مجله عمومی

بانوی اول کشور و جایگاه زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

بند پنجم این گزارش که در۸ مهر۱۴۰۲ منتشر شده است آمده:(همچنان که جمهوری اسلامی همان دموکراسی غربی نیست و بر مبنای اسلام و عدالت و شئونات شرعی و واقعی افراد، و نه نسبت‌های فامیلی و… استوار است، به همان دلیل هم چیزی به نام بانوی اوّل نه در آن وجود دارد و نه نیازی به چنین عناوین من‌درآوردی هست. لذا اصل طرح این بحث، یا مباحثی که شائبه‌ی در میان بودن تمایل به طرح آن را، از ناحیه‌ی هر کس که باشد، به میان بکشد، حتماً غلط است)*

فارغ از واکنش ها و نقدهای متنوع اهالی رسانه و فعالان سیاسی که از زوایای مختلف به این موضوع ورود کرده اند،بدون شک بهترین واکنش و پاسخ به چنین اظهارنظری را می توان در قانون اساسی یافت.

مقدمه‌ی قانون اساسی در تبیین جایگاه زن در نظام جمهوری اسلامی بنا به احکام اسلام و شیوه ی حکومت در اسلام مقرر می کند:

زن در قانون اساسی

(در ایجاد بنیادهای اجتماعی اسلامی، نیروهای انسانی که تاکنون در خدمت استثمار همه‏ جانبه خارجی بودند هویت اصلی و حقوق انسانی خود را باز می ‏یابند و در این بازیابی طبیعی است که زنان به دلیل ستم بیشتری که تاکنون از نظام طاغوتی متحمل شده‏ اند استیفای حقوق آنان بیشتر خواهد بود. خانواده، واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینه ‏ساز اصلی حرکت تکاملی و رشدیابنده انسان است اصل اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است. زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت «شیء بودن» و یا «ابزار کار بودن» در خدمت اشاعه مصرف ‏زدگی و استثمار، خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پُر ارج مادری در پرورش انسان‏های مکتبی پیش‏ آهنگ و خود همرزم مردان در میدا‏ن‏های فعال حیات می‏ باشد و در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود.‎‎‎‎‎ )

بدون شک با چنین تحلیلی از شخصیت زن در قانون اساسی،توجه به عناوینی چون بانوی اول که یادآور نظام طبقاتی و پادشاهی است فاقد وجاهت قانونی و شرعی است.خاصه اینکه مقدمه قانون اساسی ایران در تعریف شیوه حکومت در اسلام ابتدا به بهایی که ملت پرداخت اشاره کرده :(نهال انقلاب پس از یکسال و اندی مبارزه‌ی مستمر و پیگیر با باروری از خون بیش از شصت‌هزار شهید و صدهزار زخمی و معلول وبا برجای نهادن میلیاردها تومان خسارت مالی در میان فریادهای استقلال،آزادی،حکومت اسلامی به ثمر نشست) و سپس راجع به شیوه ی حکمرانی در نظام اسلامی مقرر می کند:

حکومت از دیدگاه اسلام،برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه گری فردی یا گروهی نیست بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی هم کیش و هم فکر است….ملت ما در جریان تکامل انقلابی خود از غبارها و زنگارهای طاغوتی زدوده شد……قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه ی تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم می کند…در ایجاد نهادها وبنیادهای سیاسی که خود پایه ی تشکیل جامعه است بر اساس تلقی مکتبی،صالحان عهده دار حکومت و اداره مملکت می گردند(ان الارض یرثها عبادی الصالحون=که زمین را ارث برند بندگان من شایستگان=سوره ی انبیا ایه۱۰۵)

واضح و مبرهن است ،آنچه در مقدمه قانون اساسی در توصیف شخصیت زن و صالحانی که عهده دار امور کشور خواهند شد، تصریح شده با اظهار نظر خانم علم الهدی پیرامون عبارت بانوی اول که یادآور نظام سلطنتی و پادشاهی است فرسنگ ها فاصله داشته، در واکنش به اظهار نظر ایشان این پرسش قابل طرح است که آیا در نظام جمهوری اسلامی که بنا به قانون اساسی حرکتی است برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین،تعریف موقعیتی تحت عنوان بانوی اول مشروعیت دارد؟

*گزارش منتشر شده در خبرگزاری مجله رز

وکیل دادگستری-شیراز

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا