ز هر طرف که شود کشته سود تلویزیون است

از آن طرف هم پیروزی قطعی دکتر غنی نژاد در مقابل یکی از چهره های محبوب حاکمیت یکدست حضرات را به فکر انداخته بود که جبران مافات کنند. و چه کسی بهتر از علیزاده می توانست این ماموریت را به سرانجام برساند. جوانی جسور و بی پروا که نه ملاحظه سن و سال آدم ها را می کند و نه سابقه علمی و جایگاه حریف باعث می شود اندکی نرم تر رفتار کند. در نتیجه یک مناظره علمی به مسابقه ای مهیج بدل شد که فقط چند ساعت پس از اتمام، تکه های منتخبی از آن با تیترهای گوناگون در فضای مجازی وایرال شد. طرفداران غنی نژاد او را پیروز بلامنازع این مناظره اعلام کردند و هواداران علیزاده از شکست سنگین غنی نژاد گفتند. از ادبیات دو طرف هم کاملا معلوم بود که چیزی به نام قضاوت منصفانه اساسا وجود ندارد. همه پیش از مناظره تصمیمشان را گرفته بودند که کجای ماجرا بایستند. درست مثل بازی پرسپولیس و استقلال. بی هیچ تفاوتی. و البته این تقدیر تاریخی سرزمین ماست. هو و جنجال و زنده باد و مرده باد اصل و اساس زندگی ما ایرانیان را تشکیل می دهد. ما با تفکر نسبتی نداریم و همواره دنبال اینیم که ببینیم چه کسی توانست چه کسی را ضایع کند. و مادام که در بر همین پاشنه می چرخد راهی به دهی نخواهیم برد و گرهی از کار فروبسته ما گشوده نخواهد شد. تعاطی افکار و تضارب آرا و این حرف ها هم شوخی است. ما به دنبال سرگرمی هستیم و از رنج اندیشیدن در گریزیم. به همین دلیل فیلم های بند تنبانی و احمقانه این قدر با استقبال مواجه می شوند و شبه منتقدان می گویند مردم چون حالشان خوب نیست به دیدن این فیلم ها می روند. نخیر عزیز دلم. ما مردم همیشه در صحنه وقتی حالمان هم خوش باشد ترجیح می دهیم به جای دیدن اثری که ما را به اندیشیدن وادارد به دیدن همین خزعبلات برویم.

آن هایی که دلخوشند تلویزیون یک قدم به جلو برداشته سخت در اشتباهند. نزاع هایی از این دست در نهایت به سود حافظان وضع موجود تمام خواهد شد و تلویزیونی ها از قضا این نکته را خوب می فهمند. یکی دانشگاهی است و نماینده آکادمی و به بهانه دفاع از لیبرالیزم با رد و انکار سیاستِ‌ دستوری تلویحا هر نوع تلاشی برای تحقق عدالت را زیر سئوال می برد و حتی یک کلمه درباره نحوه اداره مملکت در زمان جنگ بر زبان نمی آورد و دیگری به بهانه دفاع از عدالت به تکنوکرات ها می تازد و علت العلل بدبختی این سرزمین را هاشمی رفسنجانی می داند. ز هر طرف که شود کشته سود اسلام است. چه علیزاده ببرد و چه غنی نژاد، طرفدارانِ به تعبیر علی لاریجانی خالص سازی برد کرده اند.این بازی برای تلویزیونی ها دو سر برد بود و البته برای آقایان غنی نژاد و علیزاده نیز. غنی نژاد در مقابل حریفی نه چندان قوی قرار گرفت که با دفاع از صنعت خود رو سازی و پیش کشیدن حرف هایی نه چندان مرتبط با بحث،مدام به جناب دکتر پاس گل می داد. علیزاده هم با حضور در یکی از رسمی ترین شبکه های صدا و سیما توانست بالاخره خودش را به عنوان یک فعال رسانه ای به جمهوری اسلامی تحمیل می کند و به فعالیت هایش مشروعیت ببخشد و به هوادارانش در بین جماعت خود ارزشی پندار بیفزاید. این وسط فقط مخاطب بیچاره ای که دنبال حرف حساب بود سرش بی کلاه ماند.

تلویزیون اگر ذره ای صداقت داشت و می خواست حقیقتا بحثی در بگیرد میان اهل نظر باید به جای علیزاده از مومنی و یا راغفر دعوت می کرد تا در مقابل غنی نژاد قرار بگیرند. علیزاده بنده خدا کجای سیاستگذاری های چند دهه پیش ایران قرار می گیرد؟ اصلا اندیشه های او چه تاثیری بر سیاست های اقتصادی این مملکت داشته که باید پاسخگو باشد؟ اگر آقای غنی نژاد معتقد است چپ های اقتصادی و سیاسی مملکت را به این روز انداخته اند باید به نماینده آن ها فرصت می داد تا در مقابل این اتهامات از خود دفاع کنند. ظاهرا یک طرفه به قاضی رفتن هم جزوی از رفتارهای عادی و روزمره ما شده است.

۵۷۵۷

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا