در جوانی و در روزگاری که از سر غفلت و سرخوشیِ ناشی از مشغولیت با ادبیات، بهای چندانی به درس و مشق دبیرستان نمی دادم، با دوست فرزانه ای آشنا شدم که فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف بود. به خوبی به خاطر دارم، تقریبا همه اطراف و اکناف حلقه فکری و اجتماعی، با چنین تعبیری از او یاد می کردند: «مدرکش رو از شریف گرفته. مگه شوخیه؟» …بعدها هم مداوما از این سو و آن سو می شنیدم که درباره دانش آموخته های دانشگاه تهران و دیگر دانشگاه های مهم کشور، اوصاف تحسین آمیزی بر زبان جاری می شد.
نمی دانم در آن روزگاران، بذل و بخشش امتیازات سهمیه ای در حد و اندازه امروز بود یا نه. اما به هر حال، قبولی در دانشگاه های دولتی ممتاز کشور، کاری بود بسی دشوار و در نتیجه، وقتی که یک دانش آموز روستایی محروم یا دانش آموزی از یک شهرستان دورافتاده در رقابتی که قطعا منصفانه تر از امروز بود، به دانشگاه درجه یک کشور می رفت، افتخار بزرگی به حساب می آمد. اما حالا موسسات کنکوری و تدریس خصوصی و امتیازات خاصه بخشی نهادها و بعضا فروش سوالات، بازی را سخت تر کرده است. بگذریم… نمی خواهم وارد مقولات کیفیت آموزش شوم و به این بپردازم که با این سیاست های چند سال اخیر در جذب استاد و هیات علمی، تا چه اندازه تفاوت جدی داریم بین دانشگاه های تهران و دانشگاه های دیگر استان ها. اتفاقا قصد دارم از ایران بیرون بزنم و به این مساله توجه کنم که همین دانشگاه های ممتاز دولتی تهران که همه برای درس خواندن و تدریس در آن سر و دست می شکنند، در رنکینگ جهانی، چه جایگاهی دارند و از این گذشته، ایران در مقایسه با رقبای منطقه ای، چه موقعیتی دارد. خوب … هذا سند معتبر دانشگاه متعلق به رفیق شفیق جمهوری اسلامی یعنی لیست شانگهای، هذا میدان.
قبل از این که به لیست خوبان عالم بپردازیم، همین اول کار با این ارقام تلخ روبرو شویم: دانشگاه تهران در رده دانشگاه های دارای رتبه ۳۰۱ تا ۴۰۰ جهان قرار گرفته، دانشگاه علوم پزشکی تهران در رده ۴۰۱ تا ۵۰۰ جهان است، تربیت مدرس تهران ۵۰۱ تا ۶۰۰ و همچنین شریف و امیرکبیر در رده ۶۰۱ تا ۷۰۰ هستند. اما همین جای کار، لازم است به این موضوع نیز اشاره کنیم که معضل پایین بودن سطح کیفی آموزش عالی، فقط معضل دانشگاه های ایران نیست و اغلب کشورهای منطقه نیز، کمابیش چنین وضعیتی دارند. به عبارتی دیگر، می توان مساله را از یک پنجره منطقه ای – تمدنی نگریست و فارغ از دعواهای مرسوم مثلا چپ و مثلا راست، به دنبال پاسخ پرسش هایی سطح کلان رفت و به جای این که صرفا به بررسی کارنامه یک دولت و یک نظام حکمرانی بپردازیم، به موضوع اساسی تری بیاندیشیم و بپرسیم: در نظام تصمیم گیری و حکمرانی ما و کشورهای پیرامون، جایگاه علم و دانشگاه کجاست و اساسا توجه به دانشگاه، چه ارتباطی دارد با انگاره و پندار ما درباره مفاهیم مهمی همچون غرب، قدرت، رقابت و نظام بین الملل.
بیست دانشگاه برتر جهان:
به قول دوست روانشناس من؛ در جهان پیشرفته امروز، کار دانشگاه، از کار دولت و حکومت هم مهم تر است و بیست دانشگاه برتر جهان، از بسیاری جهات، تکلیف بسیاری از مسائل علمی و اقتصادی جهان را روشن می کنند.
هر اندازه که آقایان و خانم های سیاستمدار با آن ماشین های خوشگل غالبا مشکی رنگ ضدگلوله و بادیگاردهای قدبلندشان جلوی دوربین ها ژست بگیرند، باز هم می دانیم که در پشت پرده، مشاورین آنها در مجموع، حتی بیش از رهبران، اثرگذار و مهم هستند. مشاورینی که غالبا از دانشگاه های درست و درمان بیرون آمده اند (صد البته در بسیاری از ممالک منطقه ما چنین نیست). اگر نگاهی به لیست بیست دانشگاه برتر جهان در سال ۲۰۲۲ میلادی بیاندازیم، با چنین تصویری روبرو می شویم:
الف) سه دانشگاه آمریکایی هاروارد، استنفورد و ام.آی.تی بر پله اول تا سوم ایستاده اند.
ب) سه دانشگاه انگلیسی کمبریج، آکسفورد و کالج لندن به ترتیب بر پله های چهارم، هفتم و هجدهم ایستاده اند.
ج) دانشگاه پاریس ساکلی فرانسه شانزدهم است.
د) دانشگاه صنعتی زوریخ سوئیس بر رده بیستم ایستاده است.
ه) با احتساب سه دانشگاه اول که بدانها اشاره شد، مجموعا ۱۵ دانشگاه از ۲۰ دانشگاه معتبر جهان به آمریکا تعلق دارند. از این گذشته، از یکصد دانشگاه برتر جهان ۳۹ دانشگاه متعلق به آمریکا است.
و) موقعیت کشورهای اروپایی از حیث تعداد دانشگاه در لیست یکصد دانشگاه برتر جهان به این شکل است: انگلیس (۸ دانشگاه)، فرانسه (۴ دانشگاه)، آلمان (۴ دانشگاه)، سویس (۴ دانشگاه)، هلند (۳ دانشگاه)، بلژیک (۲ دانشگاه)، دانمارک (۲ دانشگاه)، سوئد (۳ دانشگاه).
ز) در لیست یکصد برتر دانشگاه جهان، نامی از دانشگاه های حضرت روسیه نمی بینیم.
ح) دو کشور مهاجرپذیر مشهور نیز، وضعیت خوبی دارند. از یکصد دانشگاه برتر جهان ۵ دانشگاه به کانادا و ۷ دانشگاه نیز به استرالیا تعلق دارند.
موقعیت دانشگاه های آسیایی در لیست یکصد دانشگاه برتر:
در لیست یکصد دانشگاه برتر جهان، ابتدا اسامی دانشگاه های برتر ژاپنی و چینی خودنمایی می کند و سپس می بینیم که دانشگاه های کره جنوبی، سنگاپور، رژیم صهیونیستی اسرائیل و هنگ کنگ، نمود آشکار دارند و تعداد دانشگاه های آسیایی در لیست یکصد برتر از این قرار است: چین (۸ دانشگاه)، اسرائیل (۳ دانشگاه)، سنگاپور (۲ دانشگاه)، ژاپن (۲ دانشگاه)، کره جنوبی (۱ دانشگاه)، هنگ کنگ (۱ دانشگاه).
از میان کشورهای مهم خاورمیانه همچون ایران، ترکیه، مصر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، هیچ دانشگاهی در لیست یکصد دانشگاه برتر جهان قرار نگرفته است.
عراق که روزگاری با نظامیه بغداد و دیگر مراکز علمی، الگویی برای منطقه و جهان بود، حتی در لیست یک هزار دانشگاه برتر جهان نیست. همچنین دانشگاه الازهر مصر با آن همه دبدبه و کبکبه، به زحمت در رده دانشگاه های دارای رتبه ۸۰۱ تا ۹۰۰ جای گرفته است. پاکستان و اندونزی به عنوان کشورهای مهم و پرجمعیت جهان اسلام، در لیست دانشگاه های مهم حرفی برای گفتن ندارند و دو دانشگاه مهم مالزی نیز به زحمت در رده ۳۰۱ تا ۴۰۰ جای گرفته اند و از این گذشته، هندوستان با آن همه جمعیت و اهداف مهم، در همان رده ۳۰۱ تا ۴۰۰ است. ولی ظاهرا عربستان سعودی، اهداف جدیدی در حوزه دانشگاهی دارد و چنین آماری را رقم زده است: دانشگاه ملک سعود و دانشگاه ملک عبدالعزیز در رتبه ۱۰۱ تا ۱۵۰ هستند، دانشگاه ملک عبدالله ۲۰۱ تا ۳۰۰، دانشگاه ملک فهد ۴۰۱ تا ۵۰۰ و دانشگاه طائف ۴۰۱ تا ۵۰۰. اما ترکیه با حجم گسترده تبلیغات منطقه ای و جهانی برای جذب دانشجوی خارجی، چنین وضعیتی دارد: دانشگاه استانبول ۴۰۱ تا ۵۰۰، دانشگاه بهداشت و سلامت و دانشگاه حاجت تپه ۶۰۱ تا ۷۰۰، دانشگاه آنکارا ۸۰۱ تا ۹۰۰.
آیا جایگاه نامناسب در لیست دانشگاه های برتر جهان، صرفا متعلق به کشورهای منطقه ماست؟ خیر. سه کشور قطب گردشگری اروپا نیز چنین وضعیتی دارند. ایتالیا که روزگاری مهد دانش و فن بوده، اسپانیا که یکی از مهمترین مراکز رشد تمدنی و قدرت استعمارگر بوده و یونان نیز که به عنوان کانون پرورش بزرگترین فلاسفه جهان شناخته می شد، هیچکدامشان در لیست دارندگان یکصد دانشگاه برتر جهان، جایی برای خود دست و پا نکرده اند. این سه کشور، در کنار قدرت بزرگ آسیای یعنی هندوستان و کشورهای مهم منطقه ما یعنی ایران، ترکیه، عراق، پاکستان و مصر، ملک دانشگاه های ممتاز جهان نیستند. از افغانستان گرفته تا کشورهای مهم آسیای میانه و قفقاز، جایی در لیست اسامی برتر ندارند. این به خودی خود، موضوعی مهم، معنی دار و شایان تامل است. شواهد نشان می دهد که ما از سویی، شاهد یک جا به جایی بزرگ کانون های زایش و پرورش علم هستیم. از دیگر سو، به خوبی می توانیم ببینیم که ارتقای کیفیت دانشگاه ها، از مهمترین نشانه های توسعه سیاسی و صنعتی کشورها است. (ناچاریم در این مقوله، چین را به عنوان یک استثناء در نظر آوریم). به عبارتی روشن، فعالیت پژوهشی آزاد، مستقل، علمی و پرورش دانشجویان و استادان توانمند، رکن مهم توسعه است. نمی توان قدرت کشورها را صرفا بر اساسا توان رزمی آنها محاسبه کرد.
قدرت، ارتباط عمیقی با مقوله دانش و توسعه دانشگاهی دارد. اعتبار و پرستیژ کشورها در نظام بین الملل، ارتباط مستقیمی با توسعه دانشگاهی دارد و اگر یک بار دیگر لیست کشورهای برتر این یادداشت را از منظر اهمیت و جایگاه در نظام بین الملل مرور کنیم، می توانیم به وضوح ببینیم که یک کشورِ فاقد دانشگاه قدرتمند و باکیفیت، در محافل سیاسی و فکری جهان و در معادلات اقتصادی و مالی جهان نیز، حرفی برای گفتن ندارد. کشورهایی که دانشگاه را به یک ماشین عظیم صدور مدارک تحصیلی بی اعتبار و فرمالیته تبدیل کنند، قطعا نمی توانند صاحب سیاستمداران، بروکرات ها و تکنوکرات های توانا و باکفایت شوند و نهایتا به جایی می رسند که همه، همدیگر را آقای دکتر و خانم دکتر صدا می زنند اما حین گوش سپردن به سخنرانی رئیس جمهور و معاون او گرفته تا مصاحبه وزرا و نمایندگان مجلس، با مراتع گسترده ای از لاف گزاف و سخن و سوتی بی معنی روبرو می شویم.
اگر در کنار معضلاتی همچون تغییرات اقلیمی و خشکسالی، حکمرانی بی کیفیت، تورم مداوم، رویکرد مشابه ایران و دیگر کشورهای منطقه به پدیده ای به نام دانشگاه ادامه پیدا کند، نمی توان امیدی به توسعه و ثبات آینده منطقه داشت.
۳۱۱۳۱۱