سخره گرفتند. این مقاله در پایان می‌نویسد: هرچه مردم در همه جای جهان به طور ملموس‌تری بتوانند آینده‌ای با مسؤولیت مشترک برای حفظ نظم در دنیایی وابسته به هم را تصور کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که عصر چندقطبی نوپا، دورانی پایدارتر باشد.”

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل