زمین، ساختمان، ساختار و مدیریت

اگر کشوری نباشد، بحث توسعه اقتصادی بی فایده است. زمین به معنای رایج شامل دریا، فضا و محیط مجازی است. به همین دلیل است که ساختمان با استفاده از فناوری های مختلف ساخته می شود و سپس برای اینکه ساختمان به محیط بسته نباشد، سازه یا سازمان راه های ارتباطی درون و بیرون محیط را بر اساس چارچوب تنظیم می کند. ماموریت مدیریت مهارت و مهارت در سراسر ساخت و ساز، ساختار و منابع نیروی انسانی برای بهترین بهره وری استفاده می شود. در جاهایی که زمین نیست، زمین کار می کند. در امور اجتماعی، فرهنگی و انسانی فرصتی برای زیبایی کار زمینی فراهم می کند; تا زمانی که زمین آماده نشده باشد کاری نمی توان انجام داد. پایه ها همانطور که می گویند ثبت تخت و مجسمه در میان برخی ضرب المثل رایج است. منظور او روشن است: «اول یک قصر بساز، بعد رنگ و تزئین کن!» یعنی موضوع یا زمین و پارچه را مشخص کنید، آنگاه هر بنایی در آن باشد.

دلیل نگارش این مختصر این بود که یکی از دوستان خوب و مشاور کمیته آموزش و پژوهش نمایندگان، آموزش (آموزش و پرورش) را یک ابتکار اقتصادی تعریف کرد. به این ترتیب بستر آموزش و جهت گیری از اهداف اقتصادی و اقتصادی ناشی می شود و نتیجه گیری بر آن است.

با درک اینکه نوع نظر همان زمینه و پذیرش یا پذیرش برنامه است و گویی در مورد زمینه یا موضوع است. اگر آموزش و پرورش یا آموزش عالی را یک ابتکار اقتصادی بنامیم و بدانیم یا برعکس، با توجه به ظهور همه استعدادها، رویکرد و پیامدهای بحث ها متفاوت و نتایج کندتر متفاوت می شود.

بنابراین در ایالت جمهوری آموزش و نگاه به زمین با هم تنیده شده است. اگر موضوع مانند زمین باشد، نوعی نگاه و جهت کسب به عنوان میدان است. تا زمانی که آموزش و پرورش در کشور فراهم شود، کار کم می شود و به توسعه خود نمی رسد. یعنی آموزش پردیس بدون آن چیزی نیست. از آنجایی که میدانی وجود ندارد یا پر از نوسان است، هر گونه فعالیت اقتصادی اثر واقعی نخواهد داشت.

این نوعی سرمایه اجتماعی و فرهنگی است که با آزاد شدن آن، حتی اگر آموزش و پرورش ارائه شود و آموزش در خدمت دیگران باشد، چندان سودآور و مولد برای کشور نخواهد داشت. این نظر همان فرهنگ است، فرهنگ شکل گرفته همه چیز را به دلخواه خود منتشر می کند. اکنون به حومه شهر نگاه کنید: همه این ترجمه ها در منطقه کار می کنند، هر چند آموزش قوی به رشد فرهنگ های دیگر نگاه می کند. وقتی فیلم‌ها، درام‌ها و درام‌ها رنگ و بوی دیگری داشته باشند، آموزش نیز به همین سمت خواهد رفت. اگر آبروی ما از فرهنگ دیگری فراتر رود و به آن نفوذ کند، هر چه آموزش تقویت شود، سود بیشتری خواهد برد. همچنین اگر به آموزش اقتصادی نگاه کنیم فرهنگ بومی و مرزهای ملی تحت الشعاع قرار می گیرد و هنجارهای سودمندی و استثماری وجود خواهد داشت. در این صورت نخبه پروری و شاید با معنایی منحصر به فرد پرورش می یابد و اثر آن پرواز یا سرعت در کشورهای دیگر است. مدارس و دانشگاه ها به این افتخار خواهند کرد که چه تعداد نفر با معدل فلان و چه کسانی در آزمون یا دانشگاه های خارجی پذیرفته شده اند. وقتی ایده‌ها هدف قرار می‌گیرند، وقتی به نام آزادی بیان و عقیده جایگزین ایده‌ها می‌شوند و به هویت ملی بی‌کنترل و به خطر افتاده تبدیل می‌شوند، رشد اقتصادی برای کشور سودآور نخواهد بود و دیگران به سود آن تمایل دارند. .

بنابراین نهاد یک ابتکار اقتصادی نیست. Aeneas باید متوقف شود در میان این چیدمان عالی، هر چیزی که قالب گیری می شود قرار دارد. اینکه بگوییم آموزش و پرورش اقتصاد دارد با این که از ابتدا یک بنگاه اقتصادی بنامیم بسیار متفاوت است.

من آن تربیت را مانند زمین و زمین تشبیه کرده ام، زیرا زمین از آن خداست، آسمان و زمین و هر چه بین آنهاست به او، به ما در آسمان و زمین، یا به پادشاه آسمان و زمین، و ما در میان. آنها بنابراین، ما مالک نیستیم، زیرا اموال خدا و خدا متعلق به همه مردم است و دولت به معنای مالکیت فردی یا خصوصی یا خارج از محیط مشترک و به اصطلاح خاص اقتصادی نیست.

زمانی شاهد واژگونی هوا و آب هستیم که زمین مالکیت خصوصی و خصوصی داشته باشد و هویت اقتصادی پیدا کند. ما شاهد شرایط آب و هوایی در جهان به خصوص در منطقه خود هستیم که بحرانی است.

بحث فقهی نیست. اما تسلط بر کار است و این همان چیزی است که خداوند نه به انسان که به ماسایی گفته است. وقتی این اتفاق می افتد «من راضی به میتا فهی له» یعنی «کسی که زمین را بایر کرد» یعنی تا زمانی که پیش می رود از کالای مأموران بهره می برد. کارخانه تعطیل می شود، زمینی برای آن وجود ندارد. وقتی شهرنشینی افزایش یافته است، زمانی که فروش زمین و فضا تجاری شده است، سرنوشت ما بهتر نشده است. زمین شامل اقلیم ها (محیط زیست) نیز می شود.

میدان متعلق به مردم است مردم باید به یک بستر اعتقاد داشته باشند، سرمایه اجتماعی زیربنا است، مسئولان نقش مهمی در شکل گیری یا انحطاط بافت ها دارند.

آموزش و پرورش باید به عنوان یک زمینه دیده شود. این فقط آب و هوا است که متعلق به همه است. بنابراین نهادی از همه چیز و حقوق وجود دارد و همه وزارتخانه ها و مؤسسات دولتی و خصوصی و همه مردم از آن استفاده می کنند. به نظر می رسد یک غذای آماده است. زندگی روزمره یک گروه از مردم نیست. بنابراین نگرانی برای سلامتی است، زیرا با زندگی مردان پیوند دارد.

اگر نظر خود را تغییر دهیم، آموزش را حق طبیعی و مشهود همه مردم می‌دانیم، به طوری که سرمایه‌گذاری دارایی‌ها عمدتاً نه برای سود کوتاه‌مدت، یک بنگاه اقتصادی، بلکه زیربنای همه پروژه‌ها است. . سپس خانواده ها خود محور هستند، آموزش ابتدایی سازماندهی می شود، آموزش متوسطه مهارت محور است، آموزش عالی و تخصص سازماندهی می شود و تحقیقات فوق تخصصی سازماندهی می شود. حسابرسان و حسابرسان آموزش ابتدایی برای همه افراد، آموزش متوسطه برای بازار کار و فعالیت های عمومی و متقاضیان متخصصان آموزش عالی در جامعه خواهند بود.

وظيفه متوليان تصحيح نظر آنهاست; درخواست عادت کردن به نظام اصلاح نظام آموزشی تا زمانی که اصلاح نشود مشکلی را حل نمی کند.

خروج از نسخه موبایل