خطر ارتدوکس‌های صهیونیست در اسرائیل 

به نظر می‌رسد برخلاف همه تبلیغات گذشته غرب و حتی یهودیان اشغالگر فلسطین که اسرائیل را تافته‌ای جدا بافته از ساختار اقتدارگرای نظام‌های سیاسی خاورمیانه به رخ می‌کشیدند، حالا با بحرانی روبرویند که ادعای «یگانگی» مردم اسرائیل را با اندیشه‌های بنیادگرای یهودیان ارتدوکس روبرو می‌بینند؛ افراطیونی که در پی اثبات دوباره این تصور خام هستند که قوم یهود برتر از دیگران است.
واقعیت این است که به رغم همه مقاومت‌های مدنی در برابر زیاده خواهی دولت ائتلافی و به شدت بنیادگرای «بنیامین نتانیاهو» اکنون این افراطیون ارتدوکس هستند که می‌خواهند نگرش‌های سلفی گرایانه خود را بر رویه سکولاریستی نظام سیاسی اسرائیل تحمیل کنند. این همان خطری است که نه تنها کیان اسرائیل بلکه امنیت منطقه خاورمیانه و به تبع آن جامعه جهانی را با تهدید روبرو کرده است.
مشکل تنها این نیست که با تغییرات در قوانین قضایی، دامنه توازن قوا در چارچوب نظام دموکراتیک دچار آسیب شده و قوه مجریه و مقام نخست دولت از قدرتی برتر نسبت به دیگر قوا از جمله قوه قضائیه برخوردار می‌شود. در بدترین حالت، این وضع ممکن است نتیجه‌ای مانند آنچه دهد که ترکیه و اصلاحاتی که «رجب طیب اردوغان» در قانون اساسی ترکیه به عمل آورد شود. علاوه براین، کم‌رنگی قوه مقننه در نظام سیاسی، چندان بیگانه با وضعی نیست که کشورهای خاورمیانه با آن آشنای دیرین هستند. مشکل، عمیق‌تر از تصورات شکلی جاری در تفسیر وقایع این روزهای اسرائیل است. یهودیان ارتدوکس در پی تحمیل خود به دولت ائتلافی نتانیاهو که با کسب کرسی‌هایی که در کنست(مجلس قانونگذاری) ممکن شد، گام نخست را برای سایه انداختن بر سیاست‌های اسرائیل برداشتند. گام دوم، اصلاحات قضایی است که آنان با گروگان گرفتن مقوله دولت ائتلافی، توانسته‌اند اراده خود را بر مخالفانشان غالب کنند. این روند با توجه به رویکرد توسعه طلبانه ارتدوکس‌ها نمی‌تواند آخرین گام آنان باشد. افراطیون هرگز به آنچه دارند، تمکین نمی‌کنند. آنان در همه جای جهان همواره همه چیز را در یک کاسه می‌خواهند. این خصلت جریان‌های ایدئولوژیک افراطی است. همین نکته است که تحولات اسرائیل را نزد همگان از اهمیت استراتژیک برخوردار می‌کند.
ماهیت اندیشه‌های صهیونیستی ارتدوکس‌ها، می‌تواند نظام سیاسی اسرائیل را از نگرشی عملگرایانه در مسیری کاملا ایدئولوژیک هدایت کند. این امر به معنای تزریق ناآرامی‌ و بی‌ثباتی‌های بیشتر در خاورمیانه خواهد شد. ارتدوکس‌های یهودی خود را «ابر ستاره» تاریخ بشر می‌خوانند. از این رو خود را بر اساس باوری تحریف شده، برتر از تمام انسان‌ها دانسته ومی‌کوشند چنین القاء کنند که تمام ادیان بزرگ و سنت‌های اخلاقی، زاییده یهودیت هستند. به قول یک یهودی منتقد صهیونیست‌های ارتدوکس( یووال نوح هراری) ؛ «خط فکری یهودیت مجدانه مدعی است که تمام دنیا به یک علت وجود دارد؛ فقط برای این‌که خاخام‌های یهودی بتوانند متون مقدس(از جمله تلمود) را بخوانند و این‌که اگر یهودیان این عمل را متوقف کنند، جهان به پایان می‌رسد.» جالب‌تر از آن، تصور برخی از ارتدوکس‌های یهودی است که باور دارند؛ مشهور ترین فرمان خداوند که گفته است« همسایه‌ات را دوست بدار» تنها به یهودیان اشاره دارد و هرگز دوست داشتن غیر یهودیان را معنا نمی‌دهد.
حال تصور کنید که نظام سیاسی اسرائیل علاوه بر بحران‌های مزمنی که در خاورمیانه سبب شده، با چنین نگرشی بخواهد ادامه حیات دهد. در این صورت، خاورمیانه با چه مشکلات تازه‌ و خونباری روبرو خواهد بود؛ به ویژه اگر آنان بخواهند شعار « از نیل تا فرات » را به زعم خود جامه عمل بپوشانند. استقرار دولتی به شدت متعصب، همه طرف‌ها در جامعه جهانی و خاورمیانه را با بحران و تهدید روبرو خواهد کرد. از این رو، خطر قدرت‌گیری ارتدوکس‌ها در اسرائیل تنها محدود به زیاده خواهی بنیامین نتانیاهو برای چسبندگی بیشتر به کرسی قدرت نیست؛ بلکه تهدیدات دور و نزدیکی است که خاورمیانه و امنیت جامعه جهانی را دچار خطر می‌کند. در این صورت آیا ایالات متحده به طور خاص و غرب، همچنان قادر خواهند بود به تحولات خاورمیانه با معیارهای دوگانه بنگرند و بر این اساس تصمیم سازی کنند؟ ملت‌ها و دولت‌های منطقه چگونه خود را برای تهدید بالقوه ارتدوکس‌های صهیونیست آماده خواهند کرد؟
چهره اسرائیل برخلاف همه آنچه تاکنون درباره‌اش تبلیغ می‌شد، اکنون چروکیده و بسا تاریخ مصرف گذشته در نگرش‌های تبعیض آمیز به ساخت کلی خاورمیانه است. تحولات اسرائیل را به دلیل پیامدهای آن نمی‌توان دست کم گرفت.

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا