دو گونه تجربه دینی – مجله رز

مضمون نگارش، تدبر در آیات قرآن این است که به مقایسه اشاره دارد. عرض المزيد بتقبل ميان دو نهيه از بدون، دو کين از اخلاق، دو نوع از دين باوري و دين ورزي آیات را ببینید: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (سوره جمعه/۵) ترجمه: «کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند مانند دراز کوشی شهد که کتابهایی همل می کند (علی اکبر سرگلزایی، قرآن در مشنوی، تهران: باران اندیشه- لیوسا 1386 ص 1356).

آیات مختصر است و عبارات کوتاه هستند ، اما جوهر جهان شکسته است.

اینجا تاکستان های رنگارنگ ثروت و ثروت تجربیات زندگی و جهان است. فراسوی تاریخ وزمان تاریکی میاستد به دیگر سخن وهی تاریخ نیست پیغمبر هم راوی است و راوی یکی نیست.

تاريخ تاكستانهاي برورگو و متكثر و متفرغ توافقات و تعالجات ريز و درشت جميع و جهان بشرا ماست. هرخي در حكايت و عرض المزيد و نقد و نصل و نصل و تحاجة جميعة و جهان بشرا م ريزبينتر و تيزبينتر و نتحبينتر بينتر، مورختر. چنین چیزی وجود ندارد. وحي باده است و اخسير و عربة آن زيسته ها و دونسته ها و اندوخته ها و عمده ها و ازموده ها. मुश्ती कह हैक्षा बह खर्मनी आज त्यााा््यााा् ایه و نموسو و سومی ا که إذا به خروارها دارد اکسیر و عربة و باده تحمیلهای زیسته و برکشده و برگرفته از آن سو و از آن سو از امر منوی و دنیوی از ولوهیت و یسنیا از فراتاریک و تاریخ. היטי עמיעיט ו קליט גוהר והי אז עמיעיט ו כליט הנר ו שער (σηήΠοι) بهمنت نیز عرسطويی شعر بر خوان زیافت وهی است و از سفره های مقوی و معتیسی كلام (Logos) آن كام بر می غیرد نه وهی از شعر.

مثنوی معنوی حضرت مولوی چه بسا بی الهام از آیات وحیانی قرآن و خوان ضیافتی که مولانا برگرد آن نشسته بود و همسفره و هم لقمه بود هیچ گاه این چنین ژرف و غنی و پرمایه و جذاب و جامع سروده و خلق نمی‌شد. به هر حال، عارف و شاعر روشن زمر من نیز به آن نتیا توجه و تفتن امیک داشت و از منزلت و رفع مناوی و مینوی کلامش که ملهم از وهی بود نیک اوکاه و شاکر بود و در سکر آن میزیست. بر حمین سیاق حضرت حافظ نیز به سراحت می گفت عجاز کلامش ملهم از دولت قرآن است و قرآن را زبر با ناردیت می گوید. بخسهای محمد سرودههای یقبل لاهوری فیلسوف نیز به تور کیں و بالمعنی الخاص تفسیر آیات قران است.

باری، قسطان و تحدید حودو و تغور و صلاح میان وحی و تاریخ، میان شعر و وحی، میان استوره و وحی، میان سحر صحر و عجاز نبوی، تمیم محمول درکش دیر است و در حیته نوشتار ایکونی ن قلم در نمی کنجد و از גשודן. טומארש דר מיגגזים. אנאנ סקון רא בה סמט עשמי מאפופ מידארים קה תופלע و ואקאוי اياتي كه موجز و مجمل قصه فرو غلتيدن انسان در خير بودگي در آن راضيتر شده است.

يك كتاب، يك كلام، يك پايام هركوتي ملكوتي هر قائة غوهرين و جان بخش و جرف و بندلين و راستين مدام كه ​​در دل ما در قلب ما درجان جان م رخنه و نشت آن دست نيافته ام مادام كه ​​آن را كج فهميده است. یم وتا آن همان که میان باور و اکلم ما به آن فیشف و فیشت از زمین تا به آریاست و مادام ک در بیرون ما کونان بار بر پشت و دوش ماست بی آنک بدانیم که بر شانا می کشیم و مادام که را در درون خود و. در فادم درون خود و ورد فادم عنده است و ناکام از آن و عرض العربیة و حمدلانه شایستجی حوزر برکوان زیافت آن را نیافته ایم در دام خر بودی کاکرت ایم و کونان حمار اسفار بر پشت و بر دوش می کشیم و بی آنک بدانیم بر دوش که. می کشیم و در كادم تریک و به كادم سوی و كادم موستور ره میسـریم

در سفهر اخلاق و بهتافهای عالیک یک نوع از اخلاک رایج را در فهر اخلاک و عقلاطل جولیای روزینه و هر روز مردو دیه و زیسته یم که تعرباً می شود عنر اخلاک سرد کرد کرد. אחשר קח מיגיויד: “הר בד ק בוהוה נימיפסנדי ב קס מקן א בראדר מן”. نوگ عدی از اخلاق و بها عاکل هم هست ک میگوید: برای انک به عدیی ستم نهدی ادا ام از جان کے بچزم. אסאיש אוטיטי רא בראסאיש קוד מקדע תר ו משטעע מידארמ היט איס ו ד ק ק ר מ מ מ מ א א נ ז חפט חלק דר ט ט ט ט מ חלק סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט סט

ورزی را زیسته و تحمیل کرده ایم که سرد و فریزین و خرانه و فرو کلیتدن در خربودگی و دینداری است. هی خرانه بوده است به دیگر سخنان همان کین ک یک اخلاق سرد و فریزن دریم و یک اخلاک غرم و ملتحب یک دیندار و دین‌باوری سرد و خشک و بی روح و خرانه و فریگن دیریم ک دین و اموزه های دینی کونان بر پشت و دوش ما الانده شده است و ما. همال ان هديم و يك دين و دين باوري زيندا و غوهرين و غرم دريم كه دين را كونان يار در دل در هر دم زيندة مومنانه و زيند ميكند ميكند.

در وصف ريفات و منزلت در نوعي از اخلاق و ديانت و عناويت مومنانه و غرم و زيندا و غوهرين برائة در قرآن سخن هردة است. آیه رضی الله عنه می فرماید: «مَا تَغْفُرُوا الْمُحْبُّونَ» (سوره آل عمران/92) «مَا تَعْفُرُوا الْمُحْسَبُونَ» (آل عمران/92) این همان اخلاق و دین وتدین گرم وشورمندانه ومومنانه است و یا: ذَلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ (سوره شوری/۲۳)« این همان فرد است که کدا بندگان خود را که ایمان بریدی اند و کارها شیستا کرده اند بدان مجده می دهد. بگو: ثواب خود را جز به خاطر محبت نمی دهم. بی تبدید خدا امرزنده قدرشناس است.” و يا قُلْ مَسَالْتُكُمْ مِنْ اجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ اَجْرِيَ عَلَى اللَِّ وَهُوَ عَلَي كُلِّ شَيٍِْ «سَعَلَكُمْ أَجْرِيٍ عَلَيْهِ» (سوره سبع) «هر وصف شما از سبع است». مزد من جز بر خدا نیست و و و بر هر کیزی جواه است».

سفهر دین و زیست جهان دین ورزی ها و تحمه های غرم سنت های دینی، هم سفهر ایمان و شواله خیز و شورمندانه است. همان احساس غرور و قلب تسلیم و تسلیم مطلق به تعبیر شلایرماخر همان احساس شرم و ترس است و احساس شرم در جبهه نیرومند و مواجهه با فرمان حضرت عالی است و فاسق به تعبیر او.

در عدیان و سنتهای دینی آنبوی نبوی ین یمان شورمندانه و غرم و شوله خیز هماره ب هاسی امیک از خشیت و خوزو و شرم هوزور و ونهادگ متلک در پیغاه ملکوت و جلالت אסט ו הר קיזי מהאט דר אנ ו הר קרעציצי אז ו בר מיקיזד ו בה ו באז מיׁגדה، ביאן ו אורכל שדע ו דר תאריק אפוק גשודה אסט این دین گرما و گرمی است و ایمان پر سر و صدا و آتش است و قوی است و دین سرد است و دین سرد است و سرد است و خشک است و بدون روح است.

متاصفانه عين دين بوريهاي ناصحيح محدود به زيست جهان اخلاق و ايمان و دين و سنتهاي ديني نيم شود. سفره های دیگر تحمیل و زیست جهان برورگ یکیندی ما را نیز شامل می شود سفره های عدنی ما و زیست جهان تحمیل های بشره ما در تاریخ کونان تیغ ​​از دو دم بریده اند و دریده اند و عمل کرده اند. هم کونان یار بر دل زده اند و بردل سیته اند و تنور فرحان و زیدنده ما را منقلب، متوافت و غرم کرده اند هم باری کرده اند بر دوش و خار بر سر راه. به تعبیر حضرت مولوی در متشنوی: علم‌های اهل دل حمالشان / علم‌های اهل تن احمالشان * علم چون بر دل زند یاری شود (متشنوی مناوی، دفتر 1، ص 153)

ضمناً در عالم فلسفه و معرفت و دانش فلسفه فهرستی از فلسفه ها و فلسفه ها داریم.

*منتشر شده در خبرگزاری مجله رز

6565

خروج از نسخه موبایل