بنا داشتم برای هزارمین پست صفحه‌ی مجازی ام در پلتفرم اینستاگرام *مطلبی بنویسم،پیرامون روزها و لحظاتی که پس از ایجاد آن صفحه بر من گذشته است و جبر روزگار مجالی برای بیانش نگذاشته بود،چند روزی ذهن و فکرم درگیر قطار کردن کلمات بود برای حرکت در ایستگاه هزارمین پست تا اینکه حادثه‌ی شاهچراغ و شهادت هموطنان عزیزم، شیرازی‌های با معرفت شد مهم‌ترین دلیل تا در هزارمین پست یادی کنم از مرام و معرفت همشهری های گلم،آنان که صفا و صداقت وصف ذاتی ایشان هست، مهمان‌نواز و مهربان هستند و در بزنگاه‌ها کاری می‌کنند کارستان،این شد که رفتم سراغ دایره لغاتی که در این سال‌ها به خاطر سپرده ام،اما هرچه به این ذهن خسته و مملو از کلمه و عبارت فشار آوردم،به سراغ هر واژه ای که می‌رفتم می‌دیدم لایق و قادر نیست تا حکایت آنچه در تصاویر و فیلم‌های منتشر شده از آن حادثه دیده‌اید را بیان کند،واژه‌ها ناتوان،کلام الکن،قلم قاصر و ذهن خسته‌تر از آن است که مرام و شجاعت کارگر خدماتی روزمزد ی را نقل کند که تنها به حکم وظیفه ای که جز به انسانیت معنا نمی‌شود،دل دریایی‌اش را سپر بلای کسانی کند که تا چند ثانیه پیش نه او را می‌دیدند و نه حتی شاید…
کارگری که یقینا در این وانفسای گرانی از حداقل‌های یک زندگی ساده بی‌بهره‌است با رفتار شجاعانه‌اش به خیل عظیمی از هموطنان خویش زندگی بخشید،کسی چه می‌داند که اگر این همشهری عزیزم در آن لحظه تروریست وحشی را مهار نکرده بود چه فاجعه‌ای در انتظارمان بود.
بیست ودوم مرداد را باید به نام نامی او ثبت کرد ،او که نماد مردانگی است و ایثار و اما بعد ؛
بدون شک چنین انسان شریفی که نان کارگری و زحمتکشی بر سفره‌ی خویش و خانواده‌اش برده،به نیکی آموخته که جز از خدا از هیچ بنی بشری چیزی طلب نکند، اما تکلیف منِ شهروند و آن مقام مثلا مسئول چیست؟آیا کسی سراغش گرفته است و دست‌مریزادی جانانه به او گفته؟کسی شانه‌های مردانه‌اش را بوسه باران کرده؟ نمی‌دانم،اما ای کاش تا دیر نشده همین امروز به حرمت مردانگی و ایثار به احترام مرام پهلوانی و مسلک جوانمردی طوری که شایسته‌ی چنین جوانمردی است وی را تکریم کنیم. هرچند که نیک می‌دانیم چنین انسان‌های شریفی برای روشن نگه داشتن چراغ معرفت و از خودگذشتگی معطل تکریم وسپاس نخواهند بود ، اما این بی‌توقعی توجیه موجهی برای بی مسئولیتی شما مسئولان خاصه مسئولان شهر شیراز و استان فارس نخواهد بود.
همین امروز سراغش بروید فردا دیر است.
واما تو کاکوی مشتی و با غیرتم که گویی نام خانوادگی شریفت بادپا ست،یقین بدان به احترام مردانگی ات ایستاده،کلاه از سر برداشته و تا به ابد خودمان را خاکسار معرفتت می‌دانیم.
کلام آخر؛ دمت گرم مشتی،کاکوی دلیر و با مرام
وکیل دادگستری_شیراز
صفحه‌ی اینستاگرام بنده:
http://m.h_jafarpour
-
-
-
-
-
-
