مجله هنر و فرهنگ

این جانباز ارتشی مدت‌ها شهید بود

دفاع مقدس پر از رویدادها و انسان‌هایی است که هنوز بسیاری از آنها ناگفته باقی مانده؛ یکی از این ماجراها روایت جانبازی یک سرهنگ ارتش است که علی رغم آنکه اسم او در لیست شهدا بوده؛ تا زمان درگذشتش سخنی از مجروحیتش به میان نیاورده است.

به گزارش مجله رز، روز چهارم شعبان یعنی سالروز ولادت حضرت عباس(ع) به عنوان «روز جانباز» نامگذاری شده است. به همین مناسبت مروری بر خاطره یکی از جانبازلان ارتشی داریم که نام او تا مدت‌ها به عنوان شهید ثبت شده بود.

مرحوم سرهنگ سید محمدعلی شریف‌النسب از هسته‌های اصلی شکل‌گیری ارتش انقلابی با همراهی شهیدان و بزرگوارانی چون قرنی، فلاحی، صیاد، نامجوی، کلاهدوز، اقارب‌پرست ، سلیمی و ظهیرنژاد بود. قهرمان ایثارگری که با وجود جراحات ناشی از دوران هشت سال دفاع مقدس، آن را مدال‌ افتخار و هدیه الهی می‌دانست و هرگز از مجروحیتش لب به سخن نگشود.

این جانباز ارتشی مدت‌ها شهید بود
مرحوم شریف النسب

او درباره پیدا شدن حلقه فیلمی از شهید آوینی روایت می‌کند: «دیدارهای من با شهید سید مرتضی آوینی در جبهه آبادان و روزهای بعد از تخلیه خرمشهر اتفاق می‌افتاد که به دلیل مصادف شدن آن ایام با محرم و صفر او را اغلب در کنار رزمندگان بومی خوزستان که مشغول عزاداری و مراسم سینه زنی بسیار با شکوه و سنتی خود بودند می‌دیدم. آنچنان غرق بود که دقایقی من را در کنار خود حس نمی‌کرد. نمی‌فهمیدم که او با دید عرفانی خود در این مراسم چه می‌بیند که من نمی‌بینم و از این بابت به کمبودی که داشتم تأسف می‌خوردم.

او به این مراسم صمیمانه عشق می‌ورزید و حرکات سینه زنان را دقیقا با دوربین خویش دنبال می‌کرد. گویی به تمام معنا محو حماسه‌های کربلا و جانبازی حسین بن علی (ع) و یاران باوفایش بود. در یکی از این شب‌ها که به اتفاق سروان حسن اقارب‌پرست به دیدار جمعی از همرزمان بومی رفته بودیم، شهید بزرگوار سید مرتضی آوینی را بار دیگر در حال فیلمبرداری از مراسم عزاداری ملاقات کردیم یکی دو روز بود که از پیروزی بزرگ ذوالفقاری در روز نهم آبان ۵۹ گذشت یک لحظه به فکرم رسید که از او درخواست کنم لحظاتی را به ضبط این پیروزی  با روایت و بیان سروان حسن اقارب پرست که از روز هفده آنلاین  در خرمشهر داوطلبانه به کمک آمده من بود و در عملیات ذولفقاری به عنوان هماهنگ کنند نیروی مردمی و نظامی حضور فعال داشت، اختصاص دهد ایشان استقبال کرد.

می‌دانستم اقارب پرست به این سادگی قبول نمی‌کند و آن را ریا و خودستایی می‌پندارد با زمینه چینی‌های زیادی که کردم موفق نشدم. اگر چنان شده بود امروز افسوس آن روزهای پرشکوه را نمی‌خوردیم که چرا از حماسه بزرگ پیروزی ذوالفقاری اثر گویایی در دست نداریم.

در خاتمه نکته جالبی به خاطرم آمد که اشاره به آن خالی از لطف نیست. بعد از پایان جنگ بارها به موسسه فرهنگی شهید آوینی مراجعه می‌کردم و با این پاسخ مواجه می‌شدم که چنین سندی در آرشیو ما موجود نیست، اما مشخصات آن ثبت شده است تا اینکه قریب به ۳۰ سال بعد از سیما پخش شد که خوشبختانه نسخه‌ای از آن به دستم رسید.

این جانباز ارتشی مدت‌ها شهید بود
مرحوم شریف النسب

چندی بعد در منزل بودم تماس گرفتند و پرسیدند: «منزل شهید شریف النسب اینجاست؟» گفتم: «بفرمایید.» گفت: «من سرهنگ بختیاری هستم از سازمان حفظ آثار نیروی زمینی ارتش و می‌خواهیم برای تهیه زندگی نامه شهید با یکی از اعضای خانواده صحبت کنیم.« گفتم: «شما حتی با خود آن شهید هم می‌توانید صحبت کنید.» با تعجب پرسید: «منظورتان چیست؟» گفتم: «توفیق شهادت برای این سرباز کوچک حاصل نشده اما برای حفظ آثار شهیدان والامقام آماده همه گونه همکاری هستم.»

ایشان که غرق تعجب شده بود، گفت: «مدتها بود اکثر نهادها از جمله بنیاد شهید را جستجو کرده و نتیجه نگرفته بودیم تا اینکه شماره شما را از طریقی به دست آوردیم تنها مدرک موجود ما حلقه فیلمی با اثر شهید آوینی است که روی آن هم به صورت چاپی نوشته شده بود شهید سرگرد شریف النسب ما نیز تاکنون آن را به تعداد زیادی تکثیر و با همان عنوان برای کلیه واحدهای آموزشی مان ارسال کرده‌ایم.»

انتهای پیام

نمایش بیشتر

تیم خبری علوم هنری

هر کلمه را با قدرت خلاقیتم تنظیم کرده و به شما دنیایی جدید می‌آورم.
دکمه بازگشت به بالا