برخی ترجیح می‌دهند که «جامعه‌نشناس» باشند

این که یک برنامه‌ی مذهبی مانند «حسینیه معلی» سهم مخاطبش از جامعه‌ی ایران بزرگتر از سهم مخاطب یک مسابقه‌ی رقص سلبریتی‌ها از جامعه‌ی بریتانیا است، قاعدتاً برای هر جامعه‌شناس حقیقت‌جو و تحلیل‌گر منصفی باید محل تأمل باشد.

به گزارش مجله رز شهاب اسفندیاری، رئیس دانشگاه صدا و سیما در مورد گزارش اخیر آفکام (سازمان تنظیم‌کننده مقررات رسانه‌ای بریتانیا) که از کاهش تماشای سنتی تلویزیون در بریتانیا خبر می‌دهد در یادداشتی نوشت: رفته رفته از تعداد تماشاگرانی که در ساعات پربیننده «پای تلویزیون می‌نشینند تا ببینند چه نشان می‌دهد» کاسته می‌شود و تماشای انتخابی و شخصی بر سکوهای مختلف افزایش می‌یابد.

البته رسانه‌های بزرگ خدمت عمومی مانند بی‌بی‌سی هم با راه‌اندازی پلتفرم‌های جدید بر بستر اینترنت مانند iPlayer  مخاطبان خود در فضای مجازی را افزایش داده‌اند. همان‌طور که در ایران هم تلوبیون سکویی محبوب برای تماشای انتخابی و شخصی برنامه‌های تلویزیون را فراهم آورده است.

نکته قابل توجه در گزارش آفکام آمار بینندگان مهمترین مناسک تلویزیونی و پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی در بریتانیا است. در سال ۲۰۲۲ مسابقه فوتبال انگلستان – فرانسه در جام‌جهانی با ۱۶/۱ میلیون بیننده در رتبه‌ی اول و مراسم تشییع جنازه ملکه با ۱۳/۲ میلیون در جایگاه دوم قرار دارد.

پر بیننده‌ترین برنامه‌ی تولیدی BBC در انگلستان یک مسابقه‌ی رقص سلبریتی‌ها است که ۱۹ سال سابقه‌ی پخش دارد. این برنامه در موفق‌ترین فصل خود ۱۱ میلیون بیننده داشته است. اگر جمعیت بالای ۱۲ سال آن کشور (حدود ۵۷ میلیون نفر) را در نظر بگیریم، این برنامه حدود ۲۰٪ بیننده داشته است.

مقایسه‌ی این آمار با آخرین نظرسنجی در مورد مخاطبان ویژه برنامه‌های محرم در تلویزیون ایران قابل توجه است. پر بیننده‌ترین برنامه‌ی دهه‌ی اول محرم در ایران حسینیه‌ی معلی بود. بر اساس نتایج نظرسنجی ۳۰/۶ ٪ از مردم (بالای ۱۲ سال) تماشاگر این برنامه بودند؛ یعنی حدود ۲۰ میلیون نفر.

این که یک برنامه‌ی مذهبی مانند «حسینیه معلی» سهم مخاطبش از جامعه‌ی ایران بزرگتر از سهم مخاطب یک مسابقه‌ی رقص سلبریتی‌ها از جامعه‌ی بریتانیا است، قاعدتاً برای هر جامعه‌شناس حقیقت‌جو و تحلیل‌گر منصفی باید محل تأمل باشد.

بی‌گمان جایگاه نهاد دین و گستره‌ و عمق نفوذ آن در این دو جامعه بسیار بسیار متفاوت است. این که افرادی مثل نقل و نبات از «زوال مرجعیت دین»، «دین‌گریزی»، «افول باورهای مذهبی»  و حتی «فروپاشی اجتماعی» در ایران سخن می‌گویند بیشتر از جنس «آرزو اندیشی» است.

این که برخی بدون توجه به این تفاوت‌های بنیادین در جایگاه و قدرت نهادهای اجتماعی و سازمان‌های مدنی و ساختارهای حقیقی قدرت، مطالبه‌ی دگرگونی ناگهانی ساختارهای حقوقی و تحقق یک جامعه‌ی سکولار و بی‌اعتنا به نهاد دین و ارزش‌ها و هنجارهای آن را طرح می‌کنند، آرزو اندیشی است.

ظاهراً برخی ترجیح می‌دهند که «جامعه‌نشناس» باشند و به ترویج و نشر پیش‌فرض‌های ایدئولوژیک و گزاره‌های سیاسی خود اکتفا کنند. این رویکرد اگر صرفاً یک تفنن نظری بود اشکالی نداشت. فاجعه آنگاه رخ می‌دهد که برخی تصویر برساخته‌ی این روشنفکران و جامعه‌شناسان از جامعه را باور کنند.

آن جوانی که فکر و ذهنش از این تصورات آکنده شده که «دین در حال زوال است»، و «جامعه در حال فروپاشی است»،  و «نظام به زودی سقوط می‌کند»، طبعأ با محاسبات غلط ممکن است خطر کند و وارد میدان مبارزه‌ای خیالی شود که پیروزی در آن خیلی نزدیک و در دسترس به نظر می‌رسد.

بر این اساس، آنها که چنین تصاویر جعلی از جامعه را برمی‌سازنند و ترویج می‌کنند در همه‌ی مصائب و هزینه‌هایی که بر نسل جوان تحمیل شده، شریک و مسئول‌اند. در مرور وقایع تلخ پائیز سال گذشته، این حقیقت را بی‌پرده باید گفت که برخی روشنفکران و جامعه‌شناسان خون بر دستان خود داشتند.

پ.ن. ۱: به قید «برخی» در پاراگراف «برخی ترجیح می‌دهند که «جامعه‌نشناس» باشند…» لطفاً دقت شود. بودند جامعه‌شناسان و فعالان اجتماعی و سیاسی که در بحبوحه‌ی همان حوادث تلخ کف خیابان‌ها، هشدار می‌دادند که این حکومت «پوشالی» نیست و «براندازی» آن نه ممکن است و نه مطلوب.

پ.ن.۲: برخی دوستان نکته‌سنج ممکن است بگویند اگر تلویزیون ایران هم رقص سلبریتی‌ها پخش کند چه بسا بیشتر از حسینیه معلی بیننده داشته باشد. به این بزرگواران عرض شود که آفتاب آمد دلیل آفتاب! این که چنان برنامه‌هایی از تلویزیون ایران پخش نمی‌شود، خود دلیل است بر نفوذ و قدرت نهاد دین.

انتهای پیام

خروج از نسخه موبایل