این نظریه نافی تاثیرات ایدئولوژیک اسلامی بر روند نهضت مرحوم حضرت امام خمینی(ره) نیست اما نمی توان نقش و تاثیرات جنبش های چپگرا را که از نهضت مشروطیت در ایران فعال بوده و در مقاطع مختلف تاریخی خودنمایی کرده و پس از حوادث 28 مرداد 1332 دو رویداد جنبش ملی گرایی و قیام حضرت امام خمینی بستر مناسبی برای چپگرایان در ایران فراهم کرد را انکار کرد که در تاروپود اجتماعی نفوذ کرده و نهایتا همراه با پیروزی انقلاب اسلامی به تدریج افکار و عقاید چپگرایانه خود را به نام انقلابیگری بسط دادند.
حیات چپها در طول تاریخ بر مبنای اندیشه نقاد بود که جنبشی انقلابی و متراکم از احساس عقب ماندگی و محرومیت توده ها ایجاد کرده و همواره مخالف ثبات و آرامش بوده و راه اصلاح گری را در روند براندازی و انقلاب دنبال می کنند و چندان اعتباری برای اصلاحات تدریجی و آرام قائل نیستند و با ایجاد یک فضای شدیدا تبلیغاتی و پوپولیستی سعی دارند محرومان و اقشار فرودست و متوسط را با خود همراه سازند.
اما تجربه تاریخی نشان داده است غالب این تلاش ها منجر به قدرت یافتن جریان یا گروهی به شدت تمامیت خواه شده است که با حذف انقلابیون اولیه، هیچ گونه سازوکار دمکراتیک و مردمسالارانه را برنتابیده و با پناه بردن بر پیله ایدئولوژی های گزینشی و سودجویانه حتی با تحریف مبانی و اصول اولیه انقلاب یا شعار های آرمانی بنیادین سعی در تصاحب قدرت علیه ملت دارند.
هواداران و سمپات های جریان چپ به جای فعالیت های اجرایی و تکنوکرات و عمل گرایانه بر فعالیت تبلیغاتی و تهییج افکار عمومی تمرکز دارند و مفاهیم ارزشمند مانند اندیشه ورزی و خردمندی و مردمسالاری و کرامت انسانی را مسخ و وارونه کرده و به تدریج، انحرافی عمیقی در انقلاب یا قیام و نهضت های مردمی ایجاد می کنند.
انقلاب اسلامی ایران نیز از این عارضه در امان نبوده است و در مقاطع مختلف شاهد حضور و بروز چپگرایان با نمادهای انقلابیگری به ویژه اسلامیت نظام بوده ایم که اوج این حضور را در دوره هشت ساله دولت آقای محمود احمدی نژاد شاهدیم. در این دوره با وجود تبلیغات وسیع مردمسالارانه، نه تنها مشارکت قانونمند عمومی به افیون دولت چپگرا تبدیل شد بلکه غالب تصمیمات وسیاست های دولت وقت به دلایل مختلف علیه سرمایه گذاری ساختاری و زیربنایی و منافع ملی و آرامش و آسایش مردم منتهی شد. سیاست ضد توسعه ای چپگرایان سبب ایجاد اجماع جهانی علیه مردم ایران گردید که آثار مخرب این انزوای بین المللی به ویژه در عرصه اقتصادی موجبات عدم توسعه متوازن و متعادل را در ایران ایجاد نمود و حتی به شکل گیری و گسترش منافذ ضد امنیتی در ایران منجر شد.
پس از آن دوران، در دولت سیزدهم نیز شاهد بروز و فعالیت مجدد اندیشه و گفتمان های چپگرایانه در پوشش عناوین دولت مردمی و محرومین با حضور نمادهای مذهبی و آیینی هستیم.
شعارگرایی پوپولیستی و عوام گرایانه به شدت بر اقدامات اجرایی عملگرایانه در این دولت برتری دارد. در دولت چپگرای سیزدهم ایدئولوژی وارونه و تحریف شده ای که سنخیتی با هیچ یک از عناصر مهم و حیاتی انقلاب اسلامی یعنی نه شرقی، نه غربی، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ندارد به عنوان مبانی و اصول اولیه انقلاب تبلیغ شده و عملا براندازی محتوایی و مفهومی انقلاب اسلامی از درون و مسخ جمهوری اسلامی در حال وقوع است.
با وجود تلاش چپگرایان برای ایجاد ساختاری غیردمکراتیک و مردم ستیز، در مقابل نیز بقای اندیشه های آزادیخوانه و استقلال طلبانه همراه با عزت و کرامت انسانی که در بطن جامعه اسلامی ایران و در میان قاطبه مردم همچنان حیات دارد و در مسیرهای دمکراتیک و قانونی از فرصت اعتراض نسبت به حاکمیت چپگرایان یا همان مارکسیستهای اسلامی و سوسیالیست مسلمان های نوین استفاده می کنند، فرصت مناسبی را برای بازگشت به اهداف و آرمان های اولیه انقلاب اسلامی فراهم کرده و می تواند در روندی دمکراتیک و مردمسالارانه مانع از انحراف عمیق محتوایی در مفهموم انقلاب اسلامی به سود تحریف چپ گرایانه شد و با توجه به عملکرد به شدت تخریبی، ضد توسعه ای، دشمن ساز، فرصت سوز و تهدیدآفرین چپگرایان مسلمان نما در دولت سیزدهم، خط پایانی بر حیات ناموفق و مخرب این دسته از چپگرایان در ایران شد.
آیا چپگرایان با اِعمال نظر و سلیقه افراطی و ضدانقلابی در پوشش انقلابی گری در روند انتخابات ۱۴۰۲ موفق به براندازی هویتی انقلاب اسلامی خواهند شد یا اینکه انقلاب اسلامی و مردم انقلابی مانع از موفقیت آنها در تغییر ماهیت انقلاب اسلامی خواهند بود؟
خواندن این مطلب 3 دقیقه زمان میبرد