نشانه‌های امید بخش در دیپلماسی ایران  

این وضع می‌تواند به مثابه نقطه امیدی باشد برای بازگشت به واقع‌گرایی در دیپلماسی که عملگرایی روشن بینانه، ویژگی برجسته آن است.
می‌گویند؛ هنر دیپلماسی، انجام کارهای غیر ممکن است. حالا این غیر ممکن به ویژه در روابط پر از بی‌اعتمادی و اختلاف میان تهران و ریاض، خود را نشان داده است. راستی چه کسی تصور می‌کرد کشوری مانند چین با مختصات ویژه‌اش و در بزنگاهی چنین، مبتکر بازگشت تهران و ریاض به روابط عادی شود. هیچ چیز در عالم سیاست، غریب و ناممکن نیست؛ تنها گذشت زمان و واقعیت‌هایی که خود را بر اراده تصمیم سازان تحمیل می‌کند، سبب تغییر در رفتار و حتی نگرش‌هایی می‌شود که پیش از این ناممکن می‌نمود.
رخدادهای روزهای اخیر، جنبه‌های مختلفی را به رخ همه طرف‌ها می‌کشد؛ به ویژه آن بخش از کنشگران سیاسی ایران که در همه سال‌های اخیر، سخت سرانه بر کم مایه‌گی تأثیر سیاست خارجی در برون رفت کشور از مشکلات هزارتوی کنونی تأکید داشته‌اند. آنان در خنثی کردن تلاش‌های دیپلماتیک از هیچ اقدام ایذایی فرو گذار نکردند. اقدام آنان نه تنها فرصت‌های موقعیت ساز را از کشور گرفت، بلکه زمان را علیه بنیان‌های سیاسی – اقتصادی و اجتماعی تلف کرد. بازگشت به واقع گرایی در سیاست‌خارجی را آن‌هم از سوی حتی مدعیان گذشته به هرحال و به ناگزیر، می‌توان به فال نیک گرفت و از شماتتگری در این برهه دوری کرد.
تجربه تاریخ نشان داده است که یکی از بزرگترین اشتباهات سیاستمداران می‌تواند این باشد که داعیه‌هایی بیش از ظرفیت و توان خود دارند و یا ایده‌هایی را در سر می‌پرورانند که بیرون از ظرفیت درک عمومی است.
هرچه هست این‌که اکنون دو اتفاق مهم در حوزه دیپلماسی ایرانی رخ داده است: جلوگیری از صدور قطعنامه چهارم در سال جاری از سوی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای و نیز بازگشت به مسیر عادی سازی روابط با یکی از اصلی‌ترین بازیگران منطقه در خدمت به تقویت منافع مشترک.
پنهان نیست که دو رویداد اخیر از بار فشارهای جاری علیه ایران کاسته می‌کاهد. این وضع شاید مدیون ترجیح تهران به رویکرد «دیپلماسی پنهان» باشد که نتایج دلخواه را حداقل در مقطع کنونی برای همه طرف‌ها داشته است. مهمترین نتیجه، همانا کنترل اوضاع در وضعی است که اگر چنین نمی‌شد، آینده مبهم و خطرناک را رقم می‌زد. از این رو منطقی است که به رویکرد تازه لبخند زد و از آن حمایت کرد.
بدیهی است آنچه نتایج دیپلماتیک کنونی را می‌تواند استمرار بخشد، ماهیت و کم و کیف رویدادهایی است که پس از این رخ می‌دهد. شورای حکام آژانس هسته‌ای پرهیز خود از صدور قطعنامه جدید را به گزارش «رافائل گروسی» و مشروط به میزان اعتبار آن در انجام توافق‌هایی دانسته که در تهران بر سر آنها گفت‌وگو شده است. هنوز به راستی برای ناظران عمومی از جمله اصحاب رسانه روشن نیست که گروسی در گفت‌وگوهایش با مقام‌های ایرانی تا چه سطح از توافق‌ها دست یافته‌اند. با این حال، مجاب شدن شورا و به ویژه اعضای اصلی آن در عقب نشینی از مواضع رادیکال خود، نشان از وعده‌های مجاب کننده‌ای دارد که مدیر کل آژانس پس از سفر به تهران، ارائه داده است. حال این زمان است که دوباره نقش خود را به عهده گرفته و نشان خواهد داد که میزان توافق‌ها چگونه به بحران روابط تهران با جامعه جهانی بر سر موضوع هسته‌ای سمت و سو خواهد بخشید.
توافق تهران و ریاض برای عادی سازی روابط که با میانجیگری پکن و حمایت همه طرف‌های امریکایی- اروپایی و سازمان ملل متحد روبرو شده نیز تابع زمان است. قرار است تهران و ریاض در دوماه پیش رو با کنار گذاشتن همه موانع عادی سازی روابط، درها را به روی یکدیگر بگشایند و به این ترتیب به یکی از بزرگترین نگرانی‌های امنیتی کشورهای منطقه پایان دهند. آیا در فرصت پیش رو، دو خصم دیروز و به نسبت رفیقان امروز خواهند توانست بر موانع پیدا و پنهان چیره شوند؟ نیروهای گریز از مرکز فعال که همواره یا نقش نفوذی‌های اجیر شده و یا سبک‌سران خرابکار را در تیره کردن روابط تهران – ریاض ایفا کرده‌اند، مجال آسودگی روابط را به دولت‌های ایران و عربستان خواهند داد؟ در این باره نیز هنگامی به درستی می‌توان پیش بینی کرد که دانسته شود، در دیپلماسی پنهان جاری چه گفته و چه شنیده شده است. علی ای‌حال، رخداد کنونی یک اتفاق امید بخش و پایان دهنده به فتنه‌ای است که اجیر شدگان و سبک سران ماجراجو، هشت سال پیش از این در روابط ایران و عربستان سعودی برپا کردند.

* منتشر شده در روزنامه ابتکار

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا