بررسی پنج ادعا درباره سیاست خارجی دولت سیزدهم

برخی در نقد سیاست خارجی دولت سیزدهم پنج بحران ماهیت، روش، صورت، بحران و قدرت را مطرح می کنند و در این راستا بحران ماهیت به معنای عدم توانایی تشخیص حوزه‌های “کنش‌گری استراتژیک” تفسیر می شود. حوزه های کنشگری دستگاه دیپلماسی در دولت سیزدهم کاملا مشخص و روشن است. راهبرد سیاست خارجی در سطح بین المللی کنش‌گری برای تقویت جبهه چندجانبه گرایی،همکاری با جهان اسلام و یافتن دوستان بیشتر در اقصی نقاط جهان؛ کنش‌گری در سطح منطقه، بهره گیری از ائتلاف های منطقه ای و کنش‌گری در سطح دوجانبه،تقویت مناسبات با اکثر همسایگان و حل اختلافات با یکی دو کشور همسایه است. برای هر سطح از کنش‌گری ،راهکار و راهبرد وجود داشته و اجرا می شود.

رابطه قدرت و ایدئولوژی

در همین رابطه ایدئولوژی مغایر با منافع ملی خوانده می شود. جمهوری اسلامی یک نظام ایدئولوژیک است و طبعا دولت هم نمی تواند غیر ایدئولوژیک باشد. هیچکدام از دولت های قبل نیز غیر ایدئولوژیک نبوده اند. اصلا قدرت به دلیل ایدئولوژی تولید و حفظ می شود. کدام قدرت است که فاقد ایدئولوژی باشد.آیا آمریکا یک کشور غیرایدئولوژیک است؟ آیا شوروی سابق ایدئولوژی نداشت یا روسیه فعلی فاقد ایدئولوژی است؟آیا رژیم جعلی اسرائیل ایدئولوژی ندارد؟ایدئولوژی صرفنظر از نوع آن،آرمان های یک کشور را تعریف کرده و قدرت می سازد. در ایران منافع ملی و ایدئولوژی نه تنها از هم جدا نیستند بلکه در یک امتداد قرار دارند. آیا اگر جهان اسلام یکپارچه از ارزش های خود دفاع کند ومقابل هتک حرمت مقدسات اسلامی بایستد،به ضرر منافع ملی ایران است؟ آیا اگرمسلمانان متحدانه با گروه های تروریستی مثل داعش مبارزه کنند،به ضرر منافع ملی ماست؟ آیا اگر مسلمانان علیه اسرائیل که دشمن ایران است بسیج شوند، منافع ملی ما نقض می شود؟

حفظ ظرفیت های ژئوپولیتیکی کشور

گفته شده که همه مزیت های کشور در اختیار همسایگان قرار گرفته و از ظرفیت های ژئوپولیتیکی استفاده نمی شود. تقویت روابط با همسایگان یکی از اصول سیاست خارجی دولت های جهان است و هر کشوری از همسایگان غافل باشد فاقد دیپلماسی فعال است. آیا افزایش ارتباط با همسایگان، کشور و ظرفیت های ژئوپلیتیکی را نابود کرده است؟ اتفاقا بعد از جنگ اوکراین و تحریم خطوط مواصلاتی روسیه،مسیرهای ترانزیتی جاده ای،ریلی و دریایی ایران به یکی از خطوط اصلی کشورهای جهان بخصوص همسایگان تبدیل شده است. اینکه اگر بندر فاو عراق توسعه پیدا کند و راه ترانزیتی از عراق به اروپا کشیده شود، ما مزیت ترانزیتی خود را از دست می دهیم،حرف دقیقی نیست. اول اینکه زمان اجرای این پروژه طولانی است و بطور اصولی با توجه به افزایش تعاملات اقتصادی کشورها،اهمیت و مزیت خطوط مواصلاتی حفظ خواهد شد. ضمنا مسیرهای هواپیمایی از آسمان ایران نیز حذف نشده و بصورت عادی ادامه دارد.

هماهنگی دیپلماسی و میدان

در دولت سیزدهم هماهنگی خوبی میان دستگاه دیپلماسی و میدان وجود داشته و فعالیت های آنها مکمل یکدیگر و تامین کننده منافع ملی است.سفر رئیس جمهور به سوریه و عراق که در کنار دستاورهای سیاسی موجب تقویت محور مقاومت شد، نماد هماهنگی دیپلماسی و میدان است. عادی سازی مناسبات ایران و عربستان بدون هماهنگی دیپلماسی و میدان ممکن نمی شد.در قفقاز اگر هماهنگی میدان و دیپلماسی نبود احتمال تغییر مرزهای بین المللی وجود داشت.روابط خوب ایران با عراق و لبنان هم به همین دلیل است.البته موضوع حقابه ایران در هیرمند ارتباطی به میدان ندارد و موضوعی است که باید از طریق مذاکرات دیپلماتیک به نتیجه برسد.

هیچ کشوری برای ایران خط مشی تعیین نمی کند

چه کسی گفته است چین -که البته دیگر کمونیست نیست- ضامن روابط ایران و عربستان شده است؟ عربستان چون خود را در ردیف کشورهای کوچک خلیج فارس نمی دانست،پیشنهاد داد که جلسه در پکن باشد.آیا این به معنای ضمانت چین در روابط ایران و عربستان است؟چین به دلیل اولویت های اقتصادی خود حتی میان کشورهای دوست میانجیگری نمی کند چه برسد به اینکه ضامن روابط آنها باشد.ایران و عربستان خود ضامن روابط خویش هستند و نه چین و نه هیچ کشور دیگری برای ایران خط مشی تعیین نکرده و نمی کند.

بحران اولویت و نقش برجام

گفته شده در سیاست خارجی دچار بحران اولویت هستیم و مثلاً برجام برای ما اهمیت ندارد. اگر برجام برای ایران مهم نبود که میز مذاکره را ترک می کرد.کدام طرف از برجام خارج شد و در مسیر به نتیجه رسیدن این توافق،کار شکنی می کند؟ برجام و لغو تحریم ها در اولویت سیاست خارجی است اما پیشرفت کشور معطل برجام نمی ماند. ایران در سیاست خارجی اولویت های روشنی دارد.اولویت سیاست خارجی ،دوستی با دوستان و دوری از دشمنان است.با این نگاه،آمریکا و اروپا تا زمانی که دست از خصومت علیه ایران برندارند،فاقد اولویت هستند.ما با روسیه روابط مستحکم ورو به رشد داریم اما منافع آن ها را بر منافع خود ترجیح نمی دهیم.ما در همه مسائل منطقه ای و بین المللی با روسها دارای مواضع یکسان نیستیم اما مواضع مشترک ما به مراتب بیشتر از اختلافات است. قطعا اوکراین مسئله ما نیست و دخالتی در جنگ روسیه و اوکراین نداریم.این موضع از سوی بالاترین مقام کشور بیان شده است. ما درگیر اوکراین نیستیم اما ناتو می خواهد بگوید که اینگونه است. آیا بیانیه های ناتو باید ملاک قضاوت باشد؟ می گویند روسیه تنها کشوری است که پایتخت ایران را اشغال کرد. در حالی که فقط روسها تهرن را اشغال نکردند؛انگلیس هم در کنار آنها بود و در سفارت روسیه در تهران عکس یادگاری گرفتند. روسیه پس از فروپاشی شوروی،تغییر ماهیت داد اما انگلیس همان بریتانیای قبل است. سئوال می شود که «اصلا آمریکایی ها بیشتر به ما ضربه زدند یا روس ها؟» آیا پاسخ این سئوال روشن نیست؟

گفته شده پیشرفت های علمی و نظامی،قدرت ایجاد نکرده است. اگر اینگونه بود و پیشرفت های علمی،نظامی و دفاعی ایران موجب قدرت بازدارندگی نشده بود که تاکنون بارها توسط آمریکا و متحدانش بلعیده شده بودیم.اگر آمریکا امروزدر غرب آسیا یک بازیگر تاثیرگذار نیست به دلیل قدرت ایران است.خود آمریکایی ها می گویند نفوذ ایران در منطقه از ساخت بمب اتم خطرناک تر است.آیا این نفوذ با قدرت ایجاد نشده،اگر قدرت بازدارند ایران نبود که حملات سایبری اغیار ما را فلج می کرد.با همین قدرت سایبری، آلبانی متقاعد به برخورد با منافقین شد.اگر توان نظامی و علمی ما تبدیل به قدرت نشده بود که امروز داعش در سوریه حضور داشت و سوریه بی ثبات می ماند.قدرت ایران نگذشت اقلیم کردستان از عراق جدا شود.همین قدرت، قطر را از میان تحریم های کشورهای عرب بیرون کشید و نجات داد.اردوغان با قدرت ایران از کودتای داخلی سالم خارج شد.آیا می بایست همانند لیبی،خود را خلع سلاح کنیم تا به قدرت برسیم؟

ایران و چین و بحران تئوریک

می گویند دولت اعتدال به دنبال تامین منافع ملی بود و به همین دلیل پروژه های اقتصادی را به چین نداد. این درست است که در دولت اعتدال با چینی ها خوب عمل نشد و این از ضعف سیاست خارجی آن دولت و خلاف منافع ملی بود. دولت اعتدال، منافع ملی را در کار با غرب می دید، بعد از به نتیجه رسیدن برجام مقامات شرکت های غربی پی در پی به ایران آمدند و با شرکت هایی همچون توتال،ایرباس و….قرار دادهای کلان بسته شد.اما با یک امضای ترامپ همه خُلف وعده کرده و از ایران رفتند؛ حتی حاضر شدند جریمه بدهند اما در ایران نباشند.آیا منافع ملی ما تامین شد؟آیا نباید مسئولین دولت اعتدال به علت این خطای محاسبه و اعتماد چندباره به غرب،مذمت شوند.آیا اگر آن زمان با شرکت های چین و روس و هند و برزیل و….قرار داد می بستیم امروز در وضعیت بهتری نبودیم؟

دیپلماسی پویا و متوازن

واقعیت این است که وزارت امورخارجه در دولت سیزدهم بدون ورود در حواشی به اعمال دیپلماسی پویا و متوازن روی آورده و متواضعانه با استفاده از تجربیات وزرا و مسئولین سیاست خارجی در دوره های گذشته، با اعتماد به نفس مسیرهای سخت را هموار می سازد. سختی وجود دارد اما سیاست خارجی بحران ندارد، نباید بحران شناخت خود از فضای بین المللی و منافع ملی را به حساب سیاست خارجی بگذاریم.

۳۱۱۳۱۱

خروج از نسخه موبایل