در فقدان این مرد گریستم.
سالها بیمار من بود و هر بار که مراجعه به مطب می کرد ،
غیر از درمان ، به گپ و گفتگو نشسته و از خاطرات زیبایش برایم سخن می گفت.
از خاطرات دوران جنگ تحمیلی و صدها خاطره زیبا و تلخ او سخن به میان می آمد. از فداکاری های خلبانان و شرایط حسًاس آن هنگام و پروازهای خود با فانتوم اف ٤ ، ده ها خاطره خود از پروازهای نزدیک به ساختمانهای شهرهای عراق و پادگان ها ، و سپر قرار دادن لشکریان و سپاهیان اسلام و … با حرارتی وصف نشدنی آنچنانکه تو گویی هم اکنون در حال پرواز در آسمان است و.. سخن می گفت.
در نشست با او هیچگاه تصور نمی کردید که با شخصیتی تاثیر گزار با پروازهایش در جنگ تحمیلی ، روبرو هستید!
از تواضعی والا و شخصیتی ویژه برخوردار بود. در این اواخر دل پر دردی داشت! و گاه درد دل های خویش را با پیام برایم ارسال می نمود.
بارها اشک این بزرگ هنگام سخن از گذشته و حالش را شاهد بودم.
زندگی ساده ای داشت ، اما دست از کمک به همکاران از یاد رفته اش بر نمی داشت! که در این راستا سخن و خاطره های فراوان از وی در ذهن خود بیادگار نهاده ام.
هنگامی که قصد تایید مطلبی را داشت همواره با اصطلاح (yes sir) , اصطلاحی که معمولا خلبانان هنگام عملیات از آن بهره می گیرند و به زبان می آورند ، پاسخم را می داد که صدایش هنوز در گوشم طنین انداز است.
مرحوم امیرسرتیپ دوم محمود ضرابی در ۲۳ اسفند سال ۱۳۲۵ در کرمان متولد شد و در سال ۱۳۴۶ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شد و پس از طی دوره خلبانی اف ۴ در آمریکا، سال ۱۳۴۹ به ایران بازگشت.
وی که همزمان با آغاز دفاع مقدس، جانشین معاونت عملیات پایگاه ششم شکاری بوشهر را عهده دار بود، در چندین عملیات مهم برون مرزی همچون کمان۹۹، مروارید و نیز عملیات های فتح المبین، بیت المقدس، طریق القدس و … حضور داشت.
امیر سرتیپ دوم خلبان ضرابی در سال ۱۳۶۰ اولین مرکز آموزش جنگنده اف۴ را در ایران را راه اندازی کرد.
وی مسئولیت های مهمی همچون معاونت عملیات پایگاه بوشهر، فرماندهی گردان آموزشی ۶۱ پایگاه شکاری بوشهر و ۱۱ شکاری پایگاه مهرآباد را در کارنامه خود داشت و به مدت سه سال نیز به عنوان وابسته نظامی ایران در چین مشغول بود.
مرحوم ضرابی در سال های اخیر با راه اندازی کانون خلبانان ایران، به عنوان دبیر این کانون، تلاش های بسیاری در ثبت خاطرات خلبانان جنگ و انتقال تجربیات آنان به نسل جدید انجام داد.
همواره به او گوشزد می نمودم که خاطراتت را قلم نگاره ساز!
که او نیز با لبخندی خاصً ، پاسخم را می داد! و تا کنون هنوز نمی دانم که آیا به خواسته و توصیه من عمل نمود و یا خیر؟
سرانجام در تاریخ شنبه هشتم مهرماه ١٤٠٢ شمسی ، ناگهان عمر دنیایی او به سر رسید و زندگی جاودانه خود را در پس این جهان فانی ، آغاز نمود.
او بزرگی بود که در خاموشی زیست و خاموش ، آسمانی گردید.
روحش شاد و نامش مانا
وَفَدَ علی ربً کریم
* عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران