احیای برجام دیگر صرفا به اراده سیاسی کشورها ربطی ندارد

 اگر برجام را توان دیپلماتیک دنیایی بدانیم که در اثر تحولات خاورمیانه تیره و تار شده بود، اما همان دنیا تلاش داشت از طریق برجام با یک روش همگرایی در شرایط آن روز منطقه از جمله صدور چند قطعنامه فصل هفتی و امنیتی شدن موضوع و نام ایران و نیز ظهور داعش و تاثیرات ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی آن یک ظرفیت فرامتنی خلق کند. ظرفیتی بین‌المللی تا آن یأس ناشی از این شوک جهانی که سیاست بین‌المللی را در آستانه گسیختگی قرار داده بود را از بین برده و حالت و سایه مأیوسانه حاکم شده بر دنیا را تبدیل به امیدواری نموده و از وقوع یک جنگ خانمان‌سوز دیگر در منطقه که ابعاد بین‌المللی هم داشت، جلوگیری کند. یعنی برجام تلاش کرد پیوند ایران با چندین قطعنامه بند هفتی شورای امنیت، پدیده داعش و آن حالت مأیوسانه را با گفت‌وگو و روش دیپلماتیک به یک روح امیدوارانه در جامعه بین‌المللی تبدیل کند تا در سایه این امید، ایران عضوی از جامعه بین‌المللی باشد و اهداف و منافع خود در سیاست خارجی را از طریق هنجارهای بین‌المللی تامین کند و این باوری برای جامعه بین‌المللی شد. با این تلقی، برجام چرتکه داده و ستانده‌ها نبود و کلیت آن نیز فقط متن نبود؛ البته برجام یک متن بشری است و می‌تواند دارای نواقصی هم باشد، اما فرامتن برجام موثرتر از متنش بود و آن ایجاد امیدواری بود که دنیا می‌خواست نشان بدهد در پس آن شب سیاه، یک سپیده‌دمی است که می‌توان از جنگ جلوگیری کرد و راه‌حلی برای مشکلات دنیا و از جمله موضوع هسته‌ای ایران پیدا نمود. همین حالا هم وارد دوران سخت احیای برجام شده‌ایم که با نابخردی ترامپ آغاز شد؛ هم‌اکنون همه مقومات برجام تغییر کرده است و هم آن حالت از بین رفته و هم آن شرایط عوض شده است.

علاوه بر این دو عنصر، یک اتفاق مهمی هم افتاده که در حقیقت سه تغییر در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی در حال وقوع است و آن جابه‌جایی‌های نیروهای تاثیرگذار در سطح داخلی یا ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی است. خود جابه‌جایی نیروهای تاثیرگذار فی‌نفسه شرایط را به‌گونه‌ای کرده که در کنار التهابی که در اثر این تغییرات به‌وجود می‌آید، این همزمانی سه تغییر واقعا شرایط آینده را خیلی مبهم، تیره و تار کرده که نمی‌توان گفت سال آینده آیا برجام احیا می‌شود یا خیر؟! قبلا این‌گونه مسائل فقط به اراده سیاسی کشورهای دست‌اندرکار مربوط می‌شد، الان در کنار اراده سیاسی طرفین برجام، اولویت‌ها و نیز معادلات منطقه‌ای و جهانی هم تغییر کرده است. لذا اینکه بخواهیم پیشگویی کنیم، کار غیرعلمی است، واقعا شرایط به‌گونه‌ای سخت شده که من بعید می‌دانم هیچ ناظر بی‌طرفی بتواند این سوال را به صورت دوگزینه‌ای جواب دهد که برجام احیاء می‌شود یا نمی‌شود؟! البته بسیاری بدبین هستند و معتقدند برجام مرده و برخی خوشبین اما نه به امیدواری گذشته. خود من معتقد بودم به دلیل اینکه برجام ظرفیت بزرگی در صحنه جهانی خلق کرده، احتمال مرگش بسیار کم است، اما به دلیل اقدامات طرف‌های خارجی و مخصوصا مخالفینش و اقدامات ما اعم از سیاسی و فنی در زمینه هسته‌ای، شرایط کاملا عوض شده است. یا باید مانند گذشته همان شرایط و حالات قبلی به وجود بیاید تا یک اراده قوی شکل بگیرد برای احیای برجام و یا نا امیدوارانه به دنبال این بود که حوادث ما را به چه سمت‌وسویی پیش می‌برد. اگر بخواهم خلاصه کنم؛ برجام یک ظرفیت تاثیرگذار در صحنه منطقه‌ای و بین‌المللی دارد که ما به دلیل تعلل‌هایمان فرصت زیادی به تخریب‌کنندگان اعم از داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی دادیم که آنها بعید است دست از تخریب بردارند. بنابراین من فکر می‌کنم احیای برجام دیگر صرفا به اراده سیاسی کشورها ربطی ندارد؛ شرایط و حالات خاص خود را می‌طلبد اگرچه چنانچه زمینه شکل‌گیری آن حالات به وجود بیاید و در اثر باور به مفید بودن آن در عمل، اراده قوی هم شکل بگیرد، در آن‌صورت شاید موافقان برجام بتوانند بر مخالفین غلبه کنند و برجام احیا شود. انشاءالله!

*منتشر شده در هم میهن

311311

خروج از نسخه موبایل