گشایش های مالی و به ویژه رفع محدودیتهای همکاری های نظامی در برجام به عنوان یکی از نتایج برجام، در اندک زمان حیات فعال خود توانست سناریوی اسراییل و آمریکا در منطقه و به ویژه سوریه را به سود جریان مقاومت تغییر دهد و از این رو می توان به پتانسیل های برجام توجه داشت.
تردیدی نیست برجام مانند هر توافقی یک طرفه نیست، چرا که توافق یک طرفه، سند تسلیم است که معنا و مفهوم خود را دارد اما همین ظرفیتهای برجامی موجب شده است با وجود اصرار تبعه گلوبالیسم افراطی در ایران مبنی بر آتش زدن برجام یا خروج از آن اما با تاکیدات هوشمندانه رهبر انقلاب، ایران همچنان متعهد به برجام باقی بماند و حتی با روی کار آمدن دولت سیزدهم اصل مذاکره با آمریکا و اروپا برای احیای برجام به طور جدی در دستور کار قرار گیرد و برجام دیگر از جایگاه نحس و نفرت خارج شده و مستحق آتش زدن و خسارت محض نیست تا جاییکه حتی برخلاف قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها که در مجلس فعلی تصویب شده و اخیرا نیز توسط رهبری به عنوان دستاورد این دوره از مجلس مورد توجه قرار گرفت، مذاکره کنندگان ایرانی که اتفاقا از طراحان توهم زمستان سخت اروپا! هستند آماده کنار گذاشتن این قانون راهبردی مجلس که به تایید شورای نگهبان هم رسیده بود به سود برجام شده اند.
این روزها هم خبرهای متعددی از مذاکرات ایران با نمایندگان آمریکا و اروپا به منظور احیای برجام به گوش می رسد که نشان می دهد دوران دلواپسی و برجام بد به سر رسیده است و در آستانه انتخابات مجلس، مردم و دغدغه های اصلیشان قابلیت توجه و تکریم پیدا کرده اند و از منظر افراطیون و سایه نشینان، برجام می تواند بسیار هم خوب و حیاتی باشد.
در هر حال هر توافقی که منجر به رفع مشکلات شدید مردم به ویژه بهبود معیشت آنها شده و منجر به کاهش تورم و رکود فراگیر و به تبع آن به خطر افتادن امنیت روانی و اجتماعی شود قطعا مورد پذیرش جامعه است اما تاریخ ایران هیچگاه پارادوکس برجام خوب و برجام بد را فراموش نخواهد کرد.
پارادوکسی که دهها میلیون ایرانی را گروگان تنگ نظری و افراط گرایی و توهم خود گرفته بود.