اما آیا این اتفاق بر اساس یک استراتژی از پیش اندیشیده شده برای خلوت کردم پایتخت و مبارزه با پدیده بزرگ سری شهری یا مرکز گرایی بیمار گونه است؟
خب کافیست کمی در کوران خبرهای اقتصادی این چند ساله باشیم که در جواب این سوال یک نه خیر بزرگ بگوییم.
حقیقت این است که گرانی تهران نه یک برنامه ریزی هوشمندانه بلکه یک ضایعه بزرگ اقتصادیست که نه اندیشه ای پشتش هست و نه برنامه ریزی ای برای مواجهه با تبعات آن در بین مسئولان شهری و اقتصادی و اجتماعی کشور به چشم می خورد.
آنچه مشاهده می شود تنها رشد افسار گسیخته قیمت دارایی های سرمایه ای به دلیل کاهش بدون متولی ارزش پول ملی است .
بر اساس این ضایعه اقتصادی به زودی با جمعیت کلانی مواجه هستیم که باید بین داشتن سقفی برای خود و خانواده در اطراف محل کار و خوردن یکی دو وعده غذای گرم ،شیر یا خط بیاورند …آموزش و فرهنگ که دیگر پیش کش.
متاسفانه گویا هیچ کس در این مملکت متوجه نیست انبوه جمعیت مستاصل که به دلیل گرانی هیچ کاری از دستشان بر نمی آید چه تبعات سنگین اجتماعی دارد . فقط عده ای را می بینیم که قیافه رندی به خود می گیرند و ضایعات اقتصادی کشور را برنامه ریزی های عجیب و غریب و اندیشیده شده و آینده نگر جا می زنند!
نه برادر! آن جمعیتی که بقچه شان را با بغض می بندند و با نارضایتی از شهرهای بزرگ بیرون می روند جمعیت به سامانی نیست که شما فکر می کنید.
آنها در محل اقامت جدید خود اعم از شهرهای کوچک یا حومه شهرهای بزرگ جا نمی افتند آنها منتظر می مانند و انتظار آنها توام با کارکرد ها منفی برای جامعه، اقتصاد، فرهنگ و بالاخره امنیت ملی است.