30 آگوست 1987 ، مراسم تبرئه دولت سعودی ، در مشرکان مکه دفن شد ، در همین حال ، برخی از حجاج ایرانی ، که شهادت وی را به پایان رساندند.
بر اساس شواهد مجله رز برای اثبات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، روزنامه جمهوری اسلامی بیانیه یکی از شاهدان را در قالب یادداشتی دست نویس در 10 سپتامبر 1987 به مناسبت چهل شهید منتشر کرد ، در حالی که جمعه جمعه مکه ثابت بود. و در این مرحله آنچه به طور کلی راوی دنبال می کند: حرکت مکرر وسایل نقلیه پر از کماندوهای مسلح ، یکی از آژیرهای مداوم و آزاردهنده اتومبیل های پلیس ، در مسجدالحرام ، و در سمت غرب ، و به ویژه رنگ آمیزی آمریکایی و نسخه لعاب ؛ مرا به یاد خلبانان اجسام ابرهه می اندازد ، قلب را می آورد ، تا خط لا اله الا الله را از بین ببرد. من از زبان خودم صحبت می کنم و می خواهم در نظر اسرائیل حمله کنم ، و کدام یک باید در مراقبت از بازوهای درد به پایان برسد؟ و آنها از قدرت صفحه نمایش؟
او بسیاری از یکتاپرستان را مشاهده می کند که دسته جمعی در حال راهپیمایی با شعارهای سنگی ، “الموت لامریکا” ، الموت لاسرائیل “و تصاویر امام (ره) هستند که از هر طرف در خیابان ، در ابتدای جاده ،” الله اکبر ، الله و لااله الله “را فریاد می زنند. .
تعداد خارجی ها و آوردن درجه قرمز ، یک دستبند با پل جاودانه در دو طرف ، تا جلال شایسته خود را در میدان معآبده هاجون ، خیابان الهی ، به دست آورند. حاجیان با توجه به دستبند سبز رنگی که بر روی آن کلمه “ثقه الحج” نوشته شده است ، روح را با قطرات آب سرد از صدائی مشرک مشروب مسافر و آب به تشنه ها یا نه ، خارجیان ایرانی -ایرانی در حافظه زنده می کنند. از خود حسین (علیه السلام)
این خوشحال است که بتوانم پیگیری کنم ، این خواست خداست ، که با گفتن بی گناهان ، مشرکان و ذوب گرمای آسمان از روی پل و جلال شما قابل مشاهده است ، و عظمت برای بسیاری از یکتاپرستان ، و جذاب تر است ، پشت نادرست ، فرمان مکانها و ساختمانها در طول راه در حال حاضر پر بود ، با این حال ، نه پس از اقدامات مردان ، و در عربستان سعودی نیز ممکن است در بالای دوربین های ویدئویی دیده شود.
راه مسجد ، بسیاری از مردم ، او را به ابتدای جن ، رفت و آمد بیشتر.
اکنون در برابر مقامات پلیس بایستید تا تنها تعداد زیادی از افراد مورد اعتراض با این تظاهرات در وضعیتی ناامیدکننده در جلوی رویکرد تظاهرات به پایان برسند. یا امنیت نیروها و پلیس ، در حالی که یک افسر سعودی ناگهان به سمت مردم و باتوم های چوبی بالا و پایین می کرد.
اما منتظر هیچکس چنین صحنه ای نیست. در اول ، من فکر کردم که این مانند یک درگیری کوتاه در سالهای گذشته است ، اما حمله به پیک های دشمن ، با توجه به تقاطع ناظران ، و بقیه گروه ، که توسط همان افسر بی سیم تماس گرفته می شود ، اوضاع را بدتر می کند با این حال ، هیچ کس از لرزش کاپیتان تعداد زیادی از مردان وجود ندارد ، او نمی داند که پلیس برای مقابله با ضرورت ضرورت بازگشت راهپیمایی مخالف آن است. خدای متعال در فضا صداهایی را شنید که در طول این صدای قدرتمند شنیده می شود.
با توجه به فقر مردم ، انتظارات عدم آمادگی برای تولد چین ، هیچ کس نمی تواند قضاوت کند ، برای کسانی که با دعا و فریاد درد و گاهی درگیری … در همین زمان ، و آغاز شرارت
بازیگران عربستان در حال حاضر در محوطه باغ مسجد جن طبقه چند طبقه ، توسعه دهندگان سنگ ، چوب ، فولاد و تجهیزات تهویه مطبوع با یک شرکت دیگر. در حال حاضر ما قصد نداریم مردم را با ایجاد روشنی برای مرگ ترور متفرق کنیم ، اما حداکثر این است. به ازای هر نبرد از نسل ششم کف سنگ ، که پایین تر است ، به حداقل سه یا چهار مردی که هیچ کلمه ای برای توصیف آنها وجود ندارد ، توسط جمعیت یا شهادت به شدت مجروح می شود. او کامل کرده است
اما من کیستم ، و چه سرزمینی متوقف می شود ، چه در جوامع مبدأ ، و چه عمل سفید کردن چمن ها به عنوان یک باتوم سفید ، غرق شدن در خون یکی از آنها.
در اولین بار ، ماکت قدس در چشم به هم زدن کارکنان پلیس فرو ریخت. فشار جمعیت به سمت راست این رسم که مربوط به خواهران است ، پیش می رود. مدت کوتاهی پس از آن ، صدای شلیک گلوله ، پس از آنکه جانوران وحشی حمله در پلیس عربستان او را شنیدند ، و از دید مردان من در خون این مردان خالص به سر این شلیک نکردم. و پیکان حمل و نقل هوایی مرا می برد!
در همین حال ، پلیس سمت چپ مسیر را در حالی که ناگهان او یک برادر و خواهر حیوان وحشی را در سمت راست خیابان دید ، اما پلیس اما این انبوه ضربات وحشیانه عربستان را رها می کند. در غیر این صورت حرکت معمولی تر بنابراین تنفس فشار و ازدحام در اطراف من ، که اغلب افراد مسن یا پیر هستند ، به سختی صورت خود را به دلیل فشار زیاد و مشکل در تنفس ، آبی می کند و توانایی صحبت کردن را از دست داده است. از اینکه دیدم هیچ حرکتی در خلاء راه من را به وسط خیابان نادیده نمی گیرد ، شگفت زده شدم.
ما فکر می کنیم که با کمک یک مانع که در چند کلمه برای من ، برادران از میان جمع ، برداشته می شود ، خلاص شدن از شر نگهبانان و کشتن و تکه تکه شدن اکثر مردم دشوار است. عربستان و بی رحمانه ترین چماق ها و لگد زدن به بدن بدن افراد ضعیف. از نادانانی که به ظاهر شکسته متکی به دولت هستند ، با سنگ باران بارید ، بطری ها مگر اینکه وجود داشته باشد. اما با این کار ، مقابل جمعیت بایستید ، می بینم که من صحنه ای بسیار دلخراش داشتم که در آن آنها با کلمات بیان می کردند که این تراژدی چقدر عمیق است.
من جمعیت خواهران را دیدم ، به ویژه در زندگی یک پیرزن ، هرچه تجمع انباشته و مانع تجمع آنها در مورد جمعیت شود ، شاید شما از روح او استفاده کنید و همچنین تسلیم شدن کمتر از آن همه ، با بازوهای دراز ، نوعی صدای مظلومان هستند. به او ، برای درخواست کمک.
البته بلافاصله ، علاوه بر اسیر شدن تعدادی از برادران ، و از جمله افراد کمک کننده ، یکی از جانبازان بیهوده ، برای برداشتن آن از چرخ ها در اولین لحظه خیابان جنایات آنها .. Dextris از باتوم پلیس در Friesland. برخی به شدت مجروح شده اند و یا آنها را به مردم باز می گردانند. ما با تسلیم نه یک ساعت ، صدای گلوله را برای دیدن پیرزن در حال تلاش برای هدایت خون ریخته شده از پشت سر وسط سر خاکستری: دهان قدیمی ، قرار دادیم. مردان پوشیده از خون ، و قصد واضح کلاه بسیار بزرگ است. من به شما کمک می کنم ، من باید به سراغ او بروم ، اما قبل از اینکه او کاری انجام دهد ، نزد مردی که داستان را برای من تعریف می کند ، لعنت ، که تبلور قدرت شیرها است و خارج از ایمان اسلام است. روح از هر دو زن تشکیل شده است ، اما او مدام می گوید ، من نمی روم ، جوانان شهیدان ما هستند ، من باید کجا بروم!
پلیس که مردم را از زیر پل به صدا در می آورد ، آن را Hijh در بالای Hejon (به عنوان میدان بازار) می نامد ، زیرا بلافاصله ، به اندازه جلو ، و تعداد زیادی ساختمان جدید ، همراه با قبرستان خود ابیلال ، که فلسطینی ها و اردنی ها در آن مجهز شده اند ، دوباره پر شده است. حتی میدان معبد که در حال حاضر promisque به این واقعیت است که یک بار. در حال حاضر بقیه افراد در هر دو طرف ، نتیجه محاصره ، درهایی که به روی ما بسته است این است که برای ساختمان خانه ها و برای همه ساکنان عربستان چوب بسازیم و جنایات پلیس را از پنجره ها ببینیم. .
تاریکی هوا زیاد روی زمین افتاد. و افرادی که از هر دو طرف سنگین به پلیس عربستان حمله می کنند ، از مردم می خواهند بنشینند و افرادی که روی جمعیت نشسته اند ، تصور می کنند که به جنایات وحشتناک پایان داده است.
از مردم همه نشستند ، و به طور ناگهانی به یک گربه عجله و خفه. جایی که بسیاری پر سر و صدا تعداد کمی از آنها هیچ برنامه ای نداشتند یا این سخت ترین شرایط ساختمان ها را ناگهان درب اردن و مردم فلسطین خفه کردند. بسیاری از خواهران وجود دارند ، و سپس به پناهگاه مصدوم بازگردید ، اما آنچه او و قضات ، که در داخل چادر با هم ایران هستند ، ممکن است پیدا کند ، من برق را قطع می کنم ، به عنوان مثال ، حرارت عالی است و تاریکی عامل بسیاری از مشکلات است.
آخرین شهید همیشه نیاز به فداکاری داشت که بسیاری از مقامات امنیتی پشت سران و اراذل و اوباش را آزرده خاطر می کرد تا به تمامیت لباس ، چوب و سنگ حمله کند.
اغتشاشات ، اختلافات تا لحظاتی قبل از نماز عشا در روزهای آشوب مغول ادامه دارد و پایان اقدامات آمریکایی ها جراحت و دستگیری ، تبریک به یکدیگر و دست دادن و در آغوش گرفتن ، در حالی که راه در خون است. یک آبجکت کامل از زمین خالص وجود دارد ، و خون مجروحان و اجساد شهدا و گوشه اعتصاب کنندگان نجات یافته از ضرب و شتم ، ایران هنوز سالهاست.
این مرحله غم انگیز و دردناک است و بدنهای پاک و خالص عزیزانی که شهادت خود را با درخواست کلید کعبه برای انجام معافیت شرعی از مشرکان در ناحیه جاده و یک فرش خونین اما در سکوت به پایان رسانده بودند. و صلح برای همیشه دوام خواهد آورد ، در اطراف گریه ای که در گوش برخی از تمام قلب می چرخد ، قدم می زند و آنها را بلند می کند؟
چند ساعت بعد از حرم ، من به مسجد مقدس ، lib Temple می روم. حاجون خالص و واضح است ، اما خون زیادی در این حوزه ، پیاده رو نیست: با استفاده از این مسیر و دیوار درب مردم گادس ، آنچه من می گویم به نمایندگی از کسانی است که رنج برای عموم: ما برای همیشه شهید هستیم
و در ادامه ، برداشتن اجساد کشته شدگان علاوه بر پل ، حاجون و خیس از خون صحنه ، در انتظار کل خیابان کفش های قدیمی و چادرهای آنها و شکسته شدن در قمقمه سیمان است. در پرچم ها شکسته شد
سوله ، دروازه ها و زرافه های منطقه نشان دهنده عمق جنایت آل سعود است. زیر چتر شب ، با خودم فکر می کنم: آیا شما می توانید این یا آن معبد خداوند را داشته باشید و در نتیجه خانه های خود را محدود کنید؟ اینجا خیابانی است در مکه؟ یا کشتار من؟
امسال آنقدر نبود که آنها در راه خدا ، برای غریبه ها ، به کشتار یا گوسفندی سوق داده شوند ، این عشق است که به جای خدا است ، و بره ای برای هدی سوخته خود را فدا کرد. که در.
امسال عطر و خون کعبه با گلاب شسته شد. “خداوند انتقام خون مهمانان خود را خواهد گرفت.”
پیام پایانی