ارمنستان ، قره باغ کوهستانی ، جمهوری آرتساخ و یک رویایی از دست رفته 

بیست سال زمان کمی نبود که ارامنه بتوانند در قره باغ کوهستانی ؛ جمهوری آرتساخ و استقلال آن را در جامعه بین المللی مورد تصویب و مشروعیت قرار بدهند ولی آنها از این زمان دو دهه ای استفاده نکردند و با وجود لابی های قدرتمند در اروپا و امریکا کارشان در نهایت به شکست و سقوط کشید .
ارامنه در تمام این سالها مست از پیروزهای ابتدای دهه نود غافل از جمهوری آذربایجان بودند در حالی که باکو به واسطه فروش نفت و گاز روز به روز بر انبار و ناوگان جنگی و تسلیحاتی خود می‌افزود و ترکیه نیز به عنوان یک متحد واقعی پشت سر خود می‌دید.
ارمنستان تنها دلخوش به روسیه بود ، روسیه ای که در این سالها تمرکزش را برای هدف جدیدی ذخیره کرده و به دنبال باز کردن جبهه تازه و تنش با ترکیه و آذربایجان نبود ، تفکرات غرب گرا دولت جدید در ارمنستان نیز مزید بر علت شده بود که روسیه هم از ضربه خوردن ارمنستان ناخوشنود نباشد .
سلاح های روسی و قدیمی ارامنه ناکارآمد بود و سیاستمداران جدید در دولت نیکول پاشنیان ناکارمدتر ، جنگجویان با شهامت و شجاعت ارمنی که در دهه نود حتی نیروهای چچنی و فرمانده افسانه ای آنها شامیل باسیف (در آن زمان که به کمک نیرویهای آذری آمده بودند) را در منطقه قره باغ شکست داده بودند ، در دهه دوم هزاره سوم دچار رخوت شده بودند( فرماندهان لایق ارمنی جنگ اول یا از دنیا رفته بودند یا دیگر برای جنگیدن پیر ) و انتظار کمک و حمایت منطقه ای و بین المللی نیز امیدی پوچ بود .
با اینکه جمهوری آرتساخ هیج وقت به عنوان یک کشور و هویت مستقل توسط جوامع بین المللی شناخته نشد و طبق اسناد سازمان ملل و قوانین بین الملل رسما جزئی از قلمرو خاک آذربایجان باقی مانده بود ولی سابقه تاریخی چند هزار ساله اسکان ارمنیان در این خطه نیز قابل کتمان نیست ، به هر روی ارمنیان دوباره مجبور به کوچک بزرگی از سرزمین های آبا و اجدای خود همانند اوایل قرن بیستم شدند و احتمالا این کوچ و اخراج اجباری ادامه یابد .
خبر سقوط استپانکرت پایتخت جمهوری آرتساخ مانند خبر سقوط کابل توسط طالبان برای نگارنده و بسیاری که دل در گروی ایران زمین و فلات ایران دارند تلخ بود و شاید این نوشته بیشتر از اینکه تابع منطق بین الملل و سیاست باشد از احساسات نشات گرفته ولی بهرحال من هرگز نه میهمان نوازی ارمنیان در ارمنستان را فراموش می‌کنم و نه رنجش در باکو در بحث راجع به تاریخ و سرگذشت سرزمین آران و بادکوبه به عنوان یک ایرانی با اصالت آذری اصیل ( اردبیلی ) ،
ارامنه با فرهنگ تاریخی ، با اصالت و ریشه دار خود همواره همراه ایرانیان در سیاست و تاریخ و به خصوص هنر این سرزمین بوده اند و امیدوارم که بتوانند با اصلاحاتی در سرزمین و سیاست خود اقتدار گذشته خود را بازیابند و آنها که در تاریخ باستانی خود فراز و فرود سیاسی ، اجتماعی فراوان داشته اند، همواره توانستند راه خود را در تلاطم های سیاسی و تلخی روزگار که برای آنان کم هم نبوده است بیابند ، در این میان ایران نیز دوستان خود را هرگز فراموش نخواهد کرد و همچنین کسانی که جَلوت یا خلوت به دنبال خباثت و نقشه های شوم برای ایران زمین هستند .
«می‌روی ، دگر چه بگویم ، عادت دارم ، طاقت می‌آورم ، بگذار سینه ام کمی به درد آید تا جای قلبم را به یاد آورم … » هاموساهیان ،شاعر معاصر ارمنی

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا